بررسی علت تغییرات سود عملیاتی "رافزا"
به گزارش کدال نگر بورس 24، شرکت رایان هم افزا در خصوص تغییرات بیش از 30 درصدی سود عملیاتی دوره 6 ماهه منتهی به 31 شهریور 1403 نسبت به دوره مشابه سال قبل توضیحاتی ارائه نمود.
خیام را اغلب با رباعیات شک آلود و فلسفه زده اش می شناسند، اما این چهره، تنها بخش کوچکی از چهره پیچیده و چند لایه این حکیم خراسانی است. آنچه کمتر به آن پرداخته شده، تأثیر مفاهیم قرآنی و آموزه های حدیثی بر لایه های عمیق تر شعر اوست.
حکیم عمر خیام نیشابوری، فیلسوف، ریاضی دان، منجم و شاعر، از جمله شخصیت هایی است که در میانه عقل و حیرت، علم و شک، دین و فلسفه گام برداشته است.
نگاه سطحی به رباعیات او، خیام را گاه در مقام شاعری شک گرای تمام عیار نشان می دهد، اما با دقت در ساختار فکری اش، زمینه های قرآنی در اندیشه و شعر او هویدا می شود. خیام برخاسته از سنت خراسانی تفکر اسلامی است؛ سنتی که عقلانیت و تعقل قرآنی را در بطن خود دارد و با فلسفه اسلامی پیوند عمیق یافته است.
در قرآن کریم، دعوت مکرری به تفکر، تدبر و تعقل آمده است. خیام نیز در بسیاری از رباعیاتش، انسان را به تعمق در هستی، سرنوشت، و زمان فرامی خواند. او همچون قرآن، پرسش از آغاز و انجام، معنا و هدف خلقت، و غایت انسان را مهم می داند و این پرسش ها را در زبانی شاعرانه و گاه شک آلود مطرح می کند.
از دیدگاه مفسران رباعیات، بسیاری از ابیات خیام، ترجمان دغدغه هایی هستند که ریشه در آیات قرآن مانند:«أفلا ینظرون إلی الإبل کیف خُلِقَت یا أفلا یتدبرون القرآن» دارند. خیام با بهره گیری از فرم رباعی، نوعی اندیشه ورزی موجز پدید آورده که در آن، مفاهیم عمیق دینی در قالب پرسش های فلسفی نمود می یابند.
مفهوم مرگ در رباعیات او، برخلاف ظاهر بدبینانه، اغلب به یادآوری زودگذری دنیا و لزوم اندیشیدن به معنا و سرانجام زندگی می پردازد؛ شبیه آیات «کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ»؛ خیام عملاً شاعری است که با رباعیاتش، ما را به همین تأمل می کشاند.
واژه هایی چون راز، سرنوشت، دفتر آفرینش، چرخ گردون و تقدیر، تکرار فراوانی در شعر خیام دارند که همه مفاهیم قرآنی اند، گرچه با زبان فلسفی بیان شده اند. حدیث مشهور «کلُّ شیءٍ بقضاءٍ و قَدَر» نیز در آثار او بازتاب دارد.
نگاه خیام به تقدیر، جدالی میان اختیار و جبر است که در فقه و کلام اسلامی نیز مطرح بوده است. یکی از رباعیات مشهور خیام که می گوید: «بر لوح نشان بودنی ها بوده است/ پیوسته قلم ز نیک و بد فرسوده است...» از لحاظ معنا، بسیار نزدیک به آیات مربوط به لوح محفوظ است.
نکته مهم دیگر در تحلیل دینی شعر خیام، توجه به لایه معنایی دوم است؛ او گاه از مستی و باده، نه به عنوان انحراف، بلکه به عنوان نماد شور معرفت استفاده می کند؛ روشی که در ادبیات عرفانی رایج است.
در متون روایی شیعه نیز، «علم حقیقی»، «نور عقل»، و «گشودن پرده غفلت» توصیه شده است. خیام با زبان شاعرانه، همان پرده را کنار می زند و مخاطب را با حقیقت مواجه می کند.
اگر خیام را همچون یک مفسر هستی بشناسیم، آن گاه رباعیات او شباهت هایی با تفاسیر عرفانی و عقلی قرآن پیدا می کند، نه تنها با شعر ساده دلانه یا بی باورانه. روح پرسشگری خیام در برابر مرگ، تقدیر، عدالت الهی و ناپایداری دنیا، امتداد همان سؤالاتی است که در قرآن نیز آمده و انسان را به تأمل فرامی خواند.
خیام نه منکر دین بود، نه صرفاً فیلسوف خشک. بلکه او پیوندی میان علم نجوم، ریاضیات، فلسفه یونانی، و تفکر اسلامی برقرار کرد و همین، جایگاه او را در تاریخ فرهنگ ایرانی ـ اسلامی ویژه کرده است. از این منظر، خیام را می توان به نوعی «فیلسوف قرآنی» نامید؛ کسی که در دل سکوت، پرسش، و گاه اعتراض، ما را به خوانش دوباره خودمان و خالقمان می کشاند.
نادیده گرفتن این بُعد قرآنی ـ تفکری خیام، ظلمی به میراث حکمت اسلامی و یکی از مفاخر تمدنی ایران است. امروز، ما به جای تقابل سازی های سطحی، نیازمند بازخوانی خیام با عینک عقلانیت قرآنی هستیم؛ همان گونه که او خود، در رباعیاتش ما را به آن دعوت کرده است.
سپیده قلندری
انتهای پیام
{{name}}
{{content}}