مذاکرات دورزدن زلنسکی در عربستان

در مذاکرات لاوروف و روبیو به میزبانی عربستان چه گذشت؟

خبرگزاری تسنیم، سیدمهدی طالبی نوشت: مذاکره میان آمریکا و روسیه در عربستان سعودی طی دوران گذار نظم جهانی امکان پذیر شده است؛ چنین دیداری 5 یا 10 سال قبل، غیرممکن و بدون مبنا بود. در جریان دیداری که روز گذشته (سه شنبه 30 بهمن، 18 فوریه) در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، انجام شد، هیئت روسی به سرپرستی سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه و حضور یوری اوشاکوف دستیار ارشد سیاست خارجی رئیس جمهور و کریل دیمیتریف مدیرعامل صندوق سرمایه گذاری مستقیم روسیه با تیم آمریکایی به سرپرستی مارکو روبیو وزیر امور خارجه و حضور مایک والتز مشاور امنیت ملی و استیو ویتکاف فرستاده ویژه برای امور غرب آسیا گفت وگو کرد.
7 روز پیش از این دیدار، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، با دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به صورت تلفنی گفت وگو کرده بود. در همان زمان دیمیتری پسکوف ، سخنگوی ریاست جمهوری روسیه از برنامه ریزی برای دیدار رؤسای جمهور دو کشور و همچنین تشکیل یک گروه مذاکره کننده به عنوان بخشی از محتوای این گفت وگو که در تاریخ 24 بهمن (12 فوریه) صورت گرفت، خبر داده بود.
به نظر می رسد هر دو طرف برای مذاکره تعجیل دارند. ترامپ این مذاکره را در روز سی ام حضورش در دولت ترتیب داده است. این مسئله حکایت از انجام تمهیدات گفت وگوها پیش از روی کار آمدن اوست؛ حدفاصل پیروزی در انتخابات تا روزهای منتهی به دیدار.
برگزاری این دیدار در دولت قبل با توجه به مواضع سفت و سخت دموکرات ها در قبال روسیه و پوتین بعید بود، اما در دولت ترامپ وی حاضر به مذاکره شده است. از این رو، این روس ها نیستند که در قبال گرفتن امتیازی خاص به میز مذاکره با آمریکا آمده باشند، بلکه آن ها در دوران بایدن نیز آرزو داشتند دموکرات ها حاضر به گفت وگو شوند. این نکته را می توان از اظهار نظر ذوق زده دیمیتریف، عضو برجسته هیئت روسی دریافت. او به این دلیل که تیم ترامپ برخلاف تیم بایدن، مایل است به حرف های مسکو گوش دهد، از وی تمجید کرده است.
با این حال، همین که ترامپ یک گام به جلو نهاده و امتیاز نشستن پشت یک میز را به روس ها داده، احتمالاً پوتین خواهد توانست امتیازات جذاب دیگری را نیز از وی اخذ کند. در این گزارش به بررسی ابعاد مختلف گفت وگوهای میان آمریکا و روسیه در عربستان پرداخته شده است.

روسیه
روس ها از هر چیزی که آن ها را به یاد دوران دوقطبی بیندازد خشنودند. پشت یک میز نشستن با آمریکا اصلی ترین طعمی است که آن ها از این دوران به یاد دارند. درباره نگاه ها و منافع مسکو در مذاکرات، مسائلی وجود دارند.
1. روس ها قدرتی تک بعدی نیستند که تنها در حوزه نظامی توانمندی داشته باشند، بلکه ظرفیت های بالفعل قابل توجهی در حوزه های دیگر نیز دارند. در حوزه امنیتی و اطلاعاتی، روس ها از شبکه ای قدیمی در غرب برخوردارند. در حوزه اقتصادی هرچند آن ها تولیدکننده کالا نبوده و از شرکت های فناوری تجاری بی بهره اند، اما در زمینه منابع حرف اول را در جهان می زنند. غرب برای مدتی طولانی نمی تواند با روس ها سرپنجه شود، زیرا هرچند ضرباتی به مسکو می زند، اما ضرباتی که دریافت می کند نیز به اندازه کافی زیان بار هست.
2. روسیه بر سر اوکراین نه با این کشور و نه با اروپا مذاکره ای ندارد؛ مسکو به دو دلیل همواره خواهان مذاکره با واشنگتن در این زمینه بوده است؛ نخست آنکه طرف اصلی آمریکاست و بدون توافق با آن، هرگونه مذاکره با اوکراین و اروپا بی نتیجه خواهد بود. دومین دلیل نیز به حس قدیمی روس ها برای برابری با آمریکا بازمی گردد؛ حسی که از دوران شوروی باقی مانده و تا مدت ها حفظ خواهد شد. روسیه کنونی می داند توان برابری با آمریکا را ندارد، اما نمی خواهد هم سطح بازیگران دیگر قرار گیرد، از این رو بر مذاکره صرف با واشنگتن اصرار دارد. لاوروف روز گذشته در خصوص امکان مشارکت اروپا در گفت وگوهای صلح اوکراین گفت: «خواسته آن ها برای مشارکت در روند مذاکرات درباره اوکراین، بارها اجابت شده است که مسلماً توافق مینسک است که اوکراین شروع به نقض آن کرد. بنابراین، آن ها فرصت این کار را داشته اند. فلسفه اروپایی تغییر نکرده است. من نمی دانم آن ها باید سر میز مذاکره چه کار کنند. اگر آن ها می خواهند ایده های حیله گرانه ای را در مورد توقف درگیری به کار گیرند، در حالی که به روش، اخلاق و عادات خود به ادامه جنگ فکر می کنند، پس چرا آن ها را به آنجا دعوت می کنیم؟»
3. شواهدی از بده بستان های روسیه متکی بر غرب آسیا وجود دارد. قضایای سوریه و نوع پیوند جدیدی که میان این کشور و رژیم صهیونیستی در منطقه در حال شکل گیری است، شواهدی از آن است. چندی قبل برای آزادسازی یک زندانی آمریکایی در روسیه، علی رغم وجود نماینده در امور روسیه در دولت ترامپ، استفان ویتکاف، نماینده او در امور غرب آسیا به مسکو سفر کرد. ویتکاف یهودی است و معاونش ارتگاس نیز یک یهودی شده به حساب می آید. همچنین وظیفه او تمرکز بر منافع رژیم صهیونیستی و شتاب دادن به روند عادی سازی است.
4. روسیه عربستان را مکانی مناسب برای مذاکرات اعلام کرده است. این مسئله حکایت از تلاش مسکو برای زنده نشان دادن حضور و نفوذ خود در غرب آسیا دارد؛ امری که با سقوط سوریه در معرض شک و تردید قرار گرفته است.
5. روسیه در مذاکرات کنونی نشان داد در بحث های مرتبط با کشور اوکراین بر دو موضوع جدی است؛ نخست آنکه روسیه درباره 5 استان اوکراینی که به خاک خود الحاق کرده کوتاه نمی آید. این مسئله نشان می دهد مسکو و واشنگتن بر سر باقی ماندن این مناطق در دستان روسیه توافق کرده اند. لاوروف همچنین گفته «اگر کشورهای اروپایی ملتمسانه خواستار متوقف کردن جنگ اوکراین شوند تا بتوانند بعداً آن را ادامه دهند» هیچ جایی سر میز مذاکره ندارند. عدم بازسازی و تقویت ارتش اوکراین و ضعیف ماندنش خواست اصلی روسیه است. این موضع حکایت از خواسته روس ها برای مباحث مربوط به توازن قواست؛ جایی که باید ارتش اوکراین از نظر تعداد نیروها و تسلیحات محدود شود.

عربستان
سعودی ها با نفت خود همچنان پادشاهی می کنند. آن ها به لطف تولید عظیم نفتی شان در دایره بازیگران موثر انرژی باقی مانده اند. آنچه به ارتقای بازیگری عربستان با نفت منجر شده، بیشتر از هر چیز ریشه در تغییر و تحولات جهانی و شکسته شدن فضاهای متصلب دوقطبی و تک قطبی دارد. میزبانی ریاض از مذاکرات واشنگتن-مسکو صرفاً تأمین هتل و عکس یادگاری نیست.
1. برنامه عربستان برای تغییر همه جانبه است و به حوزه های اقتصادی و فوتبال محدود نمی شود. سعودی ها روی هوش مصنوعی، گردشگری تفریحی، فوتبال و طرح های دیگر برای شکستن وابستگی خود به نفت سرمایه گذاری کرده اند، اما به نظر می رسد در حوزه سیاسی نیز سعودی ها درصدد ویترین ساز ی اند. عربستان در حال برعهده گرفتن نقش هایی است که علی رغم ظرفیت هایی که داشته است، آن ها را در اختیار قطر و ترکیه قرار داده بود. محور مقابل ریاض با اتکا به چنین اقداماتی موفق شد در برابر محور عربستان عرض اندام کند.
2. سعودی ها در قالب اوپک پلاس موفق شدند خود را بیش از پیش به روسیه نزدیک کنند. آن ها در این قالب همراه با روسیه به ابراز مخالفت با سیاست های آمریکا در حوزه نفت پرداختند. به نظر می رسد حضور آمریکا در ریاض، به نوعی پیوستن به ائتلاف اوپک پلاسی روسیه و عربستان باشد.
3. عربستان سعودی احساس قدرت می کند. این کشور در برابر سیاست های نفتی بایدن ایستاد و در دولت دوم ترامپ، در برابر او نیز مقاومت به خرج داده است. سعودی ها این قدرت را پس از متوقف کردن سیاست های زیان بار منطقه ای خود جمع کردند. آن ها با آتش بس یمن تأسیسات نفتی شان را از تیررس خارج کرده و طی توافق ازسرگیری روابط دیپلماتیک با تهران، خود را از واکنش های سخت ایران ایمن کردند.
همراهی نسبی و ظاهری عربستان با قضایای فلسطین طی جنگ طوفان الاقصی و سپس موضع گیری محکم این کشور در قبال طرح ترامپ برای غزه، نشان داده ریاض تنها با ایران و یمن در آتش بس و صلح نیست، بلکه رویکردهای خود را کمی بیشتر از گذشته با واقعیت ها منطبق کرده است. ایستادگی عربستان سعودی تا به حال در برابر مواضع ترامپ، مستقل از روابط این کشور با ایران و یمن صورت گرفته است.

آمریکا
هیئت حاکمه آمریکا و تیم ترامپ به دنبال اهداف خاصی اند که به برگزاری گفت وگوهای رسمی و سطح بالا با روسیه شتافته اند.
1. سفر روبیو به منطقه به ترتیب شامل رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و امارات می شود. اسامی دولت های آورده شده چیزی را جز تلاش برای شکل دهی به روند عادی سازی نشان نمی دهد. وزیر خارجه آمریکا وظیفه دارد این مسئله را به سرانجام برساند. سفر به عربستان ارتباط مستقیم و آشکاری با عادی سازی دارد، اما سفر به امارات که عادی سازی در آن انجام شده، به غیر از تحریک این کشور به تسهیلگری برای عادی سازی در روابط عربی با تل آویو، بر اعمال فشار بر ایران نیز متمرکز است. احتمالاً روبیو قصد دارد به امارات برای مسدود کردن مسیرهای ارزی و تجاری ایران فشار آورد.
2. آمریکا بنا به دلایلی خواهان نظامی دو قطبی که در آن چین را در برابر خود داشته باشد، نیست. در آستانه این نظم، روسیه در کنار چین ایستاد که اتفاقی جدید بود، در حالی که اروپا همواره در کنار آمریکا بوده است. در این صحنه یک یار به چین اضافه شد، در حالی که در صف یاران آمریکا تغییر ایجاد نشد. بر این اساس، آمریکایی ها قصد دارند با وزن دهی به روسیه، این کشور را نیز وارد قطب ها کنند تا مانع از پیوستن مسکو به پکن شوند. آنتونی بلینکن ، وزیر خارجه سابق آمریکا، سال گذشته و در زمانی که بر سر کار بود، در خصوص وضعیت کنونی و آینده جهان گفته بود «نظم پس از جنگ سرد در حالی پایان یافت که دهه ها ثبات نسبی ژئوپلیتیکی جای خود را به رقابت تشدید کننده با قدرت های سلطه گرا داده است.» او معتقد بود که این قدرت ها از سوی «روسیه و چین» رهبری می شوند.
3. برای مقایسه اهمیت دو منطقه در رقابت ها، همیشه جمعیت و یا ابعاد کلی اقتصاد مطرح نیستند، بلکه ظرفیت ها نیز مدنظر قرار می گیرند. فعالیت های آمریکا نشان می دهد اهمیت اروپا برای این کشور کاهش یافته و واشنگتن درصدد تمرکز بر غرب آسیاست. حتی اوضاع در شرق آسیا که دورنمای تمرکز آمریکا را نشان می دهد، آرام است. آمریکا مذاکرات خود برای آرام سازی اوضاع روسیه و اوکراین در اروپا را در غرب آسیا برگزار کرده است؛ آن هم در شرایطی که تیم دیپلماتیک این کشور برای آتش افروزی در منطقه حاضر است.

اروپا
شاید برای فهم بهتر قضایای اروپا باید این قاره را شبیه تیم های فوتبالی دانست که ستارگان زیادی دارند، اما نتایج تأسف باری می گیرند.
1. اروپایی ها از اقدام آمریکا در مذاکره با روسیه و کنار گذاشتن این قاره از جزئیات آن ناخشنودند. ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، پیش از این هشدار داده بود که کشورش نباید از مذاکرات صلح کنار گذاشته شود. او در کنفرانس امنیتی مونیخ گفت که اوکراین دعوت نامه ای دریافت نکرده است. او که امروزه بیشتر از هر طرف دیگری توسط اروپا پشتیبانی شده و خبررسانی می شود، نسبت به عدم اطلاع قاره سبز از چنین مذاکراتی نیز ابراز تعجب کرده و به صورت غیرمستقیم به آن اشاره کرد. او در این باره گفت: «برگزاری نشست در چنین قالبی پیش از مشورت با شرکای استراتژیک عجیب است؛ همان طور که به یاد دارم، روسیه آنچنان شریک استراتژیک نیست.»
2. تعیین تکلیف جنگ اوکراین در مذاکره روسیه با آمریکا پیامدهای خطرناکی برای اروپا دارد. اولین و بزرگ ترین موضوعی که به افکار عمومی متبادر می شود، توان اندک اروپاست. هنگامی که آمریکا با روسیه مذاکره می کند، به این معناست که بدون واشنگتن نه اوکراین و نه اروپا قادر به ادامه جنگ با مسکو نیستند و از این رو چاره ای جز همراهی با نتایج آن نخواهند داشت. اگر دولت های اروپایی نتوانند درباره موضوعی در داخل قاره سبز تصمیم گیری کنند و قافیه را به دیگران ببازند، دیگر فاقد اهمیت در مسائل جهانی خواهند بود؛ چه اینکه پدیده اوکراین نشان داد اروپا در مسائل داخلی خود نیز به میزان زیادی بی اعتبار شده است.
3. نوع اظهارات و اقدامات مقامات آمریکا و روسیه نشان دهنده منافع کشورهای اروپایی در طولانی کردن جنگ اوکراین در موقعیت کنونی است. شاید در ابتدا این آمریکا بود که در تحریک طرفین باعث شکل گیری جنگ شد، اما امروزه بنا به دلایلی قاره سبز خواهان اتمام جنگ نیست. اروپا می داند روسیه در پی جنگ اوکراین طرح هایی جدی برای ضربه به اروپا حتی در حوزه نظامی تهیه کرده و از این رو می خواهد روند فرسایش توان مسکو در جنگ ادامه یابد. مقامات دولت ترامپ، اروپا را به تلاش برای ادامه جنگ متهم می کنند و روس ها نیز چنین نظری دارند. مسکو معتقد است اروپایی ها شاید به عنوان فریب خواهان توقف مقطعی جنگ باشند تا اوکراین را برای ازسرگیری نبردها تقویت کنند. خود این مسئله یکی از دلایل کنار گذاشتن اروپا از بحث های مرتبط با جنگ اوکراین است.

نکات
1. موضوع مذاکرات به اوکراین محدود نمی شود. گفته شده که اهداف اصلی این مذاکرات شامل «احیای کامل روابط روسیه و آمریکا»، «آمادگی برای مذاکرات احتمالی درباره بحران اوکراین» و «زمینه سازی برای دیداری میان پوتین و دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا» است. دیمیتری پسکوف روز دوشنبه در جمع خبرنگاران گفته بود «در مذاکرات روسیه و آمریکا در ریاض در درجه اول درباره روابط دوجانبه گفت وگو خواهد شد.»
2. زمین بازی اصلی آمریکا و عربستان سعودی و بازیگران انرژی همچنان غرب آسیاست. محور مقاومت می تواند با سیاست های صحیح، نه تنها مانع از قرار گرفتن خود در گوشه رینگ شود، بلکه از شرایط موجود بهترین استفاده را داشته باشد.

منبع: روزنامه فرهیختگان

انتهای پیام/

نظرات

captcha