بررسی علت تغییرات سود عملیاتی "رافزا"
به گزارش کدال نگر بورس 24، شرکت رایان هم افزا در خصوص تغییرات بیش از 30 درصدی سود عملیاتی دوره 6 ماهه منتهی به 31 شهریور 1403 نسبت به دوره مشابه سال قبل توضیحاتی ارائه نمود.
تجربه شهادت رئیس جمهور و وزیر خارجه در یک سانحه ی هوایی، فرصتی برای بازخوانی این حقیقت بود که چرا امام راحل فرمود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.» این جمله، صرفاً یک توصیه ی سیاسی یا شعار احساسی نبود.
نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه، چنان که در اصول متعدد قانون اساسی (به ویژه اصول 5، 107، 110 و 111) تصریح شده، دارای یک ظرفیت منحصر به فرد برای مواجهه با لحظات دشوار، شوک های سیاسی و حوادث پیش بینی ناپذیر است. در این هندسه ی معرفتی و فقهی، فقیه نه به مثابه صرفاً یک ناظر شرعی، بلکه به عنوان ولیّ امر مسلمین، عهده دار هدایت امت و تنظیم روابط قوای کشور بر اساس مصالح کلان دینی و ملی است. چنین جایگاهی، برخاسته از تلفیق حکمت فقهی، بصیرت اجتماعی و سابقه ی اجتهادی است که از آغاز انقلاب، به تأسی از اندیشه ی بلند امام خمینی (رضوان الله علیه)، شالوده ی نظام اسلامی را مستحکم نگاه داشته است.
تجربه ی شهادت رئیس جمهور و وزیر خارجه در یک سانحه ی هوایی، فرصتی برای بازخوانی این حقیقت بود که چرا امام راحل فرمود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.» این جمله، صرفاً یک توصیه ی سیاسی یا شعار احساسی نبود، بلکه بازتاب تجربه ی تاریخی امت اسلامی و عصاره ی معرفتی تفکر حکومتی شیعه در دوران غیبت است. امت اسلامی، به ویژه در لحظات تلاطم و آسیب پذیری، نیازمند یک مرجع مطمئن، صاحب نظر، فراجناحی و بحران شناس است که بتواند با حکمت، آرامش و اقتدار، کشتی نظام را از گردنه های سهمگین عبور دهد؛ و این، جز در اندیشه ی ولایت فقیه، تحقق یافتنی نیست.
در روزهای پس از سانحه، مشاهده شد که با وجود سنگینی واقعه، کشور نه در بُعد اجرایی دچار تعلیق شد، نه در عرصه ی اجتماعی متشنج گردید، و نه در حوزه ی بین الملل از موضع قدرت فاصله گرفت. این مدیریت بحرانِ مؤثر و هوشمندانه، پیش از هر چیز، مرهون حضور راهبردی و نافذ رهبر انقلاب بود؛ رهبری که با چند بیانیه ی حکیمانه، مواضع صریح، و مدیریت آرام و بی تنشِ روند قانونی، کشور را در مسیر صحیح نگاه داشت. این کارکرد عینی، بازخوانی همان بُعد عقلانی و تدبیری ولایت فقیه است که برخی متأسفانه صرفاً آن را در دایره ی عاطفه یا تقدس تفسیر می کنند.
در نظام های مردم سالار غربی، فقدان مقامات ارشد، آن هم به صورت ناگهانی، می تواند فضای بی ثباتی سیاسی، تنش جناحی، یا فروپاشی روانی در جامعه ایجاد کند؛ چراکه آن نظام ها فاقد یک لنگر فراجناحی و فرابخشی هستند که بتواند سکان را در اختیار بگیرد؛ اما در نظام جمهوری اسلامی، تجربه ی تثبیت و آرام سازی کشور در بزنگاه هایی چون رحلت امام خمینی(ره)، فتنه ی 88، شهادت سردار سلیمانی، و اکنون شهادت رئیس جمهور، اثبات می کند که تئوری ولایت فقیه، نه فقط نظریه ای در باب مشروعیت، بلکه الگویی در مدیریت بحران، وحدت ملی و پایداری ساختار سیاسی است.
اینجاست که نخبگان، به ویژه فضلای حوزه و استادان دانشگاه، باید در تحلیل های خود، از سطح توصیف احساسات عمومی فراتر رفته و به بازخوانی منطقی و معرفتی این ساختار بپردازند. امروز، بیش از همیشه، نیازمند تبیین فلسفه ی وجودی ولایت فقیه برای نسل جدید هستیم؛ نسلی که با پرسش های پیچیده، فضای رسانه ای مغشوش، و روایت های مسموم مواجه است و تنها با عقلانیت فقهی و تحلیل تاریخی می توان با آن سخن گفت.
فقیه در تراز نظام اسلامی، نه فقط مرجع تقلید، که راهبر امت، حافظ ثبات ملی، و مجتهدی است که بر قاعده ی مصلحت و فقه حکومتی مسلط است. تجربه ی اخیر، بار دیگر این حقیقت را بر همگان روشن ساخت که ستون خیمه ی انقلاب، به تعبیر امام، همان ولایت فقیه است؛ و مادامی که این ستون محفوظ باشد، هیچ توطئه، حادثه یا فقدانی، نمی تواند کشتی انقلاب را به سرمنزل مقصود نرساند.
انتهای پیام/
{{name}}
{{content}}