بررسی علت تغییرات سود عملیاتی "رافزا"
به گزارش کدال نگر بورس 24، شرکت رایان هم افزا در خصوص تغییرات بیش از 30 درصدی سود عملیاتی دوره 6 ماهه منتهی به 31 شهریور 1403 نسبت به دوره مشابه سال قبل توضیحاتی ارائه نمود.
صدای مردم، تنها یک مطالبه بیرونی نیست؛ یک نیاز درونی حوزه نیز هست. بی توجهی به این صدا، نه تنها فرصت های تأثیرگذاری را از حوزه می گیرد، بلکه آن را از ایفای رسالت تاریخی اش بازمی دارد.

حوزه های علمیه در سنت شیعه، همواره نقشی دوسویه داشته اند. از یک سو تربیت نیروهای فکری و دینی، و از سوی دیگر، پاسخ گویی به نیازهای واقعی مردم. در دوران مشروطه، نهضت ملی شدن نفت، انقلاب اسلامی و حتی جنگ تحمیلی، این نهاد دینی در کنار مردم و گاه پیش روتر از دیگر نهادها بوده است. اما امروز، این پیوند تاریخی به دلایلی چون تغییرات سبک زندگی، ظهور رسانه های نوین، و دغدغه های متفاوت نسل جدید، دچار فرسایش شده است. بسیاری از مردم، به ویژه جوانان، احساس می کنند حوزه صدای آن ها را نمی شنود یا مسائل آن ها را درک نمی کند. این گسست، اگر ترمیم نشود، نه تنها کارآمدی اجتماعی حوزه را کاهش می دهد، بلکه مشروعیت فرهنگی آن را نیز تهدید می کند.
یکی از مهم ترین جلوه های بی توجهی به صدای مردم، در طراحی سرفصل ها و خط مشی های حوزه دیده می شود. بسیاری از دروس حوزوی، برخلاف ارزش های عمیق فقهی یا فلسفی، کمتر به دغدغه های جاری جامعه مانند عدالت اجتماعی، معیشت مردم، یا تحولات خانواده و سبک زندگی جدید می پردازند. برای مثال، در حالی که مفاهیمی چون عدالت در فقه اجتماعی ما ریشه دار است، جای آن در آموزش های رسمی حوزه کمرنگ مانده است. این در حالی است که مطالبه عدالت، یکی از پررنگ ترین صداهای مردم در فضای عمومی است. اگر حوزه به این صدا پاسخ ندهد، دیگرانی که ممکن است صلاحیت یا عمق فکری لازم را نداشته باشند، جای او را پر خواهند کرد.
دیگر اینکهمردم امروز، زبان خاص خود را دارند؛ زبانی ساده، شفاف، تصویری و ناظر به زندگی روزمره. در مقابل، بخش قابل توجهی از گفتمان حوزوی، همچنان گرفتار پیچیدگی های لفظی، اصطلاحات سنگین و استدلال های انتزاعی است. این شکاف زبانی، مانعی جدی در راه ارتباط حوزه با بدنه اجتماعی است. حتی در موضوعاتی که حوزه به آن ها ورود می کند ـ مانند حجاب، خانواده یا اقتصاد اسلامی ـ گاه زبانش چنان دور از تجربه زیسته مردم است که حتی نیت خیرخواهانه اش نیز درک نمی شود. فهم زبان مردم، نه به معنای عوام گرایی، بلکه به معنای درک موقعیت مخاطب و ترجمه مفاهیم دینی به زبان زیست جهان اوست.
نمونه های روشنی از پیوند موفق حوزه و مردم را می توان در بحران های اجتماعی و طبیعی دید. در جریان کرونا، بسیاری از طلاب جوان با حضور در بیمارستان ها، گروه های جهادی، تدفین اموات کرونایی و توزیع کمک های معیشتی، چهره ای مردمی و اثربخش از حوزه را بازنمایی کردند. همچنین در سیل خوزستان و گلستان، طلاب جهادی توانستند پل ارتباطی میان حوزه و مردم باشند. این تجربه ها نشان می دهد که حوزه نه تنها توانایی شنیدن صدای مردم را دارد، بلکه در عمل نیز می تواند پاسخ گو و مؤثر باشد؛ البته مشروط به آن که این حرکت های خودجوش، به جریان غالب حوزه تبدیل شوند و صرفاً در زمان بحران ها ظهور نکنند.
اگر حوزه بخواهد نقش تمدن ساز ایفا کند، نمی تواند تنها ناظر بر تحولات اجتماعی باشد. حوزه باید نقش پاسخ گو، راه حل محور و آینده نگر را برعهده گیرد. این نقش، بدون شنیدن صدای جامعه و فهم نیازهای آن ممکن نیست. برای نمونه، در مسأله ای مانند کاهش اعتماد عمومی به نهادها یا ناامیدی اجتماعی، حوزه می تواند نقش ترمیمی ایفا کند؛ اما تنها زمانی که از بطن جامعه خبر داشته باشد. نهادهای دینی اگر بخواهند صرفاً به تربیت نخبگان مذهبی بپردازند، اما از ریشه های اجتماعی شان جدا شوند، در نهایت به نهادهایی بی اثر در متن جامعه بدل خواهند شد؛ نهادهایی که شاید احترام تاریخی داشته باشند، اما کارکرد زنده نخواهند داشت.
حوزه های علمیه پاسخ سئوالات مردم را بدهنداز این رو حوزه اگر بخواهد همچنان در جایگاه مرجع فکری و اخلاقی جامعه باقی بماند، باید گفت وگو با مردم را از نو آغاز کند. این گفت وگو، نه فقط در سطح رسانه یا تریبون، بلکه در عمق برنامه ریزی ها، طراحی دروس، گزینش موضوعات تحقیق، و تربیت نیروی انسانی باید جریان یابد. صدای مردم، تنها یک مطالبه بیرونی نیست؛ یک نیاز درونی حوزه نیز هست. بی توجهی به این صدا، نه تنها فرصت های تأثیرگذاری را از حوزه می گیرد، بلکه آن را از ایفای رسالت تاریخی اش بازمی دارد. حوزه نه تماشاچی جامعه، بلکه باید بازیگر مؤثر آن باشد؛ بازیگری که با گوش دادن، سخن گفتن را دوباره می آموزد.
انتهای پیام/
{{name}}
{{content}}