بررسی علت تغییرات سود عملیاتی "رافزا"
به گزارش کدال نگر بورس 24، شرکت رایان هم افزا در خصوص تغییرات بیش از 30 درصدی سود عملیاتی دوره 6 ماهه منتهی به 31 شهریور 1403 نسبت به دوره مشابه سال قبل توضیحاتی ارائه نمود.
سحر از طلوع 21 رمضان گریخت، کوفه در سکوت فرو رفت، نخل ها، سایه های شکسته، چاه ها بی نجوا، محراب خونین، زمین بی پناه؛ اما لرستان هنوز در سوگ است.
علی علیه السلام در واپسین لحظاتش بود. چشمانش نیمه باز، اما نه اینجا، نه در این اتاق، نه در این دنیا. کوچه های مکه را دید، دستی که دستش را گرفت و گفت: این برادرم است بدر را دید. شمشیری که بر فرق دشمن نشست. صدای تکبیرها.
احد را دید. خیبر را دید. اما این بار، کوفه بود. کوفه ای که در سحرگاهی تاریک، شمشیر بر فرقش زد. سحر با شرم، در بیست ویکم رمضان سال 40 هجری. دمید. زینب کنج اتاق. چشم هایش خشک از اشک. دستانش در هم گره خورده.
حسن کنار بستر. دست پدر را در دست گرفته. بی صدا. حسین، در سایۀ اتاق. سحر، با شرم، نزدیک شد. مؤذن بر بام کوفه ایستاد. «الله اکبر». چشمان علی علیه السلام، برای همیشه بسته شد. نفسش، خاموش. زمین، در خودش لرزید. اذان، در کوفه پیچید. اما محراب، قامت همیشگی اش را دیگر ندید.
عدالت، در تاریکی پنهان شد. همان شب. همان تاریکی. حسن و حسین، پدر را برداشتند. چراغی نیفروختند. کسی را خبر نکردند. نخل ها سر خم کردند. باد، بی صدا ماند. قبر را کندند. بی هیچ چراغی. بی هیچ وداعی. زمین، در خود عدل را دفن کرد. اما مگر می شد علی علیه السلام را دفن کرد؟
قرن ها گذشته. اما شب های قدر، هنوز بوی اندوه دارند. لرستان، در این شب، سنگین تر از همیشه است. مسجد جامع خرم آباد. چراغ ها خاموش. قرآن ها بر سر. بغض ها سنگین.
در کوهدشت، در بروجرد، صدای مناجات، میان کوچه های قدیمی. در الیگودرز، مسجدها مملو از دعاهای «الغوث الغوث. چشم ها، تر. لب ها، لرزان. نخل ها، هنوز سر خم کرده اند. چاه ها، هنوز حرف های ناگفته دارند از آن خانۀ گلی، از آن بستر حصیری. از آن فرق شکافته. زمین، هنوز نجواهای ناتمام دارد.
انتهای پیام/
{{name}}
{{content}}