بیان صفات پرهیزکاران در خطبه 193 نهج البلاغه

امام علی (ع) در قسمتی از خطبه 193 نهج البلاغه به بیان فضایل و صفات برجسته پرهیزکاران پرداخته است و سخن را با ذکر سه صفت برجسته آغاز می کند و می فرماید: «پرهیزکاران در این دنیا صاحب فضایلی هستند که گفتارشان راست، لباسشان میانه روی و راه رفتنشان تواضع و فروتنی است.

امام علی(ع) تنها فردی است که از میان همه گذشتگانی که سخنی از آنها به جا مانده، به آخرین مرحله فصاحت و بلاغت رسیده و گفتار او اقیانوس بیکرانه ای است که سخن هیچ مبلغی به پای آن نخواهد رسید.

سخنانی که در قالب خطبه ها، نامه ها و حکمت ها گردآوری شده و مفسران دینی تفسیرهایی در رابطه با آن ها داشته اند که هرکدام از یک دید و سلیقه به این موضوعات پرداخته اند، بر این منوال ما در ایکنا بر این شدیم که ابتدا تفسیری از خطبه های امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه در اختیار مخاطبان قرار دهیم که برای رسیدن به این هدف از منابع مختلفی مانند تحف العقول، بخش سخنان امام باقر(ع)، الکافی، جلد 2، میزان الحکمة، جلد 4، بحارالانوار، جلد 69 استفاده می شود که در ادامه با موضوع «صفات پرهیزکاران» آن را می خوانید.

امام علی(ع) در بخشی از خطبه 193 نهج البلاغه می فرماید: «فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ؛ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ؛ غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ، وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَی الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ؛ نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی الْبَلَاءِ، کَالَّتِی نُزِّلَتْ فِی الرَّخَاءِ؛ وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذی کَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ‏] عَلَیْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادهِمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ شَوْقاً إِلَی الثَّوَاب وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَاب؛ عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ؛ فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا، فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ، وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا، فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ؛ قُلُوبُهُمْ مَحْزُونَةٌ وَ شُرُورُهُمْ مَأْمُونَةٌ وَ أَجْسَادُهُمْ نَحِیفَةٌ وَ حَاجَاتُهُمْ‏ خَفِیفَةٌ وَ أَنْفُسُهُمْ عَفِیفَةٌ؛ صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَةً، أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِیلَةً، تِجَارَةٌ مُرْبحَةٌ یَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ؛ أَرَادَتْهُمُ الدُّنْیَا فَلَمْ یُرِیدُوهَا، وَ أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا. پس پرهیزگاران را در این جهان فضیلت هاست. گفتارشان به صواب مقرون است و راه و رسمشان بر اعتدال و رفتارشان با فروتنی آمیخته. از هر چه خداوند بر آنها حرام کرده است، چشم می پوشند و گوش بر دانستن چیزی نهاده اند که آنان را سودی رساند. آنچنان به بلا خو گرفته اند که گویی در آسودگی هستند. اگر مدت عمری نبود که خداوند برایشان مقرر داشته، به سبب شوقی که به پاداش نیک و بیمی که از عذاب روز بازپسین دارند، چشم بر هم زدنی جان هایشان در بدن هایشان قرار نمی گرفت. تنها آفریدگار در نظرشان بزرگ است و جز او هر چه هست در دیدگانشان خُرد می نماید. با بهشت چنان اند که گویی می بینندش و غرق نعمت هایش هستند. و با دوزخ چنانند که گویی می بینندش و به عذاب آن گرفتارند. دل هایشان اندوهگین است و مردمان از آسیبشان در امان اند. بدن هاشان لاغر است و نیازهاشان اندک است و نفس هایشان به زیور عفت آراسته است. روزی چند در بلا پای می فشرند و از پی آن آسایشی ابدی دارند. این معاملت، که پروردگارشان نیز برایشان آسانش ساخته است، سود بسیار دهد. دنیا در طلب آن هاست و آنها از دنیا گریزان اند. به اسارتشان می گیرد ولی جان های خویش به فدیه دهند تا از اسارت برهند.»

امام علی(ع) در این بخش از خبطه 193 نهج البلاغه به بیان فضایل و صفات برجسته پرهیزکاران پرداخته و سخن را با ذکر سه صفت برجسته آغاز می کند و می فرماید: «پرهیزکاران در این دنیا صاحب فضایلی هستند: گفتارشان راست، لباسشان میانه روی و راه رفتنشان تواضع و فروتنی است». جمله «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ» اشاره به نخستین گام در خودسازی و تربیت انسان ها یعنی اصلاح زبان است، زبانی که بیشترین گناهان کبیره با آن انجام می شود و بهترین عبادات به وسیله آن صورت می گیرد و اگر اصلاح شود، همه وجود انسان رو به صلاح می رود و اگر فاسد شود، همه رو به ویرانی می گذارند. بنابراین اصلاح اعمال و غفران ذنوب به دنبال تقوا و قول سدید، قرینه خوبی بر رابطه اینها با یکدیگر است. (1)

تعبیر به «ملبس» در جمله «وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ» که به عنوان دومین فضیلت مهم پرهیزکاران ذکر شده است اگر در معنای حقیقی به کار رود، اشاره به همان لباس ظاهری است که باید نه اسراف و تبذیر در آن باشد و نه سخت گیری و خساست، همان گونه که بسیاری از شارحان نهج البلاغه فهمیده اند. اما اگر به قرینه آیاتی که لباس را در معنای کنایی وسیع به کار برده اند، معنای لباس را منحصر در پوشش ظاهری ندانیم، مفهوم گسترده ای پیدا می کند که همه زندگی انسان را شامل می شود؛ یعنی اعتدال و میانه روی تمام زندگی آنان را در برگرفته و همچون لباسی است بر قامت آنان، همان گونه که در جمله سوم تعبیر به «مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ» تنها اشاره به راه رفتن ظاهری نیست، زیرا راه رفتن متواضعانه هر چند کار خوبی است اما در ردیف نخستین صفات برجسته پرهیزکاران قرار نمی گیرد; ولی هرگاه اشاره به معنای وسیع مشی باشد مفهومش این است که همه رفتارهای آنها آمیخته با تواضع است.

در واقع امام علی(ع) به سه اصل اساسی در آغاز این خطبه اشاره فرموده است: درستکاری، میانه روی و تواضع که بر سراسر زندگی پرهیزکاران حاکم است. در روایات اسلامی نیز راجع به این سه اصل، تأکیدهای فراوانی دیده می شود. در حدیثی از امام باقر(ع) می خوانیم : «إنَّ هذَا اللِّسانَ مِفْتاحُ کُلّ خَیْر وَ شَرٍّ فَیَنْبَغی لِلْمُؤْمِنِ اَنْ یَخْتِمَ عَلی لِسانِهِ کَما یَخْتِمُ عَلی ذَهَبهِ وَ فِضَتِهِ؛ این زبان کلید هر خیر و شری است، پس سزاوار است که مؤمن مهر بر زبانش زند همان گونه بر طلا و نقره اش مهر می زند (و در صندوق محفوظی نگاه می دارد)» در حدیث دیگری از امیرالمؤمنین(ع) می خوانیم: «ما عالَ مَنِ اقْتَصَدَ؛ آن کس که میانه روی را پیشه کند هرگز تنگدست نمی شود.» (2)

سپس به بیان دو وصف دیگر پرداخته، می فرماید: «آنها چشمان خویش را از آنچه خداوند بر آنان حرام کرده فرو نهاده اند و گوش های خود را وقف شنیدن علم و دانشی که برای آنان سودمند است، ساخته اند.» اگر در دو جمله بالا معانی حقیقی کلمه را در نظر بگیریم مفهومش آن است که آنها نگاه به صحنه های حرام نمی کنند و پیوسته گوش به علم نافع می دهند و اگر معنای وسیع و کنایی آنها را در نظر بگیریم، مفهوم جمله اول این است که آنها از همه محرمات چشم پوشی و صرف نظر می کنند و گوش های آنها وقف بر علم نافع است.

مقصود از «علم نافع» در درجه اول، علومی است که برای دین و ارزش های معنوی و زندگی سعادت بخش در جهان دیگر، سودمند است و در درجه بعد، همه علوم و دانش هایی را که برای عزت و عظمت و استقلال و سربلندی انسان ها در این دنیا لازم است؛ اعم از علوم مربوط به سلامت انسان یا صنایع و کشاورزی یا علوم سیاسی و مانند آن. (3)

بی شک رابطه انسان با جهان خارج، جهان امروز و گذشته به طور عمده از طریق این دو موهبت الهی یعنی چشم و گوش است، حقایق را با چشم می بیند، تاریخ مکتوب را با چشم می خواند، پیام الهی و پیشوایان دین و تجربیات بزرگان پیشین را با گوش خود می شنود و با این دو وسیله با همه چیز در اطراف خود رابطه برقرار می کند که اگر این دو موهبت از انسان گرفته شود، چیزی برای او باقی نمی ماند و عقل و شعورش در حد طفل غیر ممیز متوقف خواهد ماند و حتی زبان و سایر حواس در صورت سلامت این دو فعال می شوند. به همین دلیل افراد کر و کور همیشه لال هستند هر چند زبانشان سالم باشد.

سپس امام علی(ع) به یکی دیگر از اوصاف پرهیزکاران که صفت رضا و تسلیم است، پرداخته، می فرماید: «حال آنها در بلا همچون حالشان در آسایش و رفاه است». در حال نعمت مست و مغرور نمی شوند و در بلا و مشکلات بی تابی و جزع ندارند؛ در همه حال راضی به رضای خدا و تسلیم در برابر اراده او هستند. به یقین از تلاش و کوشش برای مبارزه با مشکلات و فراهم کردن اسباب نعمت ها فروگذار نمی کنند؛ ولی آنجا که از تحت اراده آنها بیرون است، جز تسلیم و رضا عکس العملی نشان نمی دهند زیرا از یک سو می دانند خداوند حکیم است و مهربان و از هر کس، حتی از مادر مهربان تر و جز آنچه که مصلحت بنده با ایمان اوست، مقدر نمی فرماید. از سوی دیگر می دانند بی تابی در برابر بلا و حوادث ناگوار نه تنها مشکلی را حل نمی کند، بلکه اجر و پاداش آنها را بر باد می دهد و گاه بر مشکلات نیز می افزاید و سبب یأس و نومیدی و انفعال در برابر هر حادثه ای می شود.

امام علی(ع) بعد از ذکر اوصاف فوق به یک وصف دیگر مهم پرهیزکاران می پردازد که نشانه ایمان قوی و اطمینان آنها به وعده های الهی است، می فرماید: «اگر سرآمد معینی که خداوند برای (زندگی) آنها مقرر داشته نبود یک چشم بر هم زدن، ارواحشان از شوق پاداش الهی و ترس از کیفر او در جسمشان قرار نمی گرفت». (4)

پرهیزکاران راستین چنین اند. عشق به ثواب از یک سو و خوف از عقاب (بر اثر سوء عاقبت) از سوی دیگر، روح ناآرام آنها را به جهان دیگر جذب می کند؛ ولی اجلی که خداوند برای آنها مقرر ساخته آنان را از این امر باز می دارد.

در ضمن این تعبیر، حاکمیت صفت خوف و رجا را بر وجود آنها روشن می سازد؛ از یک سو امیدوار به لطف و ثواب الهی هستند و از سوی دیگر از این بیم دارند که در دنیا پایشان بلغزد و در دام شیطان و هوای نفس، گرفتار شوند و با سوء عاقبت از دنیا بروند.

منابع:
1. تحف العقول، بخش سخنان امام باقر(علیه السلام)
2. الکافی، جلد 2
3. میزان الحکمة، جلد 4
4. بحارالانوار، جلد 69

انتهای پیام

نظرات

captcha