خشکسالی در مدیریت آب!

دیگر کمبود آب فقط یک مشکل محیط زیستی نیست؛ یک مسئله اجتماعی است که مهاجرت، درگیری های محلی، ناامنی اقتصادی و کاهش اعتماد عمومی را به دنبال دارد.

خبرگزاری تسنیم، در کوچه های قدیمی شهر، در میان مزارع خشک شده و در پشت پنجره های خانه هایی که شیر آب را با تردید باز می کنند، بحران آب نه یک آمار، که یک واقعیت تلخ است. مردی که روزگاری زمین هایش را با افتخار آبیاری می کرد، امروز با چشمانی خسته به رودخانه ای نگاه می کند که دیگر طراوت گذشته را ندارد. زنی که تا همین چند سال پیش، درختان باغش را با آب چشمه ای قدیمی سیراب می کرد، حالا برای هر قطره آب، حساب و کتاب می کند، اما مگر ایران همیشه خشک و نیمه خشک نبوده است؟ چرا حالا، در دوران ما، بحران آب تا این حد جدی شده است؟

دیگر کمبود آب فقط یک مشکل محیط زیستی نیست؛ یک مسئله اجتماعی است که مهاجرت، درگیری های محلی، ناامنی اقتصادی و کاهش اعتماد عمومی را به دنبال دارد. مردم می بینند که چگونه آب، به جای حفظ سفره های زیرزمینی، برای پرورش محصولاتی مصرف می شود که هیچ نیازی به آنها نداریم. آنها می بینند که چگونه ممنوعیت های دیرهنگام مانند ممنوعیت کشت برنج در کهگیلویه و بویراحمد، نشان از تصمیم گیری هایی دارند که باید دهه ها پیش اتفاق می افتاد. اینها نشان از خشکسالی مدیریتی دارد.

در کشوری که همیشه با خشکسالی دست و پنجه نرم کرده، مدیریت منابع باید اولویت نخست باشد، اما امروز، این موضوع از سطح مدیریت دولتی عبور کرده و به یک دغدغه اجتماعی تبدیل شده است؛ نگرانی ای که حالا در میان تمام مردم جریان دارد، درست مثل همان رود هایی که روزگاری پرآب بودند و امروز با بی برنامگی، در سکوت محو شده اند.

جمعیتی که رشد کرد، آبی که مدیریت نشد

در ابتدای انقلاب، جمعیت ایران حدود 36 میلیون نفر بود. حالا حدوداً سه برابر شده ایم. در حالی که افزایش جمعیت ایران، فرصتی برای توسعه بود، اما مدیریت آب، همگام با این رشد پیش نرفت. منابع آبی همان بود که دهه ها پیش داشتیم، اما مصرف، چندین برابر شد. امروز، فشار بر سفره های آب زیرزمینی، رودخانه ها و سد های کشور بیش از همیشه است.

اشک آب از ناکارآمدی

آمار ها حاکی از آن است که بیش از 90 درصد آب کشور صرف کشاورزی می شود، با این حال کشاورزان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند، چراکه بهره وری مناسبی در مصرف این آب وجود ندارد. این موضوع به سادگی نشان می دهد مشکلات پیش آمده به دلیل کمبود آب نیست، بلکه عدم برنامه ریزی درست این وضعیت بغرنج را ایجاد کرده است.

مصرف بی برنامه، کشاورزی پرمصرف و انتخاب های اشتباه

آب داریم، اما آیا درست از آن استفاده کرده ایم؟ بدون شک پاسخ منفی است. در برخی مناطق، آب به مناطق کوهستانی پمپاژ شده تا درختان پرمصرفی مانند هلو که نبودشان هیچ لطمه ای به کشور نمی زند، کاشته شوند! در استان هایی مانند چهارمحال و بختیاری، منابع آبی به سمت کشاورزی ای سوق داده شده که با شرایط اقلیمی کشور سازگار نیست!

ابوالفضل ابوترابی، نماینده مجلس شورای اسلامی درباره این وضعیت می گوید: «آمده اند آب را به کوهسار های چهارمحال و بختیاری پمپاژ کرده اند و درخت های غیرضروری مثل هلو که واقعاً هم اگر نباشد هیچ ضرری به مملکت نمی زند، کشت می کنند. آب را از مجرای طبیعی خودش که هزاران سال خدا این گونه آفریده، اصطلاحاً جدا کرده اند. بعد ما دم می زنیم که چرا طالبان حقابه ایران را از رودخانه هیرمند نمی دهد. وقتی ما خودمان قواعد مسلم حقوقی را درباره حقابه در داخل فلات مرکزی ایران رعایت نمی کنیم، چه انتظاری داریم که افغانستان اینها را رعایت کند؟»

حال وقتی قواعد مصرف درست آب در داخل کشور رعایت نشود، پربیراه نیست در مذاکرات منطقه ای نیز قدرت لازم برای مطالبه حقابه را نداشته باشیم.

اصلی ترین چالش های انتقال آب؛ چرا طرح ها شکست می خورند؟

ممنوعیت کشت برنج؛ اقدام دیرهنگام، اما ضروری

یکی دیگر از نمونه های مدیریت نادرست منابع آبی، کشت برنج در استان های کم آب مانند کهگیلویه و بویراحمد است. این استان، با کاهش 47 درصدی بارش در سال زراعی 1404- 1403 روبه رو شده و در فصل گرم امسال، کمبود آب شدید خواهد داشت.

روز گذشته مدیر عامل شرکت آب منطقه ای کهگیلویه و بویراحمد تأکید کرد که کشت برنج و سایر محصولات پرآب بر در این استان ممنوع شده است. این تصمیم، اگرچه لازم و حیاتی است، اما آیا نباید چند دهه زودتر گرفته می شد؟

پیامد های اجتماعی مدیریت نادرست آب

پیامد های اجتماعی مدیریت نادرست آب، مانند حلقه های یک زنجیر به هم متصلند و اثرات گسترده ای بر جامعه می گذارند. نخستین و آشکارترین تأثیر آن، مهاجرت های ناخواسته است. وقتی منابع آبی یک منطقه به درستی مدیریت نمی شود، کشاورزان و ساکنان محلی دیگر توان ادامه زندگی در آنجا را ندارند و به ناچار، زمین هایشان را ترک و به شهر های بزرگ تر مهاجرت می کنند. این جابه جایی های اجباری، فشار مضاعفی بر زیرساخت های شهری وارد می کند، چراکه شهر ها باید میزبان جمعیت جدیدی باشند که نیاز به خدمات، اشتغال و مسکن دارند، اما خود نیز با چالش های مدیریتی روبه رو هستند.

در کنار این موضوع، اختلافات اجتماعی و درگیری بر سر منابع آب نیز شدت می گیرد؛ کشاورزانی که سهم اندکی از آب را در اختیار دارند، از تخصیص بی رویه آب به صنایع یا محصولات پرمصرف گلایه می کنند و از سوی دیگر، صنایع برای تأمین آب مورد نیاز خود فشار بیشتری به منابع طبیعی وارد می کنند. همین اختلافات باعث شده در برخی مناطق، اعتراضات محلی بر سر مدیریت آب شکل بگیرد و حتی کشاورزان در مقابل تصمیمات نهاد های دولتی ایستادگی کنند.

اما شاید عمیق ترین اثر سوءمدیریت آب، افزایش بی اعتمادی عمومی باشد. مردم وقتی می بینند که سال ها تصمیمات اشتباهی در مصرف و توزیع آب گرفته شده، و بحران به جای حل شدن، هر سال شدیدتر شده است، نسبت به سیاست های کلان ناامید و بی اعتماد می شوند. بی تردید این بی اعتمادی، در بلندمدت باعث می شود که همراهی عمومی با سیاست های اصلاحی کاهش یابد، چراکه مردم گمان می کنند باز هم تصمیمات غیرکارشناسی گرفته خواهد شد.

بی تردید بحران آب تأثیر مستقیمی بر معیشت اقشار مختلف دارد. کاهش منابع آبی موجب افت تولید محصولات کشاورزی، افزایش هزینه های آبیاری، و بالا رفتن قیمت مواد غذایی می شود. این شرایط به ویژه برای قشر ضعیف جامعه که بخش قابل توجهی از درآمدشان را صرف خوراک و معیشت می کنند، چالش های جدی تری ایجاد می کند. اگر مسئله آب به درستی مدیریت نشود، در آینده نه تنها کشاورزی، بلکه امنیت غذایی کشور نیز با تهدید های جدی روبه رو خواهد شد.

آب داریم، مدیریت آن را نه!

در یک کشور خشک و نیمه خشک مانند ایران، مدیریت منابع آبی باید از ابتدا در محور توسعه پایدار قرار می گرفت، اما رشد جمعیت، گسترش بی رویه صنایع و کشاورزی بدون توجه به بهره برداری صحیح از آب، اکنون کشور را به چالش کشانده است.

بحران آب، فقط به معنای کاهش بارندگی ها نیست؛ بلکه به معنای تصمیم های اشتباه در مصرف آن، برنامه ریزی نادرست در تخصیص منابع و ناتوانی در تدوین سیاست های مؤثر برای حفظ آب های موجود است. بی تردید اگر در سال های آینده راهکار های جدی برای مدیریت صحیح منابع آبی اتخاذ نشود، چالش های اجتماعی آب، بیش از پیش کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

آغاز بهاری خشک تر از گذشته

بر اساس داده های سازمان هواشناسی، ایران در ماه جاری تا 16 فروردین ماه، 1/28 درصد با کاهش بارش روبه رو بوده و طی این مدت به طور میانگین 5/14 میلی متر بارش دریافت کرده است؛ این در حالی است که میانگین بلندمدت بارش کشوری در این بازه زمانی 2/20 میلیمتر است. بر اساس داده های سازمان هواشناسی طی هفت روز گذشته منتهی به 16 فروردین ماه 9/3 میلیمتر بارش در این بازه زمانی دریافت شده که این میزان در بلندمدت 8/7 میلیمتر بوده است، بنابراین 9/49 درصد بارش کمتر در این بازه زمانی دریافت شده است. از ابتدای ماه جاری منتهی به 16 فروردین ماه در کشور به طور میانگین 5/14 میلیمتر بارش ثبت شده، در حالی که میزان آن در بلندمدت 2/20 میلیمتر است. در نتیجه 1/28 درصد با کاهش بارش نسبت به بلند مدت روبه رو بوده ایم. از ابتدای سال آبی جاری تا 16 فروردین به طور میانگین 1/114 میلیمتر بارش در کشور ثبت شده که نسبت به میانگین بلند مدت (6/181 میلیمتر) با کاهش 1/37 درصدی بارش روبه رو هستیم. جدول اطلاعات پهنه ای بارش استان ها از ابتدای سال آبی جاری (اول مهرماه سال گذشته) نشان می دهد تنها استان مازندران نسبت به دوره بلندمدت بارش بیشتری دریافت کرده اند که این میزان برای 2/ 2 درصد است. بارندگی در سایر استان ها کمتر از حد نرمال بوده است و در این زمینه هرمزگان بدترین وضعیت را تجربه می کند چراکه 9/75 درصد کمتر از حد نرمال طی سال آبی جاری بارش دریافت کرده است. سیستان و بلوچستان نیز 4/75 درصد کمتر از حد نرمال طی سال آبی جاری بارش دریافت کرده است. استان تهران نیز از جمله استان هایی است که با کم بارشی روبه رو بوده است. در حالی که میانگین بارش تهران در بلندمدت 5/195 میلیمتر است، ولی در سال آبی جاری تنها به طور میانگین 5/114 میلیمتر بارش دریافت کرده است که نشان دهنده کاهش 4/41 درصدی بارش در این استان است. به گزارش ایسنا شروع سال آبی در ایران از ابتدای پاییز است. به این ترتیب یک سال آبی در ایران از اول مهرماه شروع می شود و تا 31 شهریور سال بعد ادامه می یابد.

منبع: جوان

انتهای پیام/

نظرات

captcha