بررسی علت تغییرات سود عملیاتی "رافزا"
به گزارش کدال نگر بورس 24، شرکت رایان هم افزا در خصوص تغییرات بیش از 30 درصدی سود عملیاتی دوره 6 ماهه منتهی به 31 شهریور 1403 نسبت به دوره مشابه سال قبل توضیحاتی ارائه نمود.
به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، محمدجواد ظریف،
به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، محمدجواد ظریف،
وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی ایران در مقاله ای با عنوان «نظم پساقطبی» در مجله تخصصی مجمع گفت وگوی تهران نوشت: دوران پس از جنگ سرد نوید تحول بنیادینی در واقعیت های جهانی را به همراه داشت. تحلیل هایی از این دوره، نظیر «برخورد تمدن ها» نوشته «ساموئل هانتینگتون» (1996) و «پایان تاریخ» اثر «فرانسیس فوکویاما» (1992)، بازتاب تفسیرهای نظری متفاوتی از تحولات آن دوران هستند. هانتینگتون بر هویت فرهنگی به عنوان محور اصلی منازعات آینده تاکید داشت، در حالی که فوکویاما از پیروزی لیبرال دموکراسی سخن می گفت.
ظهور شرکت های فراملی، سازمان های غیردولتی و پلتفرم های دیجیتال، انحصار سنتی دولت ها بر قدرت را تضعیف کرده است. شرکت های فناوری مانند گوگول و متا اکنون تاثیری هم سنگ با دولت ها دارند و نوآوری هایی مانند رمزارزها نظام های مالی سنتی را به چالش کشیده اند.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موجب شکل گیری تصوری از «لحظه تک قطبی» شد؛ دوره ای که ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت جهان ظهور کرد. اما این تک قطبی بودن، خیالی بیش نبود. پویایی قدرت به تدریج سیال شد و با ظهور بازیگران غیردولتی، نوآوری های فناورانه و درهم تنیدگی اقتصادی، مدل های سنتی دولت محور روابط بین الملل پیچیده تر شدند.
واقع گرایان کلاسیکی چون «هانس مورگنتا» و «کنت والتز»، ابعاد مادی و غیرمادی قدرت، از جمله دیپلماسی، روحیه ملی و کیفیت حکمرانی را به رسمیت می شناختند. در بستر پساجنگ سرد، این عناصر دگرگون شدند. اگرچه توانمندی های نظامی و اقتصادی همچنان مهم هستند، عوامل ناملموسی نظیر قدرت ایده ها، نفوذ رسانه ها و اجماع سازی، برجستگی روزافزونی یافته اند.
نقش فزاینده بازیگران غیردولتی
مدل وستفالیایی دولت-ملت های مستقل که از سال 1648 حاکم بوده، به شدت تحت فشار قرار دارد. جهانی شدن مرز میان سیاست داخلی و خارجی را محو کرده است؛ مسائلی چون تغییرات اقلیمی و امنیت سایبری، مرزهای ملی را درمی نوردند. مفهوم «جهان پسادولتی» توسط «جیمز روزنو»، گویای کاهش کنترل دولت ها بر جریان های فرامرزی انسان، سرمایه و اطلاعات است.
شرکت های نظامی خصوصی (نظیر گروه واگنر) و افرادی مانند «ادوارد اسنودن» نشان دهنده نقش فزاینده بازیگران غیردولتی در حوزه امنیت هستند. این بازیگران، که اغلب خارج از کنترل مستقیم دولت ها عمل می کنند، سلسله مراتب سنتی قدرت و حکمرانی امنیتی را پیچیده کرده اند.
نظم جهانی قرن بیست و یکم قابل طبقه بندی ساده نیست. گرچه ایالات متحده همچنان از برتری نظامی برخوردار است، صعود اقتصادی چین و نفوذ هنجاری اتحادیه اروپا، هرگونه ادعای تک قطبی ماندگار را بی اعتبار کرده اند. مدل لایه ای قدرت «ایان برمر» که حوزه های نظامی (تحت سلطه آمریکا)، اقتصادی (وابستگی متقابل آمریکا و چین) و فناورانه (هدایت شده توسط شرکت ها) را تفکیک می کند، پیچیدگی فزاینده نظام بین الملل را به خوبی نشان می دهد.
قدرت های منطقه ای چون هند و برزیل، و نهادهای جمعی مانند اوپک پلاس، اقتدار متمرکز را بیش از پیش پراکنده کرده اند. ائتلاف های کنونی عمدتاً مسئله محور و سیال هستند؛ چنان که خرید همزمان جنگنده های F-35 آمریکا و سامانه های موشکی S-400 روسیه توسط ترکیه نمونه ای از این روند است.
جهان از زمان فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، دستخوش تحولات عظیمی شده است. در دوره گذار، تحولات انباشته شده، بازگشت به نظم قطبی- چه تک قطبی، چه دوقطبی یا چند قطبی- را در آینده قابل پیش بینی غیرممکن ساخته اند. گرچه ایالات متحده تا آینده ای قابل پیش بینی، همچنان قدرتمندترین نیروی نظامی جهانی باقی خواهد ماند و گرچه مجموع منابع قدرت آن از هر رقیب دیگری بیشتر است، آشکار شده که این کشور - با هزینه ای سنگین برای مالیات دهندگان خود و جامعه جهانی - نتوانسته سلطه ای هژمونیک ایجاد کند و هیچ قدرت دیگری نیز قادر به این کار نخواهد بود.
ائتلاف های جدیدی مبتنی بر مسائل مشترک
این تحولات بی سابقه جهانی، پیامدهایی ژرف برای منطقه غرب آسیا دارند؛ جایی که هم دولت ها و هم بازیگران غیردولتی، همزمان در شکل گیری نظم پساقطبی نقش آفرین بوده اند و از سوی دیگر، بیشترین آسیب پذیری را در برابر این تحولات بنزیادین دارند. ایران و همسایگانش در غرب آسیا، بهتر است مدل های منسوخ تعاملات مبتنی بر منطق جنگ سرد را کنار بگذارند و ائتلاف های جدیدی مبتنی بر مسائل مشترک برای تامین رفاه جمعی منطقه و مردم آن شکل دهند. میانجی گری چین میان ایران و عربستان سعودی را می توان هم به عنوان نشانه ای از الگوی در حال ظهور پساقطبی وفاداری های سیال و هم به عنوان الگویی برای همکاری پساقطبی آینده میان ایران و جهان عرب تلقی کرد.
گذار پس از جنگ سرد، به نظمی پساقطبی انجامیده که مشخصه اش ساختارهای غیرمتمرکز قدرت، ائتلاف های سیال و اهمیت فزاینده بازیگران غیردولتی است. مفاهیم سنتی ای چون هژمونی و دوقطبی بودن دیگر قادر به توضیح دینامیک های در حال تحول سیاست جهانی نیستند. قدرت اکنون در لایه ها و میان بازیگران متعددی پراکنده است و تصور «نظم جهانی واحد» را بی اعتبار کرده است. این محیط نوظهور مستلزم راهبردهایی انعطاف پذیر است؛ راهبردهایی که به رغم اهمیت مستمر دولت ها، انحصار تاثیرگذاری را از آنها سلب شده می دانند. آینده از آن کسانی است که قادر به حرکت در این منظومه پیچیده و درهم تنیده باشند؛ جایی که فناوری، فرهنگ و اقتصاد به شیوه هایی غیرقابل پیش بینی به هم گره خورده اند.
{{name}}
{{content}}