خونین ترین غروب، شهادت دو نوجوان در تظاهرات هفتم بهمن 57 گرگان

به گزارش ایرنا، این اقدام وحشیانه و سرکوب گرانه، نه تنها نام رژیم پهلوی را ننگین تر از همیشه کرد، بلکه عزم و اراده مردم گرگان و ایران را برای پیروزی انقلاب اسلامی قوی تر و استوارتر ساخت. شهامت و ایثار این نوجوانان قهرمان، الهام بخش نسل های آینده برای حفظ و پاسداری از ارزش های انقلاب بود و نشان داد که راه آزادی و عدالت، راهی پر از ایثار و فداکاری است.

به گزارش ایرنا، این اقدام وحشیانه و سرکوب گرانه، نه تنها نام رژیم پهلوی را ننگین تر از همیشه کرد، بلکه عزم و اراده مردم گرگان و ایران را برای پیروزی انقلاب اسلامی قوی تر و استوارتر ساخت. شهامت و ایثار این نوجوانان قهرمان، الهام بخش نسل های آینده برای حفظ و پاسداری از ارزش های انقلاب بود و نشان داد که راه آزادی و عدالت، راهی پر از ایثار و فداکاری است.

این حادثه خونین در حافظه تاریخی مردم گرگان باقی مانده و هر ساله یادآور شجاعت و فداکاری مردمانی است که برای دستیابی به آزادی و عدالت، جان خود را فدا کردند. این واقعه، همواره به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی ایران، در خاطره ها باقی خواهد ماند و به نسل های آینده یادآوری می کند که آزادی و عدالت با مقاومت و همبستگی به دست آمده است

در سال 1357، زمانی که گلستان (منطقه گرگان و دشت) منطقه ای کوچک و زیر مجموعه استان مازندران بود، مردمان این دیار با بصیرت افزایی و پیروی از خط ولایت فقیه، نقش بسزایی در مبارزات انقلاب اسلامی ایران داشتند. آن ها با ایستادگی و شجاعت بی نظیر خود، حدود 60 شهید تقدیم انقلاب کردند و رشادت هایشان در مبارزه با رژیم پهلوی، مثال زدنی و قابل تقدیر است.

از همان اوایل سال 1357 مبارزات در گرگان عیان تر از همیشه شد و تبعید پنج نفر از انقلابیون بزرگ شهر آیت الله نورمفیدی، آیت الله طاهری، آیت الله رئیسی، مرتضی زمردیان و آیت الله معصومی به مناطق دورافتاده کشور به دلیل برگزاری یک مراسم، به مبارزات انقلابی مردم این دیار قوت بخشید.

در نخستین روزهای بهمن ماه زمزمه بازگشت امام راحل به کشور مطرح شد و به دنبال درخواست ستاد استقبال امام(ره) در تهران از انقلابیون برجسته استان گلستان، مشتاقان دیدار با روح الله یک به یک شروع به ثبت نام کرده و صدها وسیله نقلیه سبک و سنگین آماده اعزام شد.

پس از آن روز نیز گلستانی ها روند مبارزه با حکومت پهلوی را در شهرها و حتی روستاهای خود ادامه دادند و با برگزاری راهپیمایی، تجمع، جلسات عمومی و خصوصی انتشار اطلاعیه ها و پیام های سیاسی بر ضد رژیم، بیزاری خود را نسبت به دژخیمان پهلوی اعلام کردند.

گلستانی ها آن روزها قهرمانانه می جنگیدند و قهرمانانه شهید می دادند. محبت امام (ره) در قلب های مردم خانه کرده بود و همه می خواستند بهمن سرد وطن را به بهاری جاودان تبدیل کنند برای همین با شجاعت در برابر ماموران شاهنشاهی و خشونت های آنان سینه سپر کرده و با وجود شهادت حدود 15 نفر از مردم و جراحت ده ها نفر دیگر و تخریب و آتش سوزی بیش از 100 مغازه در استان گلستان به ویژه گرگان دست از مبارزه برنداشتند.

مروری بر حادثه هفتم بهمن سال 1357 گرگان

همزمان با روز شنبه هفتم بهمن ماه سال 1357 مصادف با 28 صفر 1399 (ه ق) و همزمان با سالروز رحلت پیامبر اکرم(ص) و امام حسن مجتبی(ع) مراسم عزاداری و تظاهرات گسترده ای علیه رژیم شاه در مناطق مختلف استان برگزار شد و مردم انقلابی گرگان از ساعت 7.5 صبح آن روز، با تجمع در خیابان سرخواجه گرگان دست به تظاهرات گسترده ای زدند که دقایقی بعد با تهاجم ماموران شهربانی مواجه شدند.

مردم برای جلوگیری از هجوم وحشیانه ماموران با آتش زدن لاستیک های فرسوده و ریختن آهن و دیگر اشیا، خیابان را مسدود کردند طوری که ماموران شهربانی از مقابله با مردم عاجز مانده و تقاضای نیروی کمکی کردند ولی نیروهای کمکی شهربانی هم حریف خشم چند هزار مردم انقلابی گرگان نشدند.

مقاومت مردم در آن روز به گونه ای بود که دخالت ماموران رژیم نه تنها مانع حضور مردم نشد بلکه دامنه اعتراضات جوانان انقلابی را گسترده تر کرد و تجمعات به خیابان ها و کوچه های دیگر گرگان نیز کشیده شد طوری که دقایقی بعد علاوه بر خیابان سرخواجه خیابان های پهلوی دژ (خیابان شهدای فعلی) پهلوی (امام خمینی فعلی)، فرح (شهید رجایی فعلی)، خیابان امام رضا(ع)، آریامهر ایران (ایرانمهر فعلی)، میرکریم و کوچه های اطراف آن واقع در خیابان های اصلی شهر مملو از حضور تظاهرکنندگان شد و ماموران در مقابل موج گسترده اعتراضات مردم عاجز و درمانده شده بودند.

اگر ماموران شاهنشاهی در آن روز دخالت نمی کردند مردم فقط قصد برگزاری یک راهپیمایی آرام را داشتند اما دژخیمان شهربانی گرگان که همواره عادت به تندروی و خشونت داشتند با دخالت بی جا و تیراندازی به سوی مردم و مانع تراشی برای تظاهرات آرام آنها تحریک و مقابله به مثل جوانان را رقم زدند که در نتیجه این اتفاق، جوانان به مسدود کردن خیابان ها و آتش زدن لاستیک های فرسوده و حتی حمله به ماشین پلیس و پرتاب آجر و سنگ و کوکتل مولوتف به سوی مأموران پرداختند.

اعتراضات مردمی در هفت بهمن سال 1357 در گرگان به قدری بالا گرفت که عده ای از مردم قصد حمله به کلانتری 2 و تخریب منازل دو نفر از دژخیمان پلیس را داشتند که با تیراندازی ماموران ناتمام ماند.

فوران آتش خشم مردم مبارز و انقلابی گرگان علیه رژیم پهلوی تا جایی پیش رفت که ماموران شهربانی گرگان در آن روز مجبور به شلیک هزاران گلوله ژ 3، هفت تیر، کلت و گاز اشک آور علیه مردم کردند که در نتیجه درگیری ها 2 نوجوان 17 ساله به نام های «ولی الله خاندوزی» و «محمدحسن درویش محمدی» به شهادت رسیدند.

همچنین در آن روز بیش از 35 نفر در گرگان مجروح شدند که علی صالحی، علی طبرسا، معصومه جمشیدیان (60 ساله)، حسین قاسمی، علی نقی زاد، علاء الدین زارعی، محمدرضا ایزد، جعفر منصوری، اسماعیل علی محمدی، ابوالفضل ابراهیمی، اصغر عاقلی، غلامرضا مرادعلی، علی نخعی، داود جلالی، حاج عباس معیری، رحمت برهانی، اسدالله بابایی، حسین اقلیمی، محمد جلالی، جواد طرزقی، رضا جلالی، سیدعبدالله سلیمی، محمدرضا اثنی عشری و قاسم خواجوی، جمال حسینی، هاشم مهیمنی، شعبان علی مسگران، سعدی سیفی از جمله مجروحان بودند.

مجروحان این روز به بیمارستان های پنج آذر فعلی و فلسفی منتقل شدند. رادیو بی بی سی انگلیس هم با اشاره به وقایع دلخراش گرگان تعداد شهدا را چهار نفر و زخمی ها را 30 نفر اعلام کرد اما روزنامه های کیهان و اطلاعات نیز ضمن درج این خبر تعداد مجروحان را به ترتیب 45، 35 و 32 نفر گزارش کردند.

تظاهرات خونین این روز گرچه ساعت 13 بعد از ظهر فروکش کرد اما درگیری ها و تظاهرات پراکنده در گوشه و کنار شهر ادامه یافت طوری که حتی ساعت 20 و 30 دقیقه شب هم فریاد الله اکبر جوانان انقلابی به گوش می رسید.

شهید ولی الله خاندوزی نوجوان مبارز گرگانی که در تظاهرات هفتم بهمن سال 1357 به شهادت رسید 17 ساله بود. این نوجوان در جوشکاری و در و پنجره سازی فعالیت داشت که در روز هفت بهمن سال 1357 حین تظاهرات علیه رژیم مورد اصابت گلوله مزدوران شاه قرار گرفت و به شهادت رسید.

«محمدحسن درویش محمدی» شهید نوجوان دیگر این روز بود که با وجود آنکه دانش آموز پایه دوم اقتصاد و نوجوان بود ولی با علاقه زیاد در تجمعات و تظاهرات شرکت داشت و اطلاعیه های انقلابی را به دقت مطالعه می کرد و حتی شبی که کشتار دانشگاه را از تلویزیون تماشا می کرد به شدت اشک می ریخت.

او یک بار به مادربزرگش گفته بود، مگر می شود نماز خواند و ساکت نشست در حالی که هر روز عده ای را شهید و جوانان ما را شکنجه می کنند لذا خود با وجود سن کم ساکت ننشست تا اینکه روز هفت بهمن 1357 به دست پلیس خون آشام رژیم به شهادت رسید.

به گزارش ایرنا، در آستانه طلوع چهل و ششمین بهار آزادی انقلاب اسلامی بار دیگر خورشید فجر در ایران اسلامی درخشید و بهمن ماه و دهه فجر انقلاب اسلامی تداعی گر حماسه ها و رشادت های جوانان این مرزوبوم در ذهن یکایک ملت ایران است در همین راستا خبرگزاری جمهوری اسلامی در گلستان به دنبال بازخوانی و مرور حوادث بهمن ماه سال 1357 و خروش مردم دلیر این دیار علیه دژخیمان پهلوی است.

برگرفته از نوشته های غلامرضا خارکوهی تاریخ نگار انقلاب اسلامی

نظرات

captcha