بررسی علت تغییرات سود عملیاتی "رافزا"
به گزارش کدال نگر بورس 24، شرکت رایان هم افزا در خصوص تغییرات بیش از 30 درصدی سود عملیاتی دوره 6 ماهه منتهی به 31 شهریور 1403 نسبت به دوره مشابه سال قبل توضیحاتی ارائه نمود.
جریان تطبیق گرا وقتی وعده های خود محقق نمی شود، هیچ گاه پاسخ گو نیست. نه توضیحی می دهد، نه اصلاحی می کند. آنچه بیش از همه ضرورت دارد، بازگشت به عقلانیت دینی در مواجهه با نشانه های ظهور است. نه عقل گرایی خشک و انکاری، و نه تطبیق گرایی خیال پردازانه.
در یکی از نمونه های پررنگ این جریان، با آغاز جنگ داخلی سوریه، بسیاری از تطبیق گرایان بی درنگ پرچم های خروج سفیانی را برافراشتند و کوشیدند نیروهای تکفیری و حتی برخی گروه های شورشی را در قالب نشانه های روایتی بازتعریف کنند. صفحات مجازی پر شد از تحلیل هایی که «فلان فرمانده تکفیری» را سفیانی معرفی می کردند و «بهمان حرکت نظامی» را همان لشکر کشی به کوفه یا شام.
این شیوه از تحلیل، اگرچه در ظاهر از روایات اهل بیت علیهم السلام بهره می برد، اما در عمل نتیجه ای جز مشوش کردن ذهن مخاطب نداشته است. در طول دهه گذشته، بارها و بارها افرادی به عنوان سفیانی، یمانی یا حتی خراسانی معرفی شده اند که مدتی بعد یا کشته شده اند یا اساساً از صحنه خارج شده اند. در این میان، نه تنها بر عطش شناخت صحیح علائم ظهور افزوده نشده، بلکه بسیاری از مردم نسبت به اصل ماجرا دچار تردید و بدبینی شده اند.
چرا تطبیق سفیانی با حوادث کنونی منطقه بی منطق است؟تطبیق گرایی، در واقع نوعی بهره برداری نادرست از روایات برای خوانش سیاسی و مقطعی از واقعیت هاست. این رویکرد، با تکیه بر پیش فرض های تاریخی، می کوشد روایات را به جای آن که منبع بصیرت و آرامش قرار دهد، تبدیل به ابزاری برای پیش بینی های ژورنالیستی کند؛ پیش بینی هایی که بیشتر به فالگیری شباهت دارد تا تفقه در دین.
جالب آن که همین جریان، وقتی وعده های خود محقق نمی شود، هیچ گاه پاسخ گو نیست. نه توضیحی می دهد، نه اصلاحی می کند. تنها مدتی سکوت کرده و در بزنگاه بعدی دوباره ظاهر می شود؛ این بار با تحلیلی تازه و تطبیقی دیگر. انگار نه انگار که در تحلیل قبلی، افکار عمومی را دچار سردرگمی کرده است.
یکی دیگر از ابعاد نگران کننده ی این پدیده، پیوند آن با احساسات جمعی است. تطبیق گرایان به خوبی می دانند که جامعه ی دینی، به ویژه در زمانه ی بحران، تشنه ی معناست. آن ها با ارائه ی تحلیل هایی به ظاهر دینی، احساسات مذهبی مردم را برمی انگیزند و آن را به سوی روایت هایی سوق می دهند که الزامی به تطابق با واقعیت ندارند، اما از حیث روانی اقناع کننده اند.
نمونه ی دیگر، پروژه ی تطبیق «اولی بأس شدید» با محور مقاومت است. برخی افراد با استناد به یک یا دو آیه از سوره اسراء، کوشیدند ظهور حزب الله یا برخی گروه های مقاومت را به عنوان مصداق نهایی قهرمانان قرآنی معرفی کنند. اما حالا که تحولات منطقه به پیچیدگی های تازه ای رسیده و روندها گاهی برخلاف این تحلیل ها حرکت می کنند، سکوت جای تبیین را گرفته است. بی شک تحقق نابودی اسرائیل وعده ای قرآنی است که توسط امت حزب الله انجام می شود، اما دلیل نمی شود با تأویل های ناصواب و با تفسیر به رأی های نابجا امری که بناست در آستانه ی ظهور محقق شود، به اکنون تسری دهیم.
سرکوبی اسرائیل در آستانۀ ظهور امام زمان (عج)آنچه بیش از همه ضرورت دارد، بازگشت به عقلانیت دینی در مواجهه با نشانه های ظهور است. نه عقل گرایی خشک و انکاری، و نه تطبیق گرایی خیال پردازانه، بلکه تفقه در دین، همراه با تقوا در تفسیر وقایع، راهی است که می تواند هم باور دینی را تقویت کند و هم مردم را از افتادن در دام خیال پردازی های بی اساس حفظ نماید.
باید گفت که منتظر حقیقی، کسی نیست که برای هر رویداد روز، دنبال مصداقی برای سفیانی یا یمانی بگردد، بلکه آن است که با شناخت صحیح نشانه ها، صبر و بصیرت را همراه کرده و به جای جستجوی سفیانی، خود را برای یاری مهدی عجل الله تعالی فرجه آماده می کند و در عین حال مترصد نشانه های متقن آخرالزمانی است. آنها که در مسیر تطبیق گرایی افتادند، شاید از 10 مسئله، دو مسئله را حل کردند، اما در هشتای دیگر به تحریف و تأویل دچار شدند؛ لذا مسیر تطبیق گرایی سرانجامی جز افتادن در ورطه ی تأویل گرایی ندارد؛ چراکه خداوند در هنگام تحقق وعده های خود، چنان حجت را آشکار می کند که جایی برای انکار باقی نمی ماند، و هرگز نمی خواهد انسان ها را درگیر پیچیدگی هایی کند که گویی با مسئله ای ریاضی مواجه اند. ماجرای صیحه های آسمانی از جمله این ادعاست که بر اساس احادیثمان، همگان این صداها را در سراسر دنیا می شنوند و به غیر مادی و غیر عادی بودن آن پی می برند.
انتهای پیام/
{{name}}
{{content}}