شفا دادن پیراهن حضرت یوسف(ع)، مصداق تبرک جستن از اولیای خداست

صاحب تفسیر مشکاة گفت: وقتی که یک پیراهن ولی خدا می تواند مظهر درمان و یکی از جلوات صفت «یَا شَافِی» الهی باشد، می توان به این نتیجه رسید که تبرک جستن به آنچه با اولیای الهی مرتبط است، کار صحیحی است.

به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، محمدعلی انصاری، صاحب تفسیر مشکاة و مفسر قرآن کریم، در نشست مجازی که امروز 30 اردیبهشت ماه، با موضوع «شفا یافتن حضرت یعقوب» برگزار شد، اظهار کرد: یکی از سوالاتی که در خصوص ماجرای حضرت یوسف(ع) و حضرت یعقوب(ع) مطرح شده، در این خصوص است که چرا حضرت یعقوب(ع) در فراق یوسف(ع) آنچنان اشک می ریخت و بی تابی می کرد که چشمانش کم بینا شود؟ آیا این حزن و اندوه با صبر جمیل سازگاری دارد؟ در پاسخ به این پرسش به سه نکته باید توجه داشت: نکته اول این است که حضرت یعقوب(ع) در مقام انسان کامل، دارای احساسات و عواطفی والاست و در جایی که باید غم و اندوه داشته باشد، این احساسات را در سطحی والا تجربه می کند. این کنش از جانب کسی که احساس و عاطفه ای چنین عمیق دارد، طبیعی است.

وی ادامه داد: نکته دوم این است که حضرت یعقوب(ع) با این غم و حزنی که از خود نشان می دهد، قصد دارد تا یاد و خاطره حضرت یوسف(ع) از ذهن خانواده و اطرافیانش نرود و آنان همواره او را به یاد داشته باشند. حضرت یعقوب(ع) با حساسیتی که درباره یوسف(ع) نشان می دهد، سوای آن عواطف خاص و زیبای خودش، جایگاه یوسف(ع) را تثبیت می کند و منزلت و موقعیت او را برای انسان ها نمایان می کند تا رهبر آینده جامعه بشری را بشناسند. به بیان دیگر، حضرت یوسف(ع) با نبود خود گویا در غیبت نسبی به سر می برد، از این رو حضرت یعقوب علیه السلام یاد و خاطره جناب یوسف(ع) را در دوران غیبت زنده نگه می دارد تا مبادا یوسف(ع) فراموش شود و مردم انسانی کامل و پیامبر موعود را که هم اکنون زنده است، از یاد ببرند.

انصاری در خصوص نکته سوم، تصریح کرد: سومین نکته این است که ایشان به خوبی می داند که در پیشگاه حضرت حق تعالی احتقار و افتقار شرط رسیدن به کمال است و راز و نیاز و نیایش با خداوند و پیدا کردن بهانه ای برای تضرع به درگاه الهی و ریختن اشک و به دست آوردن رقتّ قلب، مرام مردان الهی است.

چگونه پیراهن یوسف(ع) باعث شفایافتن چشم یعقوب(ع) شد؟

این مفسر قرآن کریم بیان کرد: خداوند متعالی علاوه بر اسباب عادی و مادی که ممکن است باعث بینا شدن چشم نابینا یا برطرف شدن برخی بیماری ها شود، اسباب فرامادی و معنوی نیز برای برطرف شدن بیماری ها قرار داده است. برای مثال ما در طول عمر خود بیمارانی را دیده ایم که از طرف پزشکان محترم جواب شده اند اما آن بیمار در کمال شگفتی پس از چندی بهبود یافته و سال های سال زندگی کرده است. این بهبودی حاصل نشده است مگر از راه دعا و نیایش با حضرت حق که راهکاری فرامادی است.

وی تصریح کرد: گاه سوز سینه یک ولی خدا وضعیت را زیر و زبر می کند و حال ناخوش را خوش و احوال خوش را ناخوش می سازد. گاه دست یک ولی خدا از گل، پرنده ای زنده و شاداب می سازد و مرده را زنده می کند. گاه عصای یک نبی الهی دریا را می شکافد و گاه پیراهن یوسف(ع) چشم نابینایی درمان می کند. تمام اینها، اِعمال ولایت الهی هستند که از مجرای بندگان صالح خداوند صورت می گیرند.

انصاری افزود: بنابراین، خداوند گاهی اسباب و عوامل مادی و دنیوی را برمی دارد و اسباب دیگری را برای جاری شدن برخی کارها به دست ولی خدا جایگزین می کند. آنگاه کارهایی غیر معمول و شگفت انگیز که ما نامش را معجزه و تصرف در عالم طبیعت می گذاریم، به دست ولی خدا شکل می گیرد.  اولیای خدا برای پیشبرد کارهایشان امکانات فرامادی را در اختیار می گیرند. آنگاه کارهایی می کنند که ما نامش را خرق عادت و کرامت می گذاریم. حضرت یوسف(ع) نیز که از اولیا و انبیای الهی بود، پیراهن مبارکش را برای پدر فرستاد تا حضرت یعقوب(ع) با انداختن آن بر روی چشمانش، بینایی اش را به دست آورد و بشود همان که باید می شد.

صاحب تفسیر مشکاة گفت: وقتی که یک پیراهن ولی خدا می تواند مظهر درمان و یکی از جلوات صفت «یَا شَافِی» الهی باشد، می توان به این نتیجه رسید که تبرک جستن به آنچه با اولیای الهی مرتبط است، کار صحیحی است. به عنوان مثال تبرک جستن به ضریح مطهر امامان معصوم(ع) که به ایشان مرتبط و متصل است رفتار صحیحی است.

انتهای پیام

نظرات

captcha