مروری بر دعای غسل زیارتِ امام رضا(ع)

کسی که برای تشرف به حرم، آلایش جسمی را می زداید، آلایش روح را هم باید بشوید تا هم با جسم پاک، هم روح پاک، هم لباس نو، هم با روحیه نو تشرف یابد. البته بعد اجتماعی آن را نیز نباید از نظر دور داشت، زیرا غسل زیارت، گامی برای ایجاد فضای مطلوب تر در اماکن زیارتی و در مجموعه های زائران است.

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدَانَا لِهَذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدیَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ…» (اعراف/43)

خداوند را باید شاکر بود به نعمت ایمان، به نعمت اسلام، به نعمت ولایت و به نعمت معرفت و محبت اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله أجمعین؛ همچنین خداوند را شاکر باید بود به نعمت همجواری در این شهر و کشور با مرقد مطهر مولا علی بن موسی الرضا(ع)؛ کانون رحمت تام حق متعال.

درباره تاریخ شهادت هشتمین پیشوای عالم تشیع، حضرت رضا(ع) و گفتار تاریخ نویسان و سیره نگاران مختلف است: شیخ مفید در مسارالشیعة، شهادت آن حضرت رؤوف را در روز 23 ذی القعده سال 203 هجری قمری می داند. به همین جهت، برای زیارت آن حضرت در این روز تأکید فراوانی به عمل آمده است.

نکته شایان ذکر اینکه هر چیزی برای خود آدابی دارد و رعایت ادب و آداب آن، سبب دستیابی بهتر به اهداف آن کار است، مانند آداب معاشرت، آداب علم آموزی، آداب نماز و قرائت، آداب تجارت و ... که شناخت و مراعات آن ها، آن امر را موفقیت آمیز تر و عامل را به هدف نزدیک تر می کند.

موضوع زیارت هم از این امر مستثنا نیست و آدابی دارد. امام صادق(ع) خطاب به محمد بن مسلم، یکی از اصحاب بزرگ خویش، چنین دستورالعمل می دهد که: «هرگاه به زیارت مرقد امیرالمؤمنین(ع) رفتی، غسل زیارت کن، پاکیزه ترین جامه هایت را بپوش، بوی خوش و عطریات استعمال کن، با آرامش و وقار و آرام آرام حرکت کن، وقتی به باب السّلام رسیدی، رو به قبله بایست و سه بار تکبیر بگو، آنگاه زیارت را بخوان» (وسائل الشیعه، ج10، ص305).

آنچه در این دستورالعمل آمده است، از جمله آداب ظاهری زیارت محسوب می شود که از این میان، سطوری چند پیرامون «غسل زیارت» به قلم خواهد آمد. غسل زیارت، به عنوان یک عمل عبادی، برای طهارت جسم انجام می شود. گرچه یک معنای نمادین هم دارد؛ اینکه شستشوی جسم و تمیزی بدن، نمادی از طهارت روح است: شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام/ تا نگردد ز تو این دیرِ خراب، آلوده (حافظ، غزل423)

کسی که برای تشرف به حرم، آلایش جسمی را می زداید، آلایش روح را هم باید بشوید تا هم با جسم پاک، هم روح پاک، هم لباس نو، هم با روحیه نو تشرف یابد. البته بعد اجتماعی آن را نیز نباید از نظر دور داشت، زیرا غسل زیارت، گامی برای ایجاد فضای مطلوب تر در اماکن زیارتی و در مجموعه های زائران است.

از امام صادق(ع) درباره آیه «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ؛ بهترین وزیباترین لباس، برای بهترین مکان است» پرسیدند، فرمود: «الْغُسْلُ عِنْدَ لِقَاءِ کُلِّ إِمَامٍ؛ غسل هنگام زیارت و دیدار هر امام است.» (وسائل الشیعه، ج10، ص303). آن حضرت غسل هنگام دیدار و زیارت هر امام را مصداقی از آراستگی هنگام عبادت یا حضور در عبادتگاه به شمار می آورده است و این برای زائران درس تمیزی و خوش بویی و ادب ظاهری است(محدثی، فرهنگ کوثر، 1386، ش71).

در غسل زیارت امام رضا(ع) نیز دعایی آمده که خود این دعا هم درسی پرمعناست. در آغاز این دعا از خداوند توفیق طهارت و پاکیزگی درخواست می شود. درحقیقت وقتی زائر آن حضرت به شستشوی جسم خود برمی آید با ذکر این دعا هم، باطنِ خویش را برای دیدار با آن امام آماده می سازد: «اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی وطَهِّرْ قَلْبی؛ بارالها مرا پاک کن[از آلودگی ها] و دلم را طاهر گردان».

ادب تشرف به محضر یک شخصیت والا و یک حقیقت پاک، ایجاب می کند که دیدارکننده نیز با هیئتی آراسته ظاهر شود تا ادای احترام کرده باشد. از این رو زائر به هنگام غسل زیارت از خداوند می خواهد که او را از خلقیات زشت، اخلاق آلوده، اعمال ناشایست، تعلق به دنیا، کینه ها و کدورت ها، حسادت ها، خودبینی ها، خودپرستی ها و رذیله های اخلاقی پاک سازد: دل که آیینه شاهیست غباری دارد/ از خدا می طلبم صحبت روشن رایی(حافظ، غزل490)، دل آیینه است و این آیینه تا از کدورت ها پاک نباشد، عکس معشوق در آن نمی افتد. آیینۀ زنگارگرفته و غبارنشسته قادر نیست تصویر کسی را که مقابلش ایستاده است، بنمایاند:
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست/ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز (حافظ، غزل266) و لذا از خداوند دلی و دیدگانی پاک می خواهد که معشوق را ببیند: «غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد» (حافظ، غزل144).

«وَاشْرَحْ لِی صَدْرِی؛ و سینه ام را بگشا»، زائر از خداوند سعه صدر می خواهد؛ از او طلب ظرفیت می کند که در برابر سختی ها و فراز و نشیب های زندگی زود از کوره به درنرود، زود به انتهای حد تحمل نرسد. نیز چون می داند زبانی که با سخنان آلوده، ناپاک شده است، شایستگی گفت وگوی با مولا را ندارد، لذا ازخداوند زبانی طاهر می خواهد که با امام بگوید مدح خدا را و ثنا و شکر او را.

«وَأَجْرِ عَلَی لِسَانِی مِدْحَتَکَ وَ الثَّنَاءَ عَلَیْکَ؛ و بر زبانم مدح و ستایش بر تو را جاری گردان»، مبادا وقتی به حرم امام راه یافت، زبان به شکایت از خداوند باز کند، زیرا جز خداوند موجودی سامان دهنده زندگی انسان نیست: «فَإِنَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بکَ؛ زیرا که نیرویی نباشد جز به وجود تو».

پس اگر در حرم امام(ع) زبان به شکوه گشود و از سختی زندگی و ناملایمات روزگار ناله کرد، در حقیقت خداوند را مذمت کرده است:
بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم
دیده ام گاهی در تب، ماه می آید پایین،
می زند دست به سقفِ ملکوت
گاه زخمی که به پا داشته ام،
زیر و بم های زمین را به من آموخته است…
گاه در بسترِ بیماریِ من،
حجمِ گُل، چند برابر شده است…
(سهراب، صدای پای آب)

«وَقَدْ عَلِمْتُ اَنَّ قِوامَ دینِی التَّسْلیمُ لِأَمْرِکَ وَالاْتِّباعُ لِسُنَّةِ نَبیِّکَ؛ و این را به خوبی دانسته ام که آنچه موجب ماندن و قوام دین من است، همان تسلیم در برابر فرمان تو است.» لذا زائر در این فراز از دعا خطاب به خداوند می گوید که استواری دینِ او در این است که در برابر خواست او، هیچ خواسته ای نداشته باشد و در برابر دستورات او هیچ مقاومتی به خرج ندهد و اعتراضی نکند، و آنچه حکم فرموده است، (چه احکام شرعی و چه فرامینِ دینی) پذیرای آن ها باشد و از آن ها سر باز نزند و حتی در دلِ خود نیز تلخی احساس نکند. همانطور که قرآن کریم درباره حضرت رسول(ص) فرموده است: «فَلَا وَرَبّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّیٰ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا﴾ (نساء/65) «به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن حقیقی نخواهند بود، مگر آنکه تو را در آنچه میان خود نزاع واختلاف دارند به داوری بپذیرند؛ سپس از حکمی که کرده ای دروجودشان هیچ دل تنگی و ناخشنودی احساس نکنند، وبه طور کامل تسلیم شوند.»

قرآن می فرماید که برخی خیال می‏ کنند به صرف این که قرآن و احکامی که از ناحیه خدای تعالی نازل شده است چه معارفش و چه دستورات اخلاقی و عملیش را تصدیق کردند، ایمان به خدا و رسول و ایمان به آنچه رسول خدا(ص) از ناحیه پروردگارش آورده در دلشان افتاده، و در نتیجه ایمان حقیقی دارند، در حالی که این طور نیست، بلکه ایمان عبارت است از این که انسان به طور تام و کامل و به باطن و ظاهر تسلیم امر خدا و رسولش باشد و چگونه ممکن است کسی مؤمن حقیقی باشد، و در عین حال در برابر حکمی از احکام او تسلیم نشود، یا به ظاهر و یا اگر به ظاهر اظهار تسلیم می‏کند در باطن جانش تسلیم نباشد به ظاهر از ترس رسوایی اظهار تسلیم کند ولی در باطن دلش به خاطر این که حکم نامبرده که با حال و هوای او سازگار نیست منزجر باشد؟! (طباطبایی، المیزان، ج4، ص647).

حقیقت تسلیم این امر باطنی است، اینکه انسان هر چه خداوند و یا رسول او حکم کند به شیرینی پذیرا باشد. اما آنکه از بیرون فرمان ببرد، استسلام است. تسلیم به دل تعلق دارد و استسلام به پیکر. بنابراین وقتی زائر اظهار تسلیم می کند در الواقع باید هم بدن او مستسلم باشد و هم دل تسلیم و پذیرا: در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم/ لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی(حافظ، غزل493).

«وَالشَّهاَدَةُ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ؛ و گواهی دادن به این مطلب برای همه خلق توست.» پناه بر خدا. زائر در این عبارت می گوید که به این حقیقت پی برده است که قوام دین او بر این است که بر همه خلق خداوند شاهد باشد، در حالیکه هنوز او در آغاز مرحله زیارت (انجامِ غسل زیارت) است. این عبارت نشان می دهد که زائرِ امام نیز باید رنگ و بوی خود امام را داشته باشد. مگر نه این است که ائمه: بر همه خلق شاهدند و ظاهر و باطن آن ها را می دانند. حال اگر زائر آیینه شود، عکس مَزور در او می افتد و او، خود مزور می شود. لذا زائر امام رضا(ع)، دوست امام رضا(ع)، عطر و بوی امام را می دهد.

پس بی جهت نیست که گفته اند آن که به دیدار زائر امام می آید، گواینکه به زیارت خود امام رفته است: «مَنْ زَارَ زَائِرَنَا کَمَنْ زَارَنَا؛ هرکسی که زائر ما را دیدار کند، مانند آن است که ما را زیارت کرده باشد.» این عبارت، گرچه از یک سو مقام و منزلت زائر امام را بیان می کند، از سوی دیگر، مسئولیت خطیر و وظیفه سنگین او را یادآور می شود؛ اینکه زائر باید بکوشد تا از هر آلایشی پاک گردد و خلق و خوی و کمالاتش، خلق و خو و کمالات امام شود. همانطور که هر که امام را ببیند، خداوند را دیده است: «مَنْ رَآنِی فَقَدْ رَأَی الْحَقَّ؛ هر که مرا ببینید حق را دیده است(عین القضات همدانی، تمهید اصل رابع).

«اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِی طَهُوراً وَ شِفَاءً وَ نُوراً إِنَّکَ عَلی‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ؛ خدایا این غسل را برای من پاکیزگی، شفا و نوری قرار ده که تو بر هر چیز توانایی.» حال باید توجه داشت زائری که غسل زیارتش این گونه ارزشمند است و با آن، به چنین منزلتی دست می یابد، خود زیارتش چه خواهد بود؟! و چه اعتباری به او می بخشد.

حسن ختام این سطر صلوات خاصه آن امام رئوف(ع): «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی الْإِمَامِ التَّقِیٍّ النَّقِیِّ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی الصِّدِّیقِ الشَّهِید صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏.»

 کبری راستگو، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم

انتهای پیام

نظرات

captcha