عشقِ آنلاین / پرده اول

جست وجو برای عشق واقعی در دنیای صفر و یک ها!

در سال های اخیر ولع برای ساخت برنامه، بازدید و بحث درباره محتوای مرتبط با روابط عاطفی به شکل چشمگیری افزایش یافته است. از پست های اینستاگرامی بلاگرهای بدون تخصص و کسانی که خود را «زوج درمانگر» معرفی می کنند و راهکار بهبود روابط می دهند، گرفته تا برنامه های اینترنتیِ «بلایند دیت» و این اواخر «عشق ابدی» بخش زیادی از فضای مجازی را به خود اختصاص داده اند.

به گزارش ایسنا، این محتواها نه تنها پربازدید شده اند، بلکه به موضوع داغ بحث و گفت وگوهای روزمره و شبکه های اجتماعی تبدیل شده اند. از کسانی که این دست ویدیوها و ارائه نطق های بلندبالا درباره سواد رابطه را نقد منطقی می کنند تا بقیه اینفلوئنسرهایی که به قصد گرفتنِ بازدید بیشتر، خودشان شروع به تمسخر این دست محتواها می کنند، همگی به یک هدف کمک می کنند: دیده شدن محتواهای زرد مرتبط با روابط عاطفی!

در وهله اول برای بررسی این میزان استقبال از چنین محتواهایی قطعا نمی توان از تغییرات اجتماعی و فرهنگی سالیان اخیر چشم پوشی کرد. در گذار از سنت به مدرنیته، مفهوم عشق و شکل گیری رابطه، نخستین مسئله ای است که کنجکاوی نسل جدید را برمی انگیزد تا به دنبال کشف ابعاد مختلفی از رابطه ای باشند که تا پیش از آن با اشکال سنتی تر رخ می داد. جوانان با ارزش های سنتی خانوادگی روبه رو هستند اما در عین حال تحت تأثیر رسانه ها و شبکه های اجتماعی، به دنبال الگوهای جدید عشق و روابط اند. این تضاد، کنجکاوی درباره چگونگی رابطه را افزایش داده و محتواهایی مثل ویدیوهای «بلایند دیت» یا توصیه های بلاگرها را به منبعی برای پاسخ به این پرسش ها تبدیل کرده است.

مخاطبانی که «عشق ابدی» می بینند اما متاسف اند!

از سوی دیگر نسل جوان به ویژه نسل Z در جستجوی هویت و جایگاه خود در روابط است؛ بنابراین چنین نیازی هم در این ولع برای این محتواها بی تأثیر نیست. البته نمی توان ساختار اعتیادآور این محتواها را نادیده گرفت. برنامه های عاشقانه و پست های اینستاگرامی با سناریوی ساختگی، غافلگیری و نکاتی طراحی شده اند تا توجه مخاطب را جلب کنند و او را به مصرف مداوم ترغیب کنند و اصلا همین عامل هم سبب شد کسانی که روزهای اول پخش چنین محتواهایی اقدام به نقد آن می کردند حالا روزانه درباره سناریوی این برنامه نظر بدهند، اما تاکید کنند که با شرم و خجالت «عشق ابدی» را نگاه می کنند و متاسف اند! این ویژگی، همراه با دسترسی آسان در شبکه های اجتماعی، باعث شده که بحث مداوم درباره روابط عاطفی به بخشی از فرهنگ روزمره تبدیل شود. در نتیجه، این تشنگی نه تنها به نیازهای عاطفی و اجتماعی، بلکه به طراحی هوشمندانه این محتواها برای جلب مخاطب گره خورده است.

روابط عاطفی دیگر حریم شخصی نیست؟

در میان این حس کنجکاویِ بالا، آنچه که به وضوح مشخص است این است که روابط عاطفی از فضای خصوصی به فضای عمومی منتقل شده اند. روندی که می توان نقطه آغاز آن را در شکل گیری صفحات بلاگرهای سبک زندگی جست وجو کرد؛ یعنی همان دخترانی که به محض ازدواج، یک صفحه اینستاگرامی راه می انداختند و با روایتی چاشنی با تخیل از داستان های عاشقانه با همسرشان تا شخصی ترین بخش های زندگی را با مخاطب کنجکاو به اشتراک می گذاشتند. اما برنامه های تلویزیونی مثل «Love Island» در غرب، ویدیوهای «بلایند دیت» در یوتیوب، ریالیتی شوهای بومی مثل «عشق ابدی» و پست های اینستاگرامی بلاگرهایی که مثلا قواعد عشق را آموزش می دهند، همگی بخشی از این موج اند. این محتواها، با ظاهری سرگرم کننده، عشق را به یک نمایش رقابتی، فرمول محور یا حتی یک محصول تبدیل کرده اند.

یک قالب برنامه سازی جدید با چاشنی عشق

برنامه های دوست یابی و تولید محتوای رابطه محورِ فارسی زبان شاید برای مخاطب ایرانی تازگی داشته باشد، اما در سایر کشورها موضوعی است که سابقه تقریبا دیرینه دارد. در دهه 1960 برنامه «The Dating Game» در آمریکا عشق را به یک بازی تلویزیونی تبدیل کرد. از سال 2000 میلادی به بعد هم ریالیتی شوهایی مثل «Love Island» با اضافه کردن یک خط داستانی، رقابت و جذابیت بصری، این قالب از برنامه سازی را به اوج رساندند. این برنامه ها معمولاً شرکت کنندگان را در موقعیت هایی قرار می دهند که انتخاب شریک به سرعت و بر اساس معیارهای ظاهری انجام می شود. با فراگیر شدن شبکه های اجتماعی، این قالب به پلتفرم های دیجیتال مثل یوتیوب و اینستاگرام منتقل شد. ویدیوهای «بلایند دیت» که در آن افراد ناشناس در گفت وگوهای کوتاه شرکت می کنند و «عشق ابدی» نمونه ای از این انتقال اند که به دلیل دسترسی آسان در فضای مجازی و تابوشکنی در ایجاد رابطه، به سرعت محبوب شدند.

پای صحبت بلاگرها برای آموزش رابطه

در کنار این برنامه ها، بلاگرهای اینستاگرامی و یوتیوبری که مقابل دوربین می نشینند و درباره رابطه صحبت می کنند نیز به این موج پیوسته اند. آنها با ارائه توصیه هایی ساده انگارانه مثل «پنج قانون برای جذب شریک ایده آل» یا «چطور قلب او را تسخیر کنی» یا آموزش ذکرها و دعاهای خاص، روابط را به یک فرمول تبدیل کرده اند. این محتواها، که اغلب با لحنی آمرانه و قاطع ارائه می شوند، به مخاطبان القا می کنند که عشق و روابط را می توان با چند ترفند ساده مدیریت کرد یا حتی این حس را ایجاد می کند که یکی از طرفین (مرد یا زن) باید خدمات ویژه و خاصی ارائه دهد تا شایستگی ارتباط داشته باشد. این پدیده ترکیبی از خودنمایی و آموزش کاذب است و روابط عاطفی را تا حدی سطحی جلوه می دهد که ممکن است در بلندمدت چالش های زیادی به همراه آورد.

خلق لحظات سینمایی در روابط واقعی ممکن نیست

بدون شک یکی از بزرگ ترین آسیب های این برنامه ها و محتواها، ایجاد توقعات غیرواقعی از روابط است. در «عشق ابدی» یا «بلایند دیت»، انتخاب شریک به لحظات کوتاه و معیارهای ظاهری محدود می شود. این ساختار، عشق را از یک فرایند تدریجی برای شناخت به یک تصمیم لحظه ای تقلیل می دهد. مخاطبان، به ویژه جوانان نسل Z ممکن است تحت تأثیر این الگوها، از روابط واقعی خود ناامید شوند یا به دنبال شریکی باشند که نمونه واقعی آنها در دنیای بیرون از تصویر وجود ندارد. بلاگرها هم با ارائه فرمول های تکراری، مثل تأکید بر ظاهر یا رفتارهای نمایشی، این توقعات را تشدید می کنند.

این محتواها همچنین روابط را به یک نمایش رقابتی تبدیل می کنند. در «عشق ابدی» شرکت کنندگان در رقابتی برای جلب توجه قرار می گیرند. این فضا، چه برای شرکت کنندگان و چه برای مخاطبان، حس موقتی بودن و ناامنی در روابط را تقویت می کند. ویدیوهای «بلایند دیت» نیز، با تمرکز بر سؤالات جنجالی یا شوخی های طراحی شده، به جای تقویت ارتباط واقعی، سرگرمی را در اولویت می دهد. این نمایش به دنیای واقعی هم وارد می شود؛ مخاطبان ممکن است در روابط خود به دنبال لحظات سینمایی باشند و از واقعیت های روزمره روابط ناامید شوند.

از سوی دیگر آسیب های روانی این محتواها قابل توجه است. شرکت کنندگان در این برنامه ها باوجود اینکه قصه از پیش طراحی شده دارد، اما زیر فشار قضاوت و رقابت قرار می گیرند. مخاطبان نیز با مقایسه خود با افراد در تصویر، ممکن است احساس ناکافی بودن کنند یا از عقب ماندن در روابطشان بترسند. بلاگرها هم با تمرکز بر کمبودها و ارائه راه حل های ظاهری، این حس را تشدید می کنند؛ آنها اغلب مخاطبان را به بهتر شدن رابطه با روش های عجیب و غریب ترغیب می کنند، بدون آنکه به پیچیدگی های روان شناختی روابط توجه کنند.

تشویق به بازی های روانی به جای ارتباط سالم

یکی از مهم ترین آسیب های محتوای بلاگرها، تضعیف سواد عاطفی مخاطبان است. بلاگرها، با ارائه توصیه های تکراری این مهارت را به یک سری ترفند سطحی تقلیل می دهند. برای مثال، توصیه هایی مثل «هرگز تو اول پیام نده» یا «همیشه خودت را غیرقابل دسترس نشان بده» به جای تشویق به ارتباط صادقانه، افراد را به بازی های روانی سوق می دهند. این توصیه به ویژه برای جوانانی که تجربه کمی در روابط دارند، مخرب است چون قدرت یادگیری مهارت های واقعی مثل گفت وگو، حل تعارض و همراهی را از آنها می گیرد.

راهی برای فرار از روزمرگی

مخاطبان این برنامه ها و محتواها عمدتاً جوانان فعال در اینستاگرام و یوتیوب هستند. گروهی که به دنبال سرگرمی، تأیید اجتماعی و گاهی راهنمایی برای روابط هستند. این محتواها نیازهای روانی و اجتماعی خاصی را برآورده می کنند. برای بسیاری، تماشای برنامه هایی مثل «بلایند دیت» یا «عشق ابدی» می تواند راهی برای فرار از روزمرگی باشد. روند داستانی و غافلگیری های این برنامه ها، مثل انتخاب های لحظه ای یا دعواهای نمایشی متعدد، حس هیجان و همراهی ایجاد می کند و مخاطب را ترغیب می کند که برای فهمیدن ماجرا ویدیوهای بیشتری ببیند. از طرفی بحث درباره این محتواها در شبکه های اجتماعی، مثل بازنشر کلیپ ها یا نظر دادن در پست ها، حس تعلق به یک جمع را تقویت می کند. برای جوانانی که تجربه کمی در روابط دارند، این برنامه ها و توصیه های بلاگرها نوعی آموزش غیرمستقیم به نظر می رسند، حتی اگر محتوای آنها سطحی یا گمراه کننده باشد.

چرا محتواهای زرد پربازدید می شوند؟

ساختار این برنامه ها و محتواها به گونه ای طراحی شده که مخاطب را درگیر نگه دارد. به کارگیری سناریو، رقابت و لحظات احساسی، مثل اعترافات عاشقانه یا تنش های نمایشی و تقویت صفحه های مجازی هر یک از شرکت کنندگان که جزئیاتی از زندگی خصوصی خود را نشر می دهند، حس تعلیق و اعتیادآوری ایجاد می کند. برای مثال، ویدیوهای «بلایند دیت» با سؤالات جنجالی و واکنش های طبیعی شرکت کنندگان، بازدیدهای میلیونی می گیرد یا برنامه های تلویزیونی مثل «عشق ابدی» نیز با تمرکز بر ساخت و انتشار کلیپ های کوتاه از یک ماجرای طولانی، برای شبکه های اجتماعی ایده آل اند، به شکلی که حتی اگر کسی اطلاعی از چنین برنامه ای هم نداشته باشد، ناخواسته ویدیوی کوتاهی از آن در اکسپلور اینستاگرام به چشمش بخورد.

در نهایت، این محتواها به دلیل سادگی و سرعتشان در دنیای پرمشغله امروز پرطرفدارند. مخاطبان به دنبال سرگرمی هایی هستند که نیاز به تفکر عمیق نداشته باشد و این برنامه ها و پست های اینستاگرامی دقیقاً این نیاز را برآورده می کنند. از طرفی این برنامه ها ساختار جدیدی دارند و تابوشکنی هم به محبوبیت این محتواها کمک می کند زیرا نمایش روابط باز و صمیمی برای برخی مخاطبان جذاب و کنجکاوی برانگیز است و در این میان آنچه که احتمالا از دید بسیاری از آنها مغفول می ماند، تاثیری است که چنین محتواهایی در بلندمدت بر تصور آنها از یک رابطه واقعی خواهد گذاشت.

انتهای پیام

نظرات

captcha