بررسی علت تغییرات سود عملیاتی "رافزا"
به گزارش کدال نگر بورس 24، شرکت رایان هم افزا در خصوص تغییرات بیش از 30 درصدی سود عملیاتی دوره 6 ماهه منتهی به 31 شهریور 1403 نسبت به دوره مشابه سال قبل توضیحاتی ارائه نمود.
منطقه سیستان امروز که مبتلا به معضلات و بحران چندبعدی است، در نظر کارشناسی و نظر مردمی در آسیب شناسی علل، علت اصلی وابستگی به آب هیرمند در افغانستان بیان می شود اما این موضوع روبنا مسئله است و زیربنای مسئله، فقر اندیشه استراتژیک و آینده نگر است.
این روزها که مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در جریان است، همچنان در برخی اظهار نظرها و تحلیل ها، ذهنیت وابستگی آمریکا به نفت خاورمیانه به عنوان یک ابزار فشار از سوی ایران مشاهده می شود. چنین رویکردی شاید در دو دهه گذشته به ویژه در زمان جنگ خلیج فارس، حمله به عراق و افغانستان، منطقی به نظر می رسید، اما اکنون این موضوع وابستگی به مراتب کمرنگ شده است. دلیل این تغییر، اقدامات راهبردی آمریکا پس از دهه ها تجربه شوک های نفتی از بی ثباتی های خاورمیانه است.
آمریکا پس از هر شوک نفتی، با عبرت گیری از نقاط ضعف خود، تدابیری مؤثر برای افزایش امنیت انرژی، کاهش وابستگی به نفت وارداتی و پایداری بلندمدت اقتصادی اتخاذ کرده است. مهم ترین گام در این مسیر، اجرای راهبرد استقلال انرژی از نفت خاورمیانه بود که با صرف صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری، مشارکت بخش خصوصی، و انقلاب فناوری به انقلاب شیل منجر شد.
این انقلاب توانست آمریکا را از یک واردکننده بزرگ نفت به بزرگ ترین تولیدکننده نفت جهان تبدیل کند. حال، این حرکت بلندمدت آمریکا می تواند درسی مهم برای مدیریت منابع و کاهش وابستگی های حیاتی در ایران، به ویژه در منطقه سیستان، به شمار رود.
درسی از استقلال انرژی آمریکا: فقر آینده نگری در مدیریت سیستان
رهبر معظم انقلاب با اندیشه ای کلان نگر و استراتژیک، راهبرد مقاوم سازی اقتصاد ایران را به عنوان یک سیاست بنیادین معرفی کرده اند؛ اما متأسفانه در سطح منطقه ای و نیز در بسیاری از اقدامات وزارتخانه ها برای استان و سیستان طی دهه های اخیر، این کلان نگری و آینده پژوهی دیده نمی شود. نمونه مشخص این ضعف، نحوه مدیریت منابع آبی در منطقه سیستان است که طی سالیان بر وابستگی شدید به آب هیرمند افغانستان متمرکز بوده است.
وزارتخانه ها و نهادهای منطقه ای به جای مقاوم سازی سیستان در مقابل وابستگی و بحران های ناشی از قطع آب هیرمند و خشکسالی های ادواری، همچنان به پروژه های پر هزینه وابسته به منابع ناپایدار خارجی ادامه داده اند؛ پروژه هایی مانند:
طرح نیمه لوله ها احداث چاه نیمه چهارم طرح 850 میلیون دلاری لوله کشی و آبیاری در دشت سیستان طرح انتقال آب از چاه نیمه ها به زاهدان و ...همگی این طرح ها با اتکا به جریان آب هیرمند از افغانستان پیاده سازی شده اند؛ این در حالی است که افغانستان یکی از بی ثبات ترین کشورهای جهان از نظر سیاسی و امنیتی است و طی دو دهه اخیر بارها شاهد قطع آب ورودی به ایران بوده ایم.
این وابستگی و تکرار پروژه های ناپایدار، نشان گر فقر اندیشه استراتژیک، آینده نگری و اولویت ندادن به منافع بلندمدت ملی و منطقه ای و راهبرد کلان نگر ملی با هدف کاهش آسیب پذیری ملی و منطقه ای بوده است.
آمریکا چگونه از وابستگی به استقلال رسید؟
ایالات متحده در نیمه قرن بیستم به شدت به نفت وارداتی، به ویژه از خاورمیانه، وابسته بود. این وابستگی در دهه 1970 با دو شوک نفتی بزرگ(1973 و 1979) به اوج خود رسید و درس های مهمی برای این کشور به همراه داشت: در سال 1973، پس از تحریم نفتی اوپک در واکنش به حمایت آمریکا از اسرائیل در جنگ یوم کیپور، قیمت نفت چهار برابر شد؛ این امر به تورم شدید، رکود اقتصادی و صف های طولانی برای سوخت در آمریکا منجر شد.
شوک دوم در 1979، پس از انقلاب ایران و کاهش تولید نفت این کشور، بار دیگر اقتصاد آمریکا را فلج کرد. این بحران ها نشان داد که وابستگی به منابع خارجی می تواند امنیت ملی و اقتصادی یک کشور را به خطر اندازد. بنابراین برای مقاوم سازی اقتصاد و امنیت خود دست به اقدامات زیر زد:
1. ایجاد منابع استراتژیک داخلی:
آمریکا برای مقابله با بحران های احتمالی، ذخایر استراتژیک عظیمی از نفت ایجاد کرد، مشابه آنچه در سیستان با استفاده از چاه نیمه ها شده که نیاز است با توجه حجم شدید تبخیر عمیق سازی چاه نیمه و نیز مهار تبخیر برای حفظ ذخایر آبی چاه نیمه ها در دستور کار قرار گیرد.
2. قوانین صرفه جویی و کاهش مصرف:
با تصویب استانداردهای کاهش مصرف سوخت خودروها(مانند CAFE Standards) و بهبود بهره وری انرژی، آمریکا به مرور وابستگی به واردات نفت را کاهش داد. در سیستان و استان نیز می توان با قوانین و مشوق در جهت اصلاح الگوی کشت، مدیریت بهینه منابع آبی و استفاده از فناوری های مدرن آبیاری مانند آبیاری قطره ای و منع مشاغل آب بر ، مصرف آب را بهینه کرد.
3. تنوع بخشی به منابع انرژی:
آمریکا به توسعه منابع انرژی جایگزین مانند انرژی هسته ای، انرژی های نو، و در نهایت انقلاب شیل روی آورد. در سیستان نیز باید به جای تمرکز بر آب عاریتی هیرمند، به گزینه های دیگری چون آبخیزداری و منابع آب غرب سیستان، تصفیه پساب و مدیریت تخصیص آب توجه شود.
4. سرمایه گذاری در فناوری های نوآورانه:
انقلاب شیل نمونه ای از استفاده آمریکا از فناوری های جدید مانند شکست هیدرولیکی(Fracking) و حفاری افقی است.
ایران نیز می تواند با توسعه فناوری های مرتبط با تصفیه و بازچرخانی آب، فناوری های آبیاری نوین، همچنین فناوری آبخیزداری و انتقال منابع آبی جدیدی داخلی برای سیستان ایجاد کند.
بنابراین، آینده سیستان به شدت به تفکر آینده نگر و پژوهشی در حوزه سناریوهای آینده پژوهی وابسته است. همچنین تدوین برنامه های مقاوم سازی با محوریت کاهش وابستگی به آب هیرمند و اولویت بخشی به طرح ها و برنامه های مرتبط با این مسئله ضروری است. دانشگاه ها و پژوهشکده های منطقه و وزارتخانه های مسئول در این زمینه باید به مردم و مقام های مسئول گزارش دهند. در غیاب چنین وظایف و اقداماتی، فلسفه وجودی این نهادها که با هزینه های هنگفت از جیب مردم تأسیس و فعالیت می کنند، به طور جدی مورد سؤال قرار می گیرد.
همچنین با توجه به کارنامه وزارتخانه ها و دانشگاه های منطقه و ناتوانی آنها در حل مسائل سیستان و استمرار معضلات موجود، تأسیس و حمایت از پژوهشکده ها و اندیشکده های مستقل می تواند به تقویت دانش مدیریت و تأمین راه حل های بومی کمک کند. تمامی این نهادها باید طرح های توسعه ای خود را بر اساس منابع داخلی طراحی کنند و از اتکا به منابع خارجی ناپایدار پرهیز کنند.
مهار ریزگرد بزرگترین و مهمترین الویت آینده سیستان و پهنه شمالی استان و حتی مرکز استان است. در نبود مهار ریزگرد همه سرمایه گذاری دیگر نیز به هدر خواهد رفت چراکه دیگر منطقه قابل سکونت و زیست نخواهد بود.
سپس بعد از پایدارسازی اقلیمی منطقه، برای مدیریت بهینه منابع آبی، حرکت از محصولات آب بر به سمت محصولات متناسب با اقلیم خشک سیستان، و سرمایه گذاری در شیوه های کشاورزی مدرن و کم مصرف مانند استفاده از گلخانه های هیدروپونیک و همچنین تنوع بخشی به اقتصاد سیستان در زمینه های تجارت، انرژی های نو و گردشگری که در همه این زمینه ها از منطق کم نظیر ایران است، می تواند به خروج این منطقه از بحران های چندبعدی که همگی ریشه در وابستگی به آب افغانستان دارد و عدم مقاوم سازی داخلی، کمک کند. در نهایت، پس از انجام اقدامات مقاوم سازی داخلی، باید تلاش شود تا همکاری های منطقه ای برقرار شود و با مذاکره با افغانستان، توافق نامه های پایدار آبی و اقتصادی که منافع هر دو طرف را تأمین کند، ایجاد شود؛ این امر نیازمند دیپلماسی فعال و پایدار است.
مجتبی جهان تیغ
انتهای پیام/
{{name}}
{{content}}