عصبانیت شازده پهلوی از شکست تحریم دیپلماسی ایران/

ربع برانداز

اظهارات پهلوی همزمان با مذاکرات حساس ایران و آمریکا در مسقط مطرح شده است.مطرح شدن چنین ادعاهایی در این مقطع،نشان می دهد رضا پهلوی تلاش دارد توجه قدرت های غربی را جلب کند یا بر فضای مذاکرات اثر بگذارد.

به گزارش مشرق ، مصطفی نصری طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: در مصاحبه اخیر رضا پهلوی با روزنامه «The Sunday Times»، او بار دیگر ادعاهایی بلندپروازانه درباره وضعیت ایران و آینده سیاسی آن مطرح کرده است. ربع پهلوی در حالی که مذاکرات بین ایران و آمریکا بر سر مساله رفع تحریم و محدودیت های هسته ای آغاز شده، وضعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران را ضعیف و در آستانه سرنگونی توصیف و اعلام کرده برای این امر حاضر است جانش را فدا کند تا با این موضع جوگیرانه که اصلا به هویتش نمی آید، عصبانیتش از شکست پروژه تحریم سیاسی ایران را بروز داده باشد.

رضا پهلوی که مدعی است برای براندازی حاضر است جانش را نیز بدهد تاکنون غیر از سفرهای متعدد به ریاض و تل آویو با هدف رونق کاسبی براندازی، اقدام شاخص دیگری انجام نداده است. او و سایر چهره های اپوزیسیون که در ایام آشوب های سال 1401 با طرح ادعاهای واهی درباره سرنگونی ایران برای خود کاسبی به راه انداخته و در ادامه نیز خواهان قطع روابط دیپلماتیک با ایران بودند، اکنون خود را بازنده ماجرا می بینند.

پس از قطع کمک های مالی به براندازان که وزیر خارجه آمریکا مدعی است اپوزیسیون ایرانی 88 درصد آن را برای خود برمی داشتند، اکنون رئیس جمهور تندرو آمریکا نیز تن به مذاکره آن هم در چارچوب دلخواه ایران داده است که تیر خلاصی بر پروژه های ضد ایرانی اپوزیسیون محسوب می شود.

پهلوی مدعی شده جمهوری اسلامی در ضعیف ترین موقعیت خود طی دهه های گذشته قرار دارد. این ادعا، هر چند به مشکلات اقتصادی، نارضایتی های اجتماعی و فشارهای بین المللی اشاره دارد اما تکراری و فاقد تحلیل عمیق است. ایران سال هاست با چالش هایی مانند تورم، بیکاری و تحریم مواجه است اما این مشکلات به خودی خود به معنای فروپاشی قریب الوقوع نظام نیست. در گذشته نیز - بویژه در جریان اعتراضات 1401 - او و دیگر مخالفان همین ادعاها را مطرح و پیش بینی کردند نظام در آستانه سقوط است اما نتیجه، شکست پروژه آشوب بود.

پهلوی در حالی وضع فعلی را وضعیت در آستانه سرنگونی توصیف می کند که تاریخ ایران شرایط سخت تری همچون جنگ تحمیلی و ترورهای دهه 60 را پشت سر گذاشته است. این تکرار بی ثمر، نشان دهنده ناتوانی در درک پیچیدگی های سیاسی ایران و تکیه بر ساده سازی هایی است که صرفاً برای جلب توجه رسانه ای طراحی شده اند.

* اگر همه چیز مهیاست پس بفرما فدا شو دیگه!

ادعای ضرورت سرنگونی نظام، بدون ارائه راهکار عملی، بخش دیگری از این مصاحبه را تشکیل می دهد. پهلوی از نیاز به تغییر سخن گفته و خود را آماده فداکاری نشان داده اما این سخنان فاقد هرگونه جزئیات درباره چگونگی تحقق این هدف است. سرنگونی یک نظام سیاسی نیازمند سازماندهی گسترده، حمایت مردمی فراگیر و شرایط مساعد داخلی و خارجی است. او چه برنامه ای برای بسیج مردم، هماهنگی مخالفان یا مدیریت مرحله گذار دارد؟ هیچ! اعلام آمادگی برای فداکاری، در حالی که او 47 سال است در خارج از ایران با اموال سرقتی از مردم ایران زندگی می کند و غیر از کاسبی براندازی هیچ کنش خطیری علیه نظام انجام نداده، بیش از آنکه نشانه شجاعت باشد، به شعاری احساسی برای جلب همدلی شبیه است.

اگر او واقعاً معتقد است زمان تغییر فرا رسیده، چرا خود پیشقدم نمی شود و به جای مصاحبه های رسانه ای، اقدام عملی انجام نمی دهد؟ این فقدان کنش، شکاف میان حرف و عمل او را آشکار می کند و ادعاهایش را به توهمی دور از واقعیت بدل می کند که احتمالا با هدف تداوم جذب منابع مالی از دولت های غربی بیان شده است. انتخاب «The Sunday Times» به عنوان رسانه ای برای این مصاحبه، خود گویای جهت گیری پهلوی است.

او به جای سخن گفتن با مردم ایران، مخاطب خود را جامعه بین الملل بویژه غرب قرار داده است. این انتخاب نشان می دهد او بیش از تأثیرگذاری در داخل ایران، به دنبال جلب حمایت خارجی است.

ربع پهلوی با ادعاهای پهلوان گونه خود باعث می شود صفت ربع پهلوی یا حتی ربع براندازی هر روز بیشتر به جامه ای اندازه قامت کوچکش تبدیل شود.

* دموکراسی منشوری تان را هم دیدیم

پهلوی در این مصاحبه تأکید کرده هدفش احیای نظام پادشاهی نیست، بلکه استقرار یک نظام سکولار و دموکراتیک است. این موضع ظاهراً مدرن و مردم پسند، در نگاه اول جذاب به نظر می رسد اما با نگاهی به عملکرد او رنگ می بازد. او در گذشته نتوانسته حتی گروه های کوچک مخالف را متحد کند.

تلاش هایی مانند منشور همبستگی که قرار بود به همکاری میان مخالفان منجر شود، به دلیل اختلافات و تمامیت خواهی اپوزیسیون از جمله خود او به شکست انجامید. چگونه کسی که در ایجاد انسجام میان چند گروه محدود ناکام بوده، می تواند مدعی رهبری یک تحول بزرگ به سمت دموکراسی باشد؟ این تناقض، اعتبار وعده های او را زیر سؤال می برد. دموکراسی نیازمند همکاری، مدارا و احترام به دیدگاه های مختلف است اما رفتار او در قبال دیگر مخالفان که گاه با توهین و کنار زدن رقبا همراه بوده، نشان دهنده فقدان این ویژگی هاست.

* عصبانیت از دیپلماسی ایران

اظهارات پهلوی همزمان با مذاکرات حساس ایران و آمریکا در مسقط مطرح شده است. این مذاکرات که با میانجی گری عمان در جریان است، می تواند بر آینده تحریم ها، اقتصاد ایران و روابط منطقه ای تأثیر بگذارد. مطرح شدن چنین ادعاهایی در این مقطع، نشان می دهد رضا پهلوی تلاش دارد توجه قدرت های غربی را جلب کند یا بر فضای مذاکرات اثر بگذارد.

این موضع گیری را می توان ناشی از عصبانیت اپوزیسیون نیز دانست. آنها که در جریان آشوب های 1401 خواهان قطع روابط دیپلماتیک با ایران بودند، اکنون شاهد بازگشت دولت های غربی از جمله آمریکا به میز مذاکره با ایران هستند.

* دیدار با نتانیاهو را باور کنیم یا رد گزینه نظامی

رضا پهلوی در مصاحبه با «The Sunday Times» گزینه نظامی علیه ایران را رد کرده و خود را حامی حمایت از مردم بدون دخالت خارجی نشان داده است اما این موضع جدید با پیشینه او در تضاد است. او پیش تر با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی دیدار و از رویکردهای تند، از جمله اقدام نظامی علیه ایران حمایت کرده بود. این دیدار جنجالی که با انتقاد گسترده ایرانیان مواجه شد، او را به همسویی با سیاست های ضدایرانی متهم کرد.

اکنون به نظر می رسد پهلوی با تغییر لحن، تلاش دارد چهره ای خیرخواه و میانه رو از خود نشان دهد تا از واکنش های منفی پیشین فاصله بگیرد اما دیدار با نتانیاهو و حمایت های گذشته او از تهاجم نظامی به مردم ایران، به تنهایی برای زیر سؤال بردن صداقتش کافی است. این تناقض، نه تنها اعتماد به او را تضعیف می کند، بلکه نشان دهنده چرخش های تاکتیکی برای جلب نظر مخاطبان خارجی است.

نظرات

captcha