««قرآن» چگونه به حاشیه رانده شد؟» و «جذب طلبه با وعده های مادی باختن قافیه است» دو عنوان مهم سرویس معارف ایکنا در هفته ای بود که گذشت.

![]()
سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفته ای که گذشت مطالب متنوعی منتشر کرده است که در ادامه مهم ترین آنها را مرور می کنیم.
حجت الاسلام محمدتقی سهرابی فر: «قرآن» چگونه به حاشیه رانده شد؟ قرآن منبع اصلیِ دین، در زمان پیامبر(ص) است. بار ها دیدیم که رسول خدا(ص) جهت پاسخ به برخی پرسش ها منتظرِ وحی می ماند. قرآن گاهی رفتارِ رسول(ص) را نیز نقد و تصحیح می کند خداوند، قرآن را «نورِ آشکار» و «بیان کننده همه امور» و «هدایت کننده مردم» معرفی می کند. علامه طباطبایی با توجه به آیاتِ فوق می فرماید: «حاشا که قرآن بیانگرِ همه چیز باشد، اما بیانگرِ خود نباشد. چگونه ممکن است که قرآن برای مردم روشنایی و هدایت باشد، اما نیاز مردم را در این زمینه برطرف نکند؟» با توجه به این جایگاهِ بی بدیل، با این پرسشِ مهم روبه رو می شویم که چگونه قرآن در زندگیِ مسلمانان کم رنگ شد؟ تا جایی که خداوند از زبان پیامبر(ص) می فرماید: «خدایا امّتِ من، قرآن را رها کردند.»
![]()
پرداختن به موضوعِ «تنزّل قرآن از جایگاه واقعی»، پژوهشی گسترده طلب می کند. نوشتار پیشِ رو تنها به یکی از عوامل می پردازد. می دانیم که در ادامه مرجعیّتِ قرآن، سُنّتِ قطعیِ معصومان (رفتار و گفتار) نیز منبع و مرجعِ فهمِ دین بوده است. اما اعتباربخشی به احادیثِ نامطمئن از لحاظِ سند یا دلالت، مرجعیّتِ قرآن را عملاً تحتِ تأثیر خود قرار داد. ماجرایِ نامطمئن بودنِ بسیاری از احادیث، نیازمند مقاله ای مستقل است، اما برای نمونه عرض می کنم که آیت الله آصف محسنی (از شاگردانِ آیت الله خوئی)، احادیثِ معتبرِ کتاب بحارالانوارِ 114 جلدی را جدا کرد. مجموعِ این احادیث بیش از 3 جلد نشد. مشابه این کار حتی درباره معروف ترین کتاب های حدیثی شیعه و سنی، اتفاق افتاده است. شاید به همین دلیل بوده است که علامه طباطبائی، تألیفِ تفسیر، بر اساسِ حدیث را ناتمام و چاپ نشده رها می کند و تفسیر المیزان را بر اساسِ تفسیرِ آیه با آیه شروع می کند.
فروغ پارسا: تأثیر تحولات سیاسی بر رشد عقل گرایی در تفسیر قرآن تفسیر و مفسران در ایران به تاریخ تفسیر در قرن چهاردهم پرداخته است؛ اینکه بنده گفتم تاریخ تفسیر یعنی ما به اسامی مفسران و تاریخ درگذشت آنان بسنده نکردیم بلکه تلاش کردیم تأثیر و تاثر تاریخ در تفسیر و مفسران را نشان دهیم. کتاب بنده دو ویژگی عمده دارد؛ اول اینکه تحولات سیاسی اجتماعی خاص سده چهاردهم در این کتاب تبیین شده است. در این بازه دو انقلاب یعنی انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی مورد بحث قرار گرفته است و البته بنده وارد انقلاب اسلامی نشدم و صرفا بازه قبل از آن را بحث کرده و نشان داده ام تحولات تاریخی و اجتماعی سیاسی چگونه بر فهم مفسران از آموزه های قرآنی اثرگذاشته است.
![]()
انقلاب اسلامی و انقلاب مشروطه دو حادثه مهم در تاریخ ایران هستند که به اعتقاد بنده علاوه بر دانشگاهیان و دانشجویان همه مردم باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند و با تاریخ سرزمین ما آشنا شوند. بنده نشان داده ام که چگونه تحولات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی بر تفسیر اثر گذاشته لذا در این کتاب سه مقطع مورد بحث قرار گرفته است؛ دوره مشروطه، پهلوی اول و پهلوی دوم که ویژگی های تاریخی این مقاطع و تأثیر آن بر نظرات مفسران را تبیین کرده ام.
آیت الله فاضل لنکرانی: انکار احکام الهی جز بدبختی ثمری ندارد در زیر این آسمان هیچ نعمتی بالاتر از نعمت شوق به کسب حقایق و معارف نیست. این فقط یک ادعا نیست، آیات و روایات به وفور دلالت دارد بر اینکه افراد خاصی که مورد مشیّت و اراده خدا هستند در این مسیر قرار می گیرند، چه بسا افرادی که در اول یا وسط راه برگشتند و نتوانستند این مسیر را ادامه دهند اما آنها که واقعا مورد مشیّت الهی قرار می گیرند به این اقیانوس عظیم دسترسی پیدا می کنند، این توفیق بزرگی است و باید خدای تبارک و تعالی را بر آن شکر کنیم.
![]()
از حالات خوبی که در ماه رمضان نصیب انسان شده مراقبت کنیم. بالاخره افراد به اختلاف مراتب، هر کس به نحوی حظ و بهره ای از این ماه برده، امکان ندارد کسی مهمان خدای تبارک و تعالی باشد و از خوان احسان او دست خالی بیرون آمده باشد، این اعتقاد ما به حقیقت ماه مبارک رمضان است. انسان باید ببیند چه چیزی به دست آورده وخداوند چه خواسته بلندی در این ماه بر دلش انداخته است؟ در رمضان های گذشته انسان حاجاتی داشته و تکرار هم کرده ولی آیا در این ماه مبارک رمضان یک حاجت بلند و مهمی از خدا خواسته یا نه؟
آیت الله مهدی هادوی تهرانی: بسیاری از شبهات دینی در فضای مجازی کهنه و قدیمی است در بخش اول آیات سوره مبارکه هود خداوند، مفاهیم کلی را بیان فرمود و در بخش دوم وارد مثال شد؛ اولین مثال داستان نوح(ع) و قوم او بود؛ مثال دوم هم قوم هود یعنی عاد بود. در آیه 50 سوره هود فرمود: وَإِلَی عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ؛ در آیه 25 «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَی قَوْمِهِ إِنِّی لَکُمْ نَذیرٌ مُبینٌ» هم سخن از ارسال حضرت نوح(ع) برای قومش سخن فرموده بود.
![]()
بعضی از انبیاء مانند جناب نوح و هود مسئولیت هدایت قوم خودشان را برعهده داشتند و از بین قوم خودشان انتخاب شده بودند برخلاف کسانی چون جناب لوط که از سرزمین دیگری برای هدایت قومش انتخاب شد. در آیه 50 هود «وَإِلَی عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ» تاکید بر این نکته دارد که هود، برادر قومش عاد بود یعنی جزء این قوم بود و علیه عقاید باطل آنان قیام کرد. در داستان حضرت نوح(ع) فرمود: مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ...؛ در این آیه هم فرمود که بنده و عبد و غلام خدا باشید زیرا پروردگاری غیر از الله ندارید و اگر چیزی غیر از این به خدا نسبت دهید افترا به خدا زده اید لذا شباهت بسیاری بین این دو وجود دارد.
حجت الاسلام محمدصادق یوسفی مقدم: فقدان التزام عملی به معارف قرآن؛ مشکل اصلی جوامع اسلامی مشکل اصلی در بحث معارف دینی در جامعه ما و جوامع اسلامی التزام عملی به معارف دینی است؛ یعنی باید ببینیم که واقعاً جامعه اسلامی درباره معارف اسلامی، معارف قرآنی و معارف حدیثی التزام عملی دارد یا خیر. یکی از مشکلات بسیار مهم ما که در جوامع اسلامی وجود دارد این است که احساس می شود برخی مسئولان تا رده های پایین و توده های مردم، نسبت به پیاده شدن معارف اسلامی در جامعه توجه ندارند. قرآن، سنت و روایات صرفاً در مقام اندیشه نیست بلکه برای این است که انسان در مقام عمل بتواند قرآن را در زندگی خود پیاده کند.
![]()
احکام اجتماعی قرآن، سنت نبوی(ص) و اهل بیت(ع) باید در زندگی اجتماعی جامعه ما پیاده شود و جریان پیدا کند و سبک زندگی فردی و اجتماعی ما سبک زندگی اسلامی و قرآنی باشد؛ یعنی مشکل اصلی در بحث معارف بحث التزام عملی است. موضوع دیگر این است که شاید اکنون قاری قرآن زیاد داشته باشیم اما آن چیزی که اکنون مهجور است بحث قرائت قرآن نیست کما اینکه در بسیاری از مساجد کرسی قرائت قرآن وجود دارد اما مشکل اصلی این است که آیا این مفاهیم و معارف قرآن کریم در جامعه ما تجلی عینی پیدا کرده است یا خیر؟ بنابراین وقتی سخن از مهجوریت است در حقیقت سخن از مهجوریت عمل به مبانی قرآن کریم است. شناخت مفاهیم مسئله دیگری است که انسان باید پیش از عمل، نسبت به مفاهیم شناخت داشته باشد اما مهم ترین مسئله این است که ما مهجوریت قرآن را در بحث عمل به احکام قرآن شاهد هستیم. همچنین محدودیت عمل به احادیث نبوی(ص) و اهل بیت(ع) را در این زمینه مشاهده می کنیم؛ یعنی التزام عملی نسبت به فرمایشات اهل بیت(ع) در جوامع اسلامی ما در حد قانع کننده نیست و مهجور است.
آیت الله جوادی آملی: اختلاس و حقوق نجومی با شرف و غیرت ایرانی سازگار نیست انسان در بین راه زندگی از بین نمی رود و حتما مقصدی دارد که تلخ و یا شیرین است و این شیرینی و تلخی را سالک باید در این مسلک تعیین کند زیرا پایان عمر هر کسی محصول زندگی او در دنیاست. نه نیت، نه عمل و نه سعی و کوشش از بین نمی رود؛ لکل امری ما کسب حلوه و مر، که یا حلو و شیرین و یا مر و تلخ است. کار شیطان مغاله است که حسنه را سیئه و سیئه را حسنه نشان می دهد و بدل سازی می کند به این دلیل فرمود صراط مستقیم هم از مو باریک تر و هم از شمشیر برنده تر است. در دنیا تشخیص حق و باطل کار آسانی نیست زیرا قبل از اینکه ما تصمیم بگیریم هوای نفس و شیطان در مدار تصمیم ما دخالت می کنند؛ کار ابلیس نشان دادن حسن در قالب قبیح و برعکس است. به تعبیر مولوی، بار خار است اگر خود کشته ای/ وگر پرنیان است خود رشته ای.
![]()
ما در دنیا حرکت و کوششی داریم که یا مبتنی بر وهم و خیال است و یا عالمانه است؛ خیال ابزار کار ابلیس است لذا کسی که با خیال زندگی کند مختال نام دارد؛ وهم هم مفاهیم جزئیه را عهده دار است؛ ما با پنج حسی که داریم اشیا را می بینیم و می خوریم و بو می کنیم و ... و با استفاده از آن ها نتیجه عقلانی می گیریم که فلان میوه شیرین است یا فلان غذا، تلخ یا فلان شیء بدبو است.
حجت الاسلام واعظ موسوی: جذب طلبه با وعده های مادی باختن قافیه است از دیرباز یکی از کارهایی که متدینین و خانوده های مؤمن و ولایی به آن اهتمام داشتند و اجازه نمی دادند جای خالی آن در جامعه حس شود پرداختن به شئون طلبگی بوده است؛ طلبگی را به عنوان سربازی حضرت ولیعصر(عج) و کاری در راستای فهم عمیق دین و ترویج معارف اهل بیت(ع) تلقی می کردند و دنبال جایگاه اجتماعی خاص و مشغولیتی در یک نهاد به عنوان طلبگی نبودند. چون افراد با احساس تکلیف و وظیفه پا در مسیر طلبگی می گذاشتند در هر جایی که نیاز بود برای رفع تکلیف در آن مسیر قدم می گذاشتند ولی اینکه دنبال وعده هایی با رنگ و بوی مادی باشند چنین چیزی نبوده است.
![]()
بنده معتقدم که ارائه مشوق های مادی و جذب افراد از این طریق، ممکن است در کوتاه مدت افرادی را جذب کند ولی کسانی که برای اهداف مادی به حوزه بیایند بعد از مدتی هم از آن بیرون خواهند رفت. حوزه پرچمدار تبلیغ و ترویج دین در طول اعصار و قرون بوده و باید در جای اصلی خود باقی بماند و انگیزه معنوی و احساس تکلیف و وظیفه را در بین جوانان تبلیغ کنیم و کسی که با این احساس وارد حوزه شود نیاز چندانی به وعده و عیدهای مادی نخواهد داشت. ما در دهه های گذشته و به خصوص قبل از انقلاب شاهد بودیم که طلاب با این احساس وظیفه وارد حوزه می شدند تا آموزه های دینی را بیاموزند و سطح دینی، علمی و معنوی جامعه را ارتقاء دهند و کسانی که با چنین انگیزه هایی وارد حوزه شوند صاحب این حوزه ها و مدیران حوزه، آینده مادی طلبه را که توام با قناعت است تامین خواهند کرد. شان روحانیت همواره به عنوان شانی مرتبط با مردم و جامعه تعریف شده است و مردم وظیفه خود می دانند که نیازهای مالی یک روحانی را تامین کنند. انتهای پیام
{{name}}
{{content}}