عراقچی: از مذاکره با آمریکا نتیجه ای حاصل نمی شود

وزیر امور خارجه کشورمان گفت: اینکه می گوییم مذاکره با آمریکا نه، ناشی از یک تاریخ، تجربه و سابقه است و با این شرایط، دیگر نمی شود وارد مذاکره با آمریکا شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان در گفتگویی تاکید کرد: ما به توقعات ترامپ کاری نداریم. ما به منافع خودمان کار داریم. آنچه صلاح است، عمل می شود.

وزیر امور خارجه کشورمان گفت: اینکه می گوئیم مذاکره با آمریکا نه، ناشی از یک تاریخ و تجربه و سابقه است، ناشی از لجاجت نیست. من به عنوان کارشناس و مذاکره کننده و دیپلمات می گویم با این شرایط، دیگر نمی شود وارد مذاکره با آمریکا شد، مگر اینکه یکسری چیزها تغییر کند.

متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:

*در شرایطی که بحران های تندی را بعد از روی کار آمدن ترامپ داشته ایم و روابط بین ایران و آمریکا دچار تلاطم بوده است، آیا می توان گفت وقتی ترامپ حاضر است نامه به ایران بنویسد یعنی همه راه ها بسته نیست؟

ارسال نامه و مکاتبات، بخشی از دیپلماسی است. ولی در عین حال می تواند بخشی از فشار و تهدید باشد. بدون این که هیچ قضاوتی در مورد نامه واصله انجام دهم پاسخ شما را می دهم که نامه غالباً به عنوان بخشی از دیپلماسی شمرده می شود. ولی در عین حال می تواند بخشی از برنامه های دیگر هم باشد. ولی واقعیتی که وجود دارد این است که هیچ وقت نمی شود گفت راه دیپلماسی به پایان رسیده است. چون جایگزین دیپلماسی، جنگ است. بنابراین تمام کشورها تا حد امکان از مسیر دیپلماسی استفاده می کنند، چون برخی اوقات جنگ اجتناب ناپذیر است. ولی یک مسیر پر هزینه و پر خطر برای رسیدن به اهداف است و همه تلاش می کنند که دیپلماسی را که یک راه کم خطرتر و کم هزینه تر است، انتخاب کنند.

آمادگی جنگ را داریم اما طالب جنگ نیستیم

ما هم همیشه از جنگ اجتناب کرده ایم. ما آمادگی برای جنگ داریم و ترسی از آن نداریم. ولی طالب جنگ نیستیم و این روشن است. سیاست های جمهوری اسلامی به خصوص در سال های اخیر نشان داده است که به دنبال جنگ نیستیم. ترسی نداریم و آمادگی برای هر شرایطی داریم. ولی به سمت جنگ نمی رویم و تا حدی که بشود از آن اجتناب می کنیم. چون جنگ هزینه ها و خطرها و خسارات خود را دارد. یک بار جنگی که به ما تحمیل شد را تجربه کردیم. بنابراین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، قطعاً متمرکز بر دیپلماسی و اجتناب از جنگ است؛ مگر در جایی که جنگ اجتناب ناپذیر باشد که شرایط خود را دارد.

این که می گوئیم مذاکره با آمریکا نه، ناشی از یک تاریخ و تجربه و سابقه است، ناشی از لجاجت نیست. من به عنوان کارشناس و مذاکره کننده و دیپلمات می گویم با این شرایط، دیگر نمی شود وارد مذاکره با آمریکا شد. مگر این که یکسری چیزها تغییر کند.

*اینکه می فرمایید نوشتن نامه بخشی از دیپلماسی است اگرچه می تواند متضمن فشار باشد، ترامپ از زمانی که روی کار آمده است و در روزهای اخیر، تهدیدهای مختلفی علیه اروپا و آمریکا و کانادا و مکزیک و دیگر کشورهای دنیا کرد. ولی به هیچ کدام از آن ها نامه ننوشت. می شود این را گفت که رفتار ترامپ با ایران متفاوت از رفتار او با سایر کشورها است؟

درست می گوئید. ولی علت این که به آن ها نامه ننوشت این بود که کانال های دیپلماتیک بین آن ها وجود دارد و تماس ها و تلفن ها و ملاقات های خود را چه با اروپایی ها و چه با آمریکای لاتین و کشورهای دیگر دارد. مسیرهای دیپلماتیک آن ها با روسیه مقدار زیادی محدود بود که آن را هم اخیراً به نحوی بازگشایی کردند. هم صحبت تلفنی بین سران دو طرف برقرار شد و هم ملاقاتی که در ریاض و ملاقات های بعدی داشتند. پس نوشتن نامه به ایران مقداری به این دلیل است که کانال دیپلماتیک بین ما وجود ندارد.

*این بار یک مقام اماراتی نامه را آورد. قبلاً کانال های ارتباطی ما عمان، قطر و برخی از کشورهای عرب بودند.

این که چرا امارات انتخاب شده است بحث دیگری است. ولی کانال رسمی بین ایران و آمریکا، همیشه سوئیس بوده است و همه پیام های رسمی بین ایران و آمریکا از کانال سوئیس تبادل شده است. گاهی اوقات آن ها نکاتی داشته اند و به سوییسی ها گفته اند و به ما منتقل کرده اند . برخی اوقات به صورت یادداشت و برخی اوقات به صورت مکتوب غیر رسمی و برخی اوقات نامه رسمی انجام می شده است. گاهی اوقات استثنائاً از کانال های دیگری مانند عمان استفاده شده است که در چند مقطع، به کمک ایجاد ارتباط بین دو طرف آمد.

اینکه امارات نامه ترامپ را به ایران آورده محل تأمل است

اینکه این بار آمریکایی ها نامه رئیس جمهورشان را ترجیح دادند که به امارات بدهند تا به ایران بیاورد، مقداری محل تأمل است، ولی هیچ ویژگی خاصی در آن نمی بینم. مهم نامه ای بوده که باید منتقل می شده و پیام رسان را به این شکل انتخاب کرده اند .

*مقام معظم رهبری دست کم در دو دیدار اخیری که با مسئولین کشور و دانشجویان داشته اند ، نه به مذاکره با آمریکا را به عنوان یک اصل مهم بیان کرده اند . شما این را استراتژی نظام می دانید یا تاکتیک نظام است؟

فکر می کنم در بیانات ایشان روشن است که هیچ دلیل منطقی در این کار نمی بینند. این را عاری از هوشمندی می بینند که در شرایطی که فشار حداکثری وجود دارد، هیچ فرد عاقل و هوشمندی وارد مذاکرات مستقیم نمی شود. ما مذاکره با آمریکا را بارها در گذشته امتحان کرده ایم . حتی مذاکرات مستقیم که نمونه اش برجام بود و مذاکرات کاملاً مستقیم و مستمر و طولانی بود و با هیئت آمریکایی، چه در قالب 5+1 و چه به صورت دو جانبه جلسات مکرر برگزار کردیم.

تاکتیک و راهکار ما فعلاً مذاکره غیرمستقیم با آمریکاست

بعد از برجام و وقتی که آمریکا از برجام خارج شد، مذاکرات وجود داشت ولی شکل غیر مستقیم گرفت. مذاکرات احیای برجام که در بهار 1400 خود من انجام می دادم، غیر مستقیم بود. ما با 4+1 یعنی همان 5+1 بدون آمریکا مذاکره می کردیم و آن ها با آمریکا مذاکره می کردند و بر می گشتند. اتحادیه اروپا در آن جا نقش واسطه گری را داشت. در دوره شهید رئیسی هم این مذاکرات با 4+1 ادامه پیدا کرد و هم یک روند مسقط که بین ما و آمریکایی ها و به وساطت عمان در مسقط شکل گرفت که مذاکرات غیر مستقیم بود.

برجام به شکل و متن فعلی، به نظرم قابل احیا نیست. صلاح ما هم نیست. چون وضعیت هسته ای ما به مراتب پیشرفت کرده است و دیگر نمی توانیم به شرایط برجام برگردیم. تحریم های طرف مقابل هم همینطور است. اما برجام هم چنان می تواند یک مبنا و مدلی برای مذاکرات باشد.

بنابراین، این که بگوییم به لحاظ راهبردی مذاکره نمی کنیم این طور نیست. کما این که بارها مذاکره کرده ایم و تا همین چند وقت پیش هم بوده است. حتی الان که با سه کشور اروپایی مذاکره می کنیم، در حقیقت نوعی مذاکره غیر مستقیم در مورد برنامه هسته ای ما است. ما با سه کشور اروپایی مذاکره می کنیم که همان فرمول سابق برجام {شکل بگیرد} و اعتمادسازی در مورد برنامه هسته ای کنیم و آن ها تحریم ها را بردارند.

تحریم ها دست آمریکایی ها نیست و دست اروپایی ها است. اروپایی ها قرار است که با آمریکایی ها در این خصوص مبارزه کنند. بنابراین مذاکره همواره جریان داشته است و شکل آن محل بحث بوده است. این را بگویم که شکل مذاکره همیشه در روابط دیپلماتیک موضوعیت دارد. این که آیا دو طرف مستقیم مذاکره می کنند یا غیر مستقیم است. بنابراین فعلاً تاکتیک و راهکار ما است که مذاکره غیر مستقیم باشد.

*دلیل خاصی داشت که ترامپ، مخاطب نامه خود را رهبر انقلاب قرار داد؟

این امر مسبوق به سابقه است. آقای اوباما هم که نامه نوشت به رهبری نوشت. تعبیر آن ها این است که ترامپ در کشور خود نفر اول است و با نفر اول در کشور ما مکاتبه می کند و این قبلاً هم به همین شکل بوده است.

سبک ترامپ متفاوت از بقیه است و قالب های مرسوم دیپلماسی را کنار گذاشته است

*چرا دولت آمریکا این نحوه تعامل و دیپلماسی را از سطوح پایین تر و سطح وزارت خارجه اش شروع نکرد؟ معمولاً قاعده اش این است که ابتدا از سطوح پایین تر شروع می کنند و در سطوح بالاتر حل می کنند.

دیپلماسی به یک راه و روش محدود نیست. راه های مختلف را می شود امتحان کرد. آقای ترامپ نشان داده است که سبکش با بقیه فرق می کند و خیلی از قالب های مرسوم دیپلماسی را کنار گذاشته است و به سبک خودش رفتار می کند. همین که نامه بنویسد و به آقای پوتین زنگ بزند، در حالی که در حالت عادی اگر قرار می بود بین آمریکا و روسیه یک بازسازی روابط صورت بگیرد، باید از سطوح پایین به سمت بالا شکل می گرفت. ولی این سبک ایشان است.

ضمن این که در دیپلماسی یک مفهوم دیگر به نام دیپلماسی سران داریم که خیلی اوقات، مشکلات بر عکس عمل می شود. به جای این که از پایین به بالا حل شود، از همان سطح بالا شروع می شود و کسانی که تصمیم گیری نهایی هستند منتظر سطوح پایین تر نمی شوند. حرفی که باید بزنند و تکلیف را با همدیگر روشن کنند، در همان مرحله اول انجام می دهند و بعد پایین دستی ها به منویاتی که آن ها به آن رسیده اند عمل می کنند.

کاری به توقعات ترامپ نداریم، بر اساس صلاح و منافع خودمان عمل می کنیم

*وقتی ترامپ نامه می نویسد، لابد توقعش این است که جواب مکتوب دریافت کند. همین کار را ایران خواهد کرد؟

ما به توقعات ایشان کاری نداریم. ما به منافع خودمان کار داریم. آن چه که صلاح است عمل می شود.

*منظور خود مواضع نیست. بلکه نحوه و شیوه ای که استفاده کرده است.

این طور نیست که ما تابع باشیم که هر کسی هر شیوه ای در مورد ما استفاده کرد عیناً ما همان شیوه را استفاده کنیم. البته روال معمول همین است که شما می فرمایید. ولی می خواهم بگویم به عنوان یک کشور مستقل دارای حاکمیت مانند هر کشور دیگر، محدود به این نیست که حتماً در چهارچوبی که فرد یا کشور دیگری تعیین می کند حرکت کنیم. ولی عرفی وجود دارد که عمل می شود.

برای رفع تحریم ها، دیپلماسی را در حد اعلای خود به کار گرفته ایم

*فرض کنیم که هیچ مذاکره ای با آمریکا صورت نگیرد و تحریم ها به همان شکلی که الان وجود دارد باقی بماند. آیا معنایش این است که دیپلماسی در امر مقابله با تحریم - بخصوص تحریم های آمریکا که به گمانم تحریم های اروپا به دنبال آن است – تعطیل خواهد شد و برای مقابله با تحریم ها از روش های غیر دیپلماتیک باید استفاده کرد؟

اولاً دیپلماسی هیچ وقت تعطیل نمی شود. ولی این که در موضوع خاصی از چه روش ها و در چه زمانی استفاده شود طبیعتاً مورد بحث است. برای رفع تحریم ها، دیپلماسی را در حد اعلای خود به کار گرفته ایم . با حسن نیت وارد مذاکرات مربوط به برجام شدیم و بیش از دو سال با حسن نیت مذاکره کردیم. نهایتاً توافقی به دست آمد که محصول دیپلماسی بود و همه دنیا این را به عنوان یک دستاورد دیپلماسی جشن گرفتند و این که دیپلماسی می تواند مشکلات غامض را حل کند.

بعد از توافق هم با حسن نیت به همه تعهدات خود پایبند بودیم. چه کسی اینجا به دیپلماسی خیانت کرد؟ آمریکا بود که همه این ها را کنار گذاشت و دوباره به مسیر دیگری برگشت. این مقداری بی اعتمادی ایجاد کرده است. هم به کل دیپلماسی که تا مدتی اساساً از نظر برخی ها مذاکره یک امر باطل بود که این غلط است، هم نسبت به مذاکره با آمریکا ایجاد کرده است که به نظرم امر درستی است. هم این که آیا اصولاً از طریق دیپلماسی می شود تحریم ها را برداشت؟ این سوال شما کاملاً مربوط است. به همین دلیل است که خط مشی ما که رهبری هم روی آن اصرار دارند این است که برای مقابله با تحریم ها دو مسیر داریم. مسیر اول، خنثی سازی تحریم ها و مسیر دوم، دست دیگران است.

خنثی سازی تحریم ها و مذاکره برای لغو تحریم ها دو مأموریت است که باید انجام دهیم

*راه مسیر اول هم مسیر دوم است؟

نه لزوماً – مسیر اول این است که شما به ترتیبی، با تحریم ها مقابله کنید و اقتصاد خود را با تحریم ها وفق دهید تا آن جا که تحریم کنندگان از اثر تحریم ها نا امید شوند و به نقطه ای برسند که تحریم آن ها را به نتیجه ای که می خواهند نمی رسد. این همان نقطه ای بود که اوباما به آن رسید. دیدند تحریم ها هر چه ادامه پیدا کند باعث نمی شود که ایران از برنامه هسته ای خود منصرف شود. لذا به مذاکره روی آوردند و قول لغو تحریم ها را دادند.

در حالی که نسبت به صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران اعتماد ایجاد شود. اینجا نقطه معقولی بود و ما هم قبول کردیم و وارد مذاکره شدیم. به نتیجه هم رسیدیم. دولت بعدی آمد و کل ماجرا را به هم زد و آن بحث دیگری است.

خنثی سازی تحریم ها به معنی بی اثر سازی و دور زدن تحریم ها دست ما است و باید انجام دهیم. لغو تحریم ها از طریق مذاکره و به دست دیگران است. این را هم باید انجام دهیم و یک مأموریت است. ولی اولویت با مأموریت اول است که شما بتوانید تحریمی که او به عنوان ابزار علیه شما استفاده می کند تا به نتیجه رسد را بی اثر کنید.

ولی مأموریت دوم هم سر جایش است. یک بار حضرت آقا تعبیری که استفاده کردند این بود که اگر بتوانیم از طریق مذاکره یا هر طریقی تحریم ها را لغو کنیم، یک ساعت هم تأخیر نمی کنیم. ضرورت و اهمیت لغو تحریم ها را می دانیم. ولی این مسیر را یک بار رفته ایم و امتحان کرده ایم و نتیجه اش را دیده ایم . بنابراین اولویت کشور از نظر ایشان این است که دولت، اقتصاد کشور را به ترتیبی سامان دهد که با وجود تحریم ها، نه این که ادامه حیات دهد، بلکه بتواند رشد و پیشرفت کند. ولی آن مأموریت دوم هم همیشه سر جایش هست.

مشکل قانونی برای رابطه تجاری بخش خصوصی ایران با آمریکا نداریم

*مذاکره نکردن با آمریکایی ها به معنای این که هیچ رابطه تجاری با آن ها از طریق بخش خصوصی داشته باشیم نیست؟

از نظر ما نه. آن ها قوانین خود را دارند و تحریم های اولیه ای که گذاشته اند ، همه امریکایی ها را از این که با ایرانی ها کار کنند ممنوع کرده اند . ما چنین مأموریتی نداریم. مورد به مورد تصمیم گیری می شود. مثلاً اگر برخی از روابط اقتصادی، تبعات خاص فرهنگی یا ویژه داشته باشد، ممکن است نقطه نظر داشته باشیم. ولی ما مشکل قانونی هم نداریم. کما این که در برجام هم می گویند یکی از معایب آن، همین بود که راه را برای آمریکایی ها باز نکرد که با ایران کار کند. این مشکل از خود آن ها بود.

بین ما و روسیه یک اصل وجود داشته است و بر آن هم تاکید شد و در این سفر هم تاکید شد که هیچ کدام از ما دیگری را شگفت زده نخواهیم کرد. حتماً درمورد مسائل مربوط به همدیگر و مسائل مورد علاقه و نگرانی همدیگر از جمله در منطقه، اگر با دیگران صحبت و مشورت داریم.

خود آمریکا بود که در برجام، تحریم های ثانویه را برداشت. تحریم های اولیه می گوید افراد آمریکایی حق ندارند با ایران کار کنند. تحریم های ثانویه می گوید هیچ کس دیگر حق ندارد با ایران همکاری کند. وگرنه مورد تحریم آمریکا قرار می گیرد. در مذاکرات برجام گفتند که فقط ثانویه را بر می دارند. برای ما هم ثانویه مهم بود. چون می خواستیم دنیا با ما کار کند. اولیه را گفتند نگه می داریم و ما هم گفتیم نگه دارید. چند استثنا در تحریم های اولیه، از جمله خرید هواپیما و یکی دو مورد دیگر قائل شدند. ما بلافاصله بعد از برجام، وارد مذاکرات خرید هواپیما از شرکت بویینگ از آمریکا و ایرباس از اروپا شدیم. قراردادش هم تنظیم و بسته شد.

منعی برای کار تجاری با آمریکا نداریم، منع از آن طرف است

فکر می کنم چیزی حدود 80 هواپیما در قرارداد بود که تحویل شود. اگر برجام مانده بود، از پارسال هواپیماها شروع به تحویل داده شدن می شد. ما منعی برای کار تجاری با آمریکا نداریم. منع از آن طرف است.

احیای برجام به شکل فعلی به صلاح ما نیست اما می تواند مبنای مذاکرات باشد

*چند بار در صحبت های خود به برجام اشاره کردید. به نظر شما برجام هم به لحاظ شکل و محتوا، قابل احیا است و می توان به همان روش، مجدداً برای رفع تحریم ها عمل کرد؟

اگر بخواهم خیلی دقیق پاسخ دهم، این است که برجام به شکل و متن فعلی، به نظرم قابل احیا نیست. صلاح ما هم نیست. چون وضعیت هسته ای ما به مراتب پیشرفت کرده است و دیگر نمی توانیم به شرایط برجام برگردیم. تحریم های طرف مقابل هم همینطور است.

خیلی تحریم های جدیدی گذاشته اند و شرایط عوض شده است. ضمن این که دولتی در کار است که از برجام خارج شده است و مخالف برجام است. بنابراین این که برجام بخواهد احیا شود، این یک امر واقعی نیست. اما برجام هم چنان می تواند یک مبنا و مدلی برای مذاکرات باشد.

خیلی از بحث ها و توافقاتی که در برجام است مجدد می تواند با قدری کم و زیاد، استفاده شود. به خصوص منطق و فرمول برجام از نظر ما هنوز باقی است و اگر بخواهد مذاکرات دیگری شکل بگیرد، با هرکسی بر اساس همان فرمول باید باشد. این فرمول، اعتمادسازی از طرف ایران در مورد برنامه هسته ای خود و رفع تحریم ها از طرف مقابل است. هر مذاکراتی در مورد برنامه هسته ای خود بخواهیم انجام دهیم، همان فرمول است.

برنامه هسته ای ما کاملاً صلح آمیز است و خودمان به آن اعتماد داریم. حاضریم این اعتماد را برای دیگران بیشتر کنیم. مانند برجام، محدودیت هایی در میزان ذخایر و درصد غنی سازی هایمان برای 5 یا ده سال داشته باشیم. این را آن زمان قبول کردیم چون به صلح آمیز بودن برنامه هسته ای خود اعتماد داشتیم. ولی آن ها اعتماد بیشتر می خواستند و دادیم.

همینطور نظارت های بیشتری مانند این که به جای یک دوربین، دوتا داشته باشیم. کسی را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. ولی ما به ازای آن، رفع و لغو تحریم ها بود که در برجام این فرمول برقرار شد. ممکن است کم یا زیاد بگویند که یک کفه آن کمی سنگین تر بود. این بحث دیگری است. ولی فرمول برجام این بود. الان هم اگر توافقی با هر کسی شکل بگیرد، بر اساس همین فرمول و منطق است.

اگر به شرایط برجام آن زمان برگردیم، حتماً همان مسیر را پیش خواهیم گرفت اما...

*اگر دوباره به برجام برگردید و آن مدل ادامه پیدا کند، این بار با توافق تمامش می کنید یا با قرارداد؟

اگر به شرایط برجام آن زمان برگردیم، حتماً همان مسیر را پیش خواهیم گرفت. ولی طبیعی است که با تجربیاتی که الان داریم، ممکن است مقداری تنظیمات و تغییرات دیگری کنیم. این را گاهی اوقات برای دوستانی که اهل جبهه و جنگ هستند می گویم که اگر به عملیات بیت المقدس برگردیم، حتماً باز هم همان را انجام می دهیم؟ می گویم حتماً انجامش می دهیم. ولی این بار با توجه به شناختی که پیدا کرده ایم ، ممکن است از این جاده نرویم و از آن جاده برویم یا این تپه را دور نزنیم. طبیعی است.

ترامپ نشان داده است که سبکش با بقیه فرق می کند و خیلی از قالب های مرسوم دیپلماسی را کنار گذاشته است و به سبک خودش رفتار می کند. همین که نامه بنویسد و به آقای پوتین زنگ بزند، در حالی که در حالت عادی اگر قرار می بود بین آمریکا و روسیه یک بازسازی روابط صورت بگیرد، باید از سطوح پایین به سمت بالا شکل می گرفت. ولی این سبک ایشان است.

یعنی اگر به برجام برگردیم ممکن است توافقی باشد و یا یک قرارداد. قرارداد این است که در کنگره تصویب شود. این ها بستگی به شرایط زمانی دارد. آن زمان حتماً دل ما می خواست که چیزی مصوب کنگره باشد. ولی آن زمان اکثریت کنگره دست جمهوری خواهان و مخالفین برجام بود. چنین چیزی را تصویب نمی کرد. ضمن این که تصویب کنگره هم تضمین نهایی نیست. اگر منظور این است که این بار چیزی را امضا کنیم که تضمینی داشته باشد، به شما می گویم در روابط بین الملل چیزی نیست که تضمین صد درصدی داشته باشد.

آن چه که برای کشورها ملاک است، منافع و مصالح ملی است. مصالح ملی اگر اقتضا کند به هیچ توافقی پایبند نیستند. مگر این که منفعتی در آن توافق برای آن ها باشد و یا هزینه ای در خروج از آن برایشان مترتب باشد. یعنی مبنای روابط بین الملل ، محاسبه هزینه فایده است. محاسبه منافع است. نه محاسبه اینکه ما در این قرارداد هستیم. هر جا کشورها احساس کنند که منافعشان در خروج از یک توافق و قرارداد و معاهده است، این کار را انجام می دهند. کما این که پیمان مودت بین ایران و آمریکا که در زمان قبل از انقلاب تنظیم و توافق شده بود، پیمانی بود که به تصویب کنگره رسیده بود. ولی آقای ترامپ از همان هم خارج شد. تصویب کنگره رسیدن یا نرسیدن و شکلش خیلی اهمیت ندارد.

یک وزیر خارجه گفت ایران به کشوری که تحت تحریم است شباهت ندارد

*در بحث خنثی سازی تحریم ها، یکی از روش ها این است که از طریق دیپلماسی منطقه ای و همسایگان و سایر کشورها این اقدام صورت بگیرد. ولی آمریکایی ها روی آن ها هم فشار می آورند. مانند فشاری که بخصوص روی عراق وجود دارد. آن روش خنثی سازی که به آن اشاره کردید موانعش بیشتر از قبل نشده است؟

این امر مستمری بوده است. همیشه شیوه هایی را استفاده کرده ایم و آن ها این شیوه ها را شناسایی و با آن برخورد کرده اند و با شیوه های دیگری دست زده ایم . همچنین افراد و شرکت هایی شناسایی شده اند و مورد تحریم واقع شده اند و ما آن ها را عوض کرده ایم . این روندی مستمر است. اینطور نیست که سیستمی را برقرار کنید و در رفع تحریم ها ثابت باشد. ولی نکته این جا است که ما شیوه های مختلف و راه های مختلف و جایگزین به طور مرتب استفاده کرده ایم و توانسته ایم کشور را اداره کنیم. یکی از وزرای خارجه به تهران آمده بود. به من می گفت که وارد تهران که شدم، از مسیر فرودگاه تا تهران فهمیدم تحریمی برای ایران نیست.

انتظار داشت کشوری که تحریم می شود و به آن وارد می شود، با چه وضعیت فلاکت باری روبرو است. ولی می گفت تهران یا ایران به کشوری که تحت تحریم است شباهت ندارد. کشورهای دیگر را دیده ایم که تحت تحریم، چه برایشان رخ می دهد.

یکی از اصولی که ما رعایت می کنیم این است که در شیوه های دور زدن تحریم، فشاری به شرکای ما و طرف های تجاری ما نیاید. این شیوه ها استفاده می شود و نمونه اش هم برخی کشورها هستند که حجم تجارت ما {به آن ها} بسیار کلان و زیاد است. ولی مشکلی برایشان ایجاد نشده است.

*دیپلماسی بیشترش زیر آب است و جامعه از آن اطلاعاتی پیدا نمی کند. ولی خروجی آن را جامعه متوجه می شود. اگر مردم این حرف را بزنند که دیپلماسی ایران یک دیپلماسی راکد است و فعال نیست، به عنوان وزیر خارجه، چه دفاعی در مقابل این ادعا دارید؟ این که مردم می بینند تحریم ها برداشته نمی شود و مذاکره با آمریکا صورت نمی گیرد. این ها را به عنوان عوامل رکود دیپلماسی می دانند.

این ها رکود نیست. ممکن است بگویید شیوه های درستی نیست.

مدافع برجام بوده و هستم

*ممکن است بگویید رکود نداریم. شما این را می بینید.

این را که خواهم گفت و همینطور است. ولی نشانه هایی که از نظر مردم حاکی از رکود است، این نیست. چون ممکن است بگویند با چین و روسیه و منطقه و تا حدی با اروپا کار می کنید، ولی این کافی نیست و باید مذاکره را با آمریکا کنید. این پاسخ دارد. دلایل منطقی وجود دارد که {نشان می دهد} در حال حاضر از مذاکره با آمریکا نتیجه ای حاصل نمی شود. تجربه هم داریم. من مذاکره کننده برجام بودم و مدافع برجام بوده و هستم.

ولی به دوستان خودم وقتی بحث می کنیم می گویم که در برجام باید چه کار دیگری می کردیم که نکردیم؟ این که رو در رو و دو جانبه و در سطح وزیر با آمریکایی ها مذاکره کنیم و روزها و ساعت ها را باهم در اتاق های مذاکره بگذرانیم، این که در جلسات مختلف باشیم. آخرین بار در وین، وزرای خارجه دو کشور 18 روز در هتل بودند. این که وزرای ما باهم در خیابان قدم بزنند. دیگر چه کاری باید انجام می دادیم که حسن نیت خود را در مذاکره با آمریکا نشان دهیم؟ نتیجه اش را دیدید.

اینکه می گوئیم مذاکره با آمریکا نه ناشی از یک تجربه است نه از لجاجت

این که می گوئیم مذاکره با آمریکا نه، یا این که رهبری اصرار دارند، ناشی از یک تاریخ و تجربه و سابقه است، ناشی از لجاجت نیست. بر اساس نظر کارشناسی، من به عنوان کارشناس و مذاکره کننده دیپلمات می گویم با این شرایط، دیگر نمی شود وارد مذاکره با آمریکا شد. مگر این که یک سری چیزها تغییر کند. بنابراین بحث عدم مذاکره با آمریکا نباید به عنوان نشانه ای از رکود تلقی شود. سیاست ما در رکود نیست.

روابط ما با منطقه با گذشته تفاوت زیادی کرده است. در حالی که اسرائیل و صهیونیست ها سال ها تلاش کرده بودند ایران را به عنوان خطر اول منطقه جا بیندازند و جایگزین اسرائیل کنند، در دو سه سال اخیر برعکس شد. حتی یکی دو ماه پیش یکی از روزنامه های معتبر آمریکایی مقاله ای نوشته بود که قبلاً ایران در انزوا قرار داشت و کشورهای منطقه در صف رابطه با اسرائیل بودند و اسرائیل را عادی سازی می کردند. اما الان برعکس شده است. الان اسرائیل به لحاظ سیاسی در منطقه منزوی است و کشورها همه به دنبال رابطه با ایران هستند. شما شاهد بودید که در بحران اخیر منطقه در شرایط خاصی به سر می بردیم و احتمال همه چیز می رفت نقش خود را در ایجاد یک بازدارندگی سیاسی در منطقه علیه صهیونیست ها و جنگ ایفا کردیم و موفق بودیم… همینطور در رابطه با کشورهای دیگر که با چین توافق 25 ساله داریم. توافق 20 ساله را دولت قبل با روسیه داشت. با عموم کشورهای آسیا در جاهای مختلف رابطه ما رو به رشد است. با اروپا علی رغم همه دعواهایی که داریم و از گذشته بوده است و مشکلاتی که بوده است، از جمله بحث اوکراین و کمک های ما به روسیه و بحث های ادعاهایی که شد، رابطه ما با اروپا را خیلی تخریب کرد. ولی دیپلماسی ما با اروپا راکد نیست. چهار دور در همین چند ماه اخیر، مذاکرات برنامه های هسته ای خود را برگزار کرده ایم . معتقدم دیپلماسی ما در صحنه است. البته محدودیت هایی دارد و این محدودیت ها هم بر اساس حساب و کتاب و نظرات کارشناسی است. ولی از طرق مختلف داریم جبران می کنیم و فکر می کنم سیاست خارجی فعالی داشته ایم .

اولین توقع مردم این است که دیپلماسی بتواند خطر و سایه جنگ را از کشور دور کند

*شاید یکی از دلایلش این است که انتظار مردم این است با یک دیپلمات کهنه کار اتفاقات دیگری بیافتد.

البته توقعات هرکسی محترم است. ولی به نظرم اولین توقع مردم این است که دیپلماسی بتواند خطر و سایه جنگ را از کشور دور کند. بزرگترین اولویت ما امنیت است و این را همه می فهمند. به نظرم مردم می دانند و می فهمند که در شش ماه گذشته کشور در چه شرایطی قرار داشت. با اسرائیل و رژیم صهیونیستی صراحتاً و مستقیماً وارد درگیری نظامی شدیم. اسمش را جنگ نمی گذارم. ولی وقتی موشک می زنید و موشک می خورید، درگیری نظامی است.

احتمال یک جنگ فراگیر و تمام عیار، یک احتمال جدی بود که دیپلماسی نقش خود را ایفا کرد. با تحولاتی که بعداً در سوریه و جاهای دیگر شکل گرفت و بعد که در آمریکا، آمدن یک رئیس جمهور با نگاه کاملاً متفاوت، رئیس جمهوری که برجام را پاره کرده بود و الان برگشته است، فکر می کنم مجموع شرایط را اگر در نظر بگیریم، دیپلماسی کشور در این شرایط سخت، وظیفه خود را به خوبی عمل کرده است. در مقام دفاع و تعریف نیستم. ولی اگر منصفانه نگاه کنم، می بینم شش ماه بسیار سختی را در کشور گذراندیم و در رسیدن به اهدافمان موفق بوده ایم .

از دموکرات ها کم آزار ندیده ایم اما ترامپ ویژگی های خاصی دارد

*فکر می کنید آمدن ترامپ برای سیاست خارجی ایران خیلی آزار دهنده بود، در مقایسه این که رقیب دمکراتش روی کار می آمد؟

ما از دموکرات ها هم آزار کم ندیده ایم . خیلی تفاوتی نمی کند. البته آقای ترامپ ویژگی های خاصی دارد که همه را در دنیا دچار سردرگمی کرده و نگرانی هایی ایجاد کرده است و همه الان التهابی دارند. دیدید که اروپایی ها، اوکراین، روسیه و در منطقه هر کدام یک طور است. اما به تعبیر شهید سلیمانی در دل هر تهدید، یک فرصت است. اگرچه تهدیداتی که الان علیه کشور وجود دارد یا می تواند وجود داشته باشد را انکار نمی کنم و دست کم نمی گیرم که از قبل هم بوده و در دولت جدید می تواند تشدید شود. ولی به عنوان یک دیپلمات معتقدم که در دل همه این تهدیدها فرصت هایی وجود دارد که باید بتوانیم از این فرصت ها استفاده کنیم.

امیدوارم که دولت آمریکا، با واقعیت های جمهوری اسلامی به درستی آشنا شود

*ترامپ در برخی از سیاست های تعرفه ای که با برخی کشورهای دنیا گذاشت، وقتی با واکنش تند آن ها مواجه شد عقب نشینی هایی کرد. فکر می کنید با گذر زمان، ترامپ در قبال ایران هم آدم منطقی تری خواهد شد و با واقعیت های بیشتری روبرو خواهد شد و در کل سیاست هایش در مقابل ایران و جهان تعدیل خواهد شد؟

این که هر دولتی در گذشت زمان و با آشنا شدن با واقعیات، خود را تعدیل و سیاست هایش را تنظیم مجدد کند، به نظرم یک امر بدیهی است. حتی در مورد آقای ترامپ. کما این که سال های اول آقای ترامپ با سال آخرش تفاوت داشت. کما این که دور اولش با این دوره و حرف هایی که می زند متفاوت است. امیدوارم که دولت آمریکا و هر دولت دیگر در دنیا، با واقعیت های جمهوری اسلامی به درستی آشنا شود و این واقعیت ها را درک کند.

ما آمادگی برای جنگ داریم و ترسی از آن نداریم. ولی طالب جنگ نیستیم و این روشن است. سیاست های جمهوری اسلامی به خصوص در سال های اخیر نشان داده است که به دنبال جنگ نیستیم.

متأسفانه روایت ها و تصویر و محاسباتی که درمورد ما وجود دارد خیلی غلط است. واقعیت جمهوری اسلامی و توانمندی جمهوری اسلامی با چیزی که به دیگران معرفی کرده اند یا چیزی که صهیونیست ها به دنیا معرفی می کنند و مطمئنم در آمریکا هم این کار را انجام می دهند، متفاوت است. این که تلاش کنند تا احتمالاً به آمریکا و دولت آمریکا چهره ضعیفی را نشان دهند، این ها واقعیت های غلطی است که به مرور زمان در ذهن آقای ترامپ و دیگران اصلاح خواهد شد. امیدوارم که سیاست های معقولانه تری را در پیش بگیرند. توییتی را دو سه ماه پیش زدم که فشار حداکثری در دور اول با مقاومت حداکثری ایران مواجه شد. اگر الان هم تجربه کنند همان است. بهتر است به جای فشار حداکثری، عقلانیت حداکثری به کار گرفته شود. لازمه اش این است که شناخت درستی نسبت به واقعیت ها ایجاد شود.

*آن چه که الان در سوریه رخ داده است و خیلی هم تأسف برانگیز است، با جنایت هایی که در آن جا می شود، آیا برای ما یک تهدید منافع ملی به حساب می آید؟ با توجه به این که سوریه همیشه عمق استراتژیک ما بوده است.

به نظرم کل منطقه عمق استراتژیک ما است. هر کشوری اهمیت خود را دارد. ولی آن چه که در سوریه رخ داده است، برای ما ثبات سوریه و حفظ وحدت سرزمین و تمامیت ارضی سوریه، نه برای ما، بلکه برای کل منطقه اهمیت اساسی دارد. فکر می کنم کل همسایگان سوریه و منطقه این را درک می کنند. کما این که در هر بیانیه ای که اتحادیه عرب و سازمان همکاری های اسلامی و برخی از کشورهای منطقه دو به دو و سه به سه جمع می شوند و می گویند، همین حرف ما است که خواهان ثبات و آرامش در سوریه هستند و این که مبادا سوریه به محلی برای تروریست ها تبدیل شود. همه خواهان حفظ تمامیت ارضی سوریه هستند و به شدت از ادامه اشغال خاک آن کشور توسط برخی به ویژه توسط صهیونیست ها و اشغال گری های جدیدی که صهیونیست ها داشته اند نگران هستند که باعث نگرانی های بسیار زیادی است. همینطور وحدت سرزمینی.

در سوریه فقط نظاره گر هستیم، ما تصمیم گرفته ایم که عجله نداشته باشیم
خطر بسیار بزرگ، تجزیه سوریه است و به نظرم برای کل منطقه خطر است. به نظرم فقط منفعتش برای اسرائیل و رژیم صهیونیستی خواهد بود. فکر می کنم دست هایی در کار هستند که از سمت صهیونیست ها به این سمت پیش ببرند. ما در سوریه فقط نظاره گر هستیم. ما تصمیم گرفته ایم که عجله نداشته باشیم. حتی برای ارتباط با دولت جدید هم عجله ای نداریم. سیاست انتخاب شده ما صبر و انتظار است و دخالتی در آن چه که می گذرد نمی کنیم.

اگر از ما کمک بخواهند کمک می کنیم. ولی هیچ دخالتی نداریم. اما با نگرانی دنبال می کنیم. بخصوص تحولات اخیری که متأسفانه منجر به جمع قابل توجهی از مردم در سوریه شد. پیام ما این است که دولت سوریه تمام تلاش خود را برای برقراری آرامش و با خویشتنداری و بدون تلفات به مردم کند. این که وحدت سرزمینی سوریه را حفظ کنند و ثبات را در سوریه نگه دارند. این سیاست ما است و الان هم ادامه دارد.

*حتما دیده اید که رسانه های داخلی و خارجی نگرانی هایی را ابراز کرده اند مبنی بر این که هر گونه توافق بین آمریکا و روسیه ممکن است رخ دهد و بازنده آن ایران باشد. توافق ایران با روسیه در مورد اوکراین و این که ممکن است آن دو در توافقات با خودشان ایران را وجه المعامله قرار دهند. چقدر این را منطقی و واقعی می دانید؟

در عالم روابط بین الملل همه چیز ممکن است. برای همین سیاست خارجی هر کشوری باید این باشد که همیشه هوشیار باشد. برای همین است که همه کشورها با دقت دنبال می کنند که وقتی دیگران باهم همکاری می کنند، تبعاتش برای کشور آن ها چگونه خواهد بود. اما در مورد روسیه، رابطه ما در حدی است که میزان اعتماد بیشتر از گذشته است. سفر اخیر آقای لاوروف به تهران نشان دهنده همین سطح مشورت ها بین دو کشور و میزان اعتماد بود. ایشان بعد از تماس هایی که با آمریکایی ها در خصوص اوکراین و سوریه با خود سوریه و آمریکایی ها داشتند و در خبرها هم آمده بود که اشاراتی هم به ایران شده است، بلافاصله وزیر خارجه روسیه درخواست کرد که به ایران بیاید و تشریف آوردند و ما را کامل در جریان قرار دادند.

یک اصل بین ایران و روسیه وجود دارد؛ اینکه هیچ کدام دیگری را شگفت زده نخواهیم کرد

بین ما و روسیه یک اصل وجود داشته است و بر آن هم تاکید شد و در این سفر هم تاکید شد که هیچ کدام از ما دیگری را شگفت زده نخواهیم کرد. حتماً در مورد مسائل مربوط به همدیگر و مسائل مورد علاقه و نگرانی همدیگر از جمله در منطقه، اگر با دیگران صحبت و مشورت داریم، باهم قبل و بعدش مشورت خواهیم داشت. این یک اصل محترم است که بین ما وجود دارد و تا کنون هم بر همین اصل حرکت کرده ایم .

در برجام باید چه کار دیگری می کردیم که نکردیم؟ این که رو در رو و دو جانبه و در سطح وزیر با آمریکایی ها مذاکره کنیم و روزها و ساعت ها را باهم در اتاق های مذاکره بگذرانیم، این که در جلسات مختلف باشیم. آخرین بار در وین، وزرای خارجه دو کشور 18 روز در هتل بودند. این که وزرای ما باهم در خیابان قدم بزنند. دیگر چه کاری باید انجام می دادیم که حسن نیت خود را در مذاکره با آمریکا نشان دهیم؟

مشورت های بسیار خوبی بین ما و روسیه همینطور با چین همواره وجود داشته است. الان مقداری در حال ارتقای سطح آن هستیم. فردا در پکن اولین جلسه سه جانبه ایران، چین و روسیه در سطح معاونین وزیر خارجه برگزار می شود که آقای دکتر غریب آبادی الان آن جا هستند و شروعش با بحث هسته ای است که الان یک موضوع بسیار داغ روز است. در آینده، این مشورت ها را با چین و روسیه از نزدیک خواهیم داشت.

*یکی از موضوعاتی که در سیاست خارجی اهمیت دارد، اقتدار وزارت خارجه است. همیشه موضوع سیاست خارجی مورد طمع بخش های مختلف حاکمیتی در داخل است. چه مجلس و چه چیزی به نام شورای راهبردی که زمانی دبیر آن بودید، یا در برخی معاونت های ریاست جمهوری، آن ها مکمل سیاست های وزارت خارجه هستند یا ممکن است گاهی اوقات مزاحم شوند. این اتفاق مربوط به این دولت نیست و از دولت های مختلف بوده است. به نظر می رسد که روابط شما با مجلس شاید بهتر از روابط وزارت خارجه در دولت های قبلی با مجلس های قبلی بوده است. در مجموع همه این ها را یک کاسه می دانید؟ یا گاهی وقت ها مزاحت ها شما را آزار می دهد؟

دیپلماسی وظیفه وزارت خارجه است. ولی این طور نیست که ظرفیت های دیگری در کشور وجود نداشته باشند. ظرفیت هایی که می توانند در خدمت سیاست خارجی کشور قرار بگیرند. همه کشورها استفاده می کنند و ما هم استفاده می کنیم. مهم این هماهنگی و انسجامی است که در مواضع و کارها وجود داشته باشد و وزارت خارجه محور هماهنگی باشد که این الان وجود دارد. دیپلماسی پارلمانی یک دیپلماسی کاملاً جا افتاده است و در همه کشورها اجرا می شود. مجلس ما ورود خوبی به دیپلماسی داشته اند و الان هم دارند. ظرفیت دیپلماسی پارلمانی ظرفیت خوبی است و همه جا استفاده می شود و ما هم استفاده می کنیم.

در سیاست خارجی بخل نداریم اما اگر کسی در کنسرت هماهنگ سیاست خارجی عمل نکند با او برخورد می کنیم

اندیشکده ها یک ظرفیت هستند. همینطور شورای راهبردی روابط خارجی به نظرم ظرفیت بسیاری قوی ای است. آن زمان که در داخلش بودم می گفتم و الان هم که بیرونش هستم باز هم می گویم. شخص آقای کمال خرازی به عنوان یک وزیر خارجه با تجربه در گذشته و الان که مشاور مقام معظم رهبری هستند و همینطور شورای راهبردی، در ارتباطات اندیشکده ای و در این موارد مؤثر هستند و سفرهای خوبی داشته اند .

هر جا هم بروند و بشود از ظرفیت های ایشان استفاده کرد این کار را خواهیم کرد. همینطور وزارت خانه های دیگر که هر وزارت خانه ارتباطات بین المللی برای کار خود دارد. همه این ها را هماهنگ می کنیم. برخی از معاونت های ریاست جمهوری و نهادهای داخلی و حتی احزاب ما ظرفیت هستند. مثلاً حزب موتلفه اتفاقاً روابط بین الملل قوی ای دارد. رفت و آمدهایی را با تعدادی احزاب خارجی مشابه خود – به خصوص با حزب کمونیست چین – دارد و با این حزب یک روابط بسیار گسترده و قدیمی دارد. ما هم تشویق می کنیم و کمک می کنیم که انجام شود. در سیاست خارجی اگرچه اقتدار و فرماندهی واحد و هماهنگی لازم است، ولی نباید بخل هم کرد.

بالاخره حتی برخی شخصیت های ما هستند که ظرفیت های شخصی و فردی هستند و برخی اوقات می توانند ماموریت هایی بروند و انجام دهند و استفاده شود. ما بخل نداریم. مانع نمی شویم. ولی اگر کسی غیر هماهنگ باشد یا بخواهد از مسیر خارج شود یا در کنسرت هماهنگ سیاست خارجی عمل نکند با او برخورد می کنیم.

طالبان در افغانستان را هنوز به رسمیت نشناخته ایم

*برخی از مسافرت های شما حاشیه هایی داشت. زیاد هم در فضای مجازی بازتاب داشته. ولی یکی از سفرهایی که به آن نقد بیشتری وارد شد، سفر شما به افغانستان بود. می گفتند در حالی که هیچ کشوری در دنیا افغانستان و طالبان را به رسمیت نشناخته است، چرا آقای عراقچی به کابل سفر می کرد؟

اولاً ما به رسمیت نشناخته ایم و هنوز هم به رسمیت نمی شناسیم. ثانیاً کشورهای دیگری بوده اند که وزرای خارجه آن ها سفر کرده اند . از جمله وزیر خارجه چین و قطر و نخست وزیر قطر. از کشورهای آسیای مرکزی هم چند شخصیت رفته اند . واقعیتی که وجود دارد این است که بین ما و کشور افغانستان، یک سری موضوعات بسیار جدی است که احتیاج دارد به این موضوعات پرداخته شود و بین دو طرف در موردش گفتگو شود.

بحث مواد مخدر و مهاجرین افغانستان است که همه در داخل کشور روی آن حساس شده اند و می گویند فکری شود. بحث امنیت مرزهای ما است که حدود 1000 کیلومتر مرز مشترک داریم و امنیت متر به متر آن برای ما مهم است. بحث تروریسم در افغانستان و گروه های تروریستی داعشی است. بحث امنیت شیعیان به طور خاص و البته صلح و ثبات افغانستان است. بحث زبان فارسی است که روی آن حساسیت داریم. بحث تجارت است که در شرایط تحریمی، تجارت ما با افغانستان به طور رسمی و غیر رسمی، میلیاردی است.

بحث آب و حقابه ایران را داریم که باید به سیستان و بلوچستان بیاید. هرکدامش یک چالش بزرگ و جدی است و هر کدامش با منافع ملی ایران سر و کار دارد. واقعیت این است که الان قدرتی در افغانستان سر کار است که در طول سه سال و نیم گذشته، حاکمیت خود را تثبیت کرده است و بر خلاف گذشته که هر گوشه افغانستان دست یکی بود، این طور نیست و الان حاکمیت و امنیت برقرار است. باید برای منافع ملی خود به این موضوعات بپردازیم و آن ها را حل و فصل کنیم.

به عنوان وزیر خارجه برای منافع این کشور و مردم، هر جا لازم باشد خواهم رفت

به عنوان وزیر خارجه برای منافع این کشور و مردم، هر جا لازم باشد خواهم رفت. تردیدی در این نیست. در مورد موضوع آب، مردم در سیستان و بلوچستان و نماینده های مجلس همه انتظار دارند. اگر وزیر خارجه در اتاقش بنشیند، آبی به کشور جاری نمی شود. اگر بشود باید رفت و صحبت کرد و هرکسی می خواهد آن جا باشد. در مورد مهاجرین همه انتظار دارد کاری انجام شود. وظیفه وزیر کشور این است که آن ها را جمع کند و ترتیبات خروج آن ها را بدهد. وزیر خارجه هم وظیفه دارد به تفاهماتی در این زمینه برسد. بنابراین وزارت خارجه و دیپلماسی جای هیجان زدگی و احساسات و جو زدگی و جوگیر شدن نیست. آن چه که ملاک است منافع ملی کشور است و ما مأموریت داریم و این طور تربیت شده ایم که منافع ملی کشور را در نظر بگیریم.

قول می دهم در تلاش خود در سال جدید کم نگذارم

*سال نو بر شما مبارک باشد. در سال 1404 هم موفقیت های خوبی داشته باشید. خودتان سال 1404 را در عرصه دیپلماسی چطور پیش بینی می کنید؟

خدمت مردم تبریک عرض می کنم. ماه نوروزی که با ماه مبارک رمضان و به ویژه شب های قدر در روزهای اول نوروز همزمان شده است و امیدوارم که خداوند قدر بهتری برای مردم مقدر کندو دعاهای همه مستجاب شود. امیدوارم سال 1404 سال بهتری برای کشور باشد.

سال 1403 واقعاً سال سختی بود حوادثی که در این یک سال رخ داد، به اندازه ده بیست سال کشور بود. امیدوارم سال 1404 سال آرامش و پیشرفت بیشتر برای کشور و سال امنیت بیشتر باشد و مشکلات ما در سیاست خارجی و در مسائل اقتصادی رو به حل شد برود. غیر از این آرزوها، آن چه که قول می دهیم این است که در تلاش خود در سال جدید کم نگذاریم. بقیه بستگی به تقدیر الهی دارد که امیدوارم در این شب ها رقم بخورد.

نظرات

captcha