اورونوف نیم فصل از پرسپولیس جدا می شود؟
هافبک تهاجمی ملی پوش ازبکستانی تیم پرسپولیس همچنان از یک تیم قطری پیشنهاد دارد و ظاهرا می خواهد از این تیم جدا شود.
حجت الاسلام اکبر روستایی در دومین درس گفتار «حضرت زهرا(س) از منظر وهابیت» گفت: وهابی ها برای دفاع از مخالفان اهل بیت(ع) گاهی اوقات رو به تحریف و کمرنگ کردن روایات معتبر می آورند و گاه تحلیل نادرست از روایت شیعه ارائه می دهند.
به گزارش ایکنا، جایگاه والا و شامخ حضرت فاطمه زهرا(س) به عنوان دخت نبی اکرم(ص) و مادر حسنین(ع) در منابع شیعی و اهل سنت مشخص است و همگان به آن اذعان دارند اما فرقه وهابیت به این جایگاه، نگاه دیگری دارند که حتی با روایات و نگاه اهل سنت نیز متفاوت است و تعارض دارد. از همین رو شناخت و تبیین این تعارضات برای معرفی واقعی این فرقه ضروری به نظر می رسد.
حجت الاسلام اکبر روستایی در سلسله درس گفتارهایی که به همت موسسه پرسمان برگزار شده به موضوع «حضرت زهرا(س) از منظر وهابیت» پرداخته است که متن جلسه دوم این درس گفتار را در ادامه می خوانیم؛
بخش اول این درس گفتار را با عنوان «تقلیل و انکار فضائل حضرت فاطمه زهرا(س) از سوی وهابیت» بخوانید.
نگاه وهابیت به حضرت زهرا(س) شامل موارد مختلفی می شود و بخشی از آن به دفاع از مخالفان حضرت زهرا(س) معطوف است. در تاریخ صدر اسلام و بعد از پیامبر(ص) در مسئله امامت و ولایت اختلافاتی بین صحابه پیامبر(ص) وجود داشته است. طبیعتاً حضرت زهرا(س) در این برهه به عنوان یک صحابی موضع خاص خود را داشتند که با استدلال های متعدد ایشان در زمینه غدیر مواجه می شویم.
ما در منابع شیعی سه مدل استدلال داریم و در منابع اهل سنت یک مورد استدلال به غدیر وجود دارد که حضرت صدیقه طاهره(س) همه این ها را انجام دادند یا تبیین حقایق به صورت خطبه بوده است که به خطبه فدکیه معروف است یا در دیدارهایی با افراد مثل دیدار با زنان مهاجر و انصار بوده است که حضرت زهرا(س) علت مخالفت برخی با امیرالمومنین(ع) را ذکر می کنند.
عکس العملی که حضرت زهرا(س) نشان داده اند در مقابل یک عملی بوده است. وقتی تاریخ صدر اسلام را مطالعه می کنیم می بینیم که جریانی مقابل اهل بیت(ع) ایستاده اند و سخن از خلافت است و به دنبال بیعت گرفتن از امیرالمومنین(ع) هستند. حضرت بیعت نکردند و منابع اهل سنت این را تائید می کند و می بینیم که بلاذری در کتاب «انصارالاشراف» در جلد اول ذکر می کند که سراغ امیرالمومنین(ع) رفتند تا حضرت بیعت کند و ایشان بیعت نکردند و ماجرایی را درباره تهدید و آتش زدن خانه تعریف می کند.
همچنین مواردی داریم که امیرالمومنین(ع)، زبیر و دیگران در منزل حضرت زهرا(س) جمع بودند و با حضرت زهرا(س) مشورت و گفت وگو می کردند. می دانیم که حضرت صدیقه طاهره(س) با آنها گفت وگوهایی دارد و این مسئله در تراث اهل سنت با منابع معتبر آمده است؛ مثلاً ابن ابی شیبه در کتاب «المصنف» خود وقتی که احادیث صحابه را ذکر می کند در جلد بیستم این مسئله را می آورد که این افراد به خانه حضرت زهرا(س) برای مشورت می آمدند یک بار که همه این افراد نبودند، عمر بن خطاب آمده و می گوید خبر رسیده که این افراد به اینجا می آیند؛ اگر دوباره بیایند من دستور می دهم که خانه بر سر آنها آتش زده شود.
سؤال این است که آیا جریان وهابیت هم به این روایت همین گونه نگاه می کند؟ کتابی به نام «اسمی المطالب فی سیره امیرالمومنین علی بن ابی طالب کرم الله وجهه: شخصیته و عصره» وجود دارد که دکتر علی محمد محمد صلابی نوشته اند که گرایش های وهابی دارد. این در امارات در انتشارات مکتبة الصحابه به چاپ رسیده است. ایشان در صفحه 202 این کتاب وقتی که به این روایت می رسد آن را از اضافات شیعه ذکر می کند و می گوید آنها آمدند در روایت اضافه کردند و دروغ گفتند و بهتان زدند که عمر چنین گفته است و مدعی است که این اضافات شیعه است. در حالی که وقتی ما به کتاب «المصنف» رجوع کنیم می بینیم که واقعاً عبارت عمر وجود دارد.
حضرت زهرا(س) این ماجرا را برای آن افراد تعریف می کند و می گوید که «به خدا قسم این کار را خواهد کرد»؛ این روایت اهل سنت از سوی یک عالم متقدم است که متوفای سال 235 و استاد محمد بن اسماعیل بخاری بوده است ولی می بینیم که این شخصیت وهابی می گوید که این داستان از سوی عمر ثابت نشده است. این کتاب موجود است و اگر کسی مراجعه کند می تواند این روایت را مطالعه کند.
گونه دیگر کمرنگ نشان دادن رخدادهای تاریخی است. بعضی از رخدادهای تاریخی وجود دارد که با حضرت صدیقه طاهره(س) گره خورده است. باید دید که وهابیان با این رخدادهای تاریخی چگونه برخورد می کنند؛ مثلاً ماجرای تهدید و آتش سوزی؛ روایتی است که در نظر اهل سنت معتبر است و علمای زیادی تصریح به صحت سند این روایت کرده اند. وقتی یک پژوهشگر یک روایت معتبر را می بیند طبیعتاً باید آن رخداد تاریخی را فاقد از هرگونه سو مذهبی بپذیرد و تحلیل کند؛ زیرا قرار است یک قضاوت عالمانه و عادلانه صورت پذیرد. بر این اساس لازم است که یک پژوهشگر اینگونه عمل کند اما این کار از نظر وهابیان صورت نمی گیرد به همین دلیل می بینیم که عبدالرحمان دمشقیه وقتی این روایت را ذکر می کند نمی گوید که صحیح است و می گوید نزدیک است که صحیح باشد ولی معلوم نیست.
اگر بخواهند بگویند که این روایت حسن است در منابع اهل سنت و بنابر مبانی دانش درایه اهل سنت روایت حسن هم قابل اعتبار و اعتماد است در کتاب «الباعث الحثیث» از ابن کثیر دمشقی مطلبی را ذکر می کند که روایت حسن مانند روایت صحیح در احتجاج کردن است؛ بنابراین این نوع از انکار و رد کردن روایت امکان پذیر نیست. مخدوش کردن سند به روایت ضربه نمی زند؛ زیرا در این صورت به این معنا است که این روایت حسن است بر طبق بیان ابن کثیر دمشقی، جمهور اهل سنت بر این باورند که روایت حسن مثل روایت صحیح قابل احتجاج است.
این مطلبی که آقای دمشقیه می گوید چیزی جز عناد با حضرت صدیقه طاهره(س) نیست که یک وهابی نمی تواند این را بپذیرد. ما می بینیم که این روایت آمده است و راوی هیچ تقریض و نقدی نکرده است در حالی که خیلی از علمای اهل سنت این روایت را ذکر می کنند اما رویکرد آنها مانند وهابیان نیست. اگر علمای اهل سنت حتی تصریح به صحت نکرده بودند که کردند؛ اقل آن این است که روایت مانند روایت صحیح معتبر و قابل اعتماد است.
گزینه بعدی ارائه تحلیل نادرست از روایات شیعی است. ماجرای صدر اسلام را هم روایات اهل سنت و هم عالمان شیعه ذکر کردند؛ اگر یک پژوهشگر بخواهد اطلاع دقیقی پیدا کند طبیعتاً تمام آنها را مورد مطالعه قرار می دهد و بعد نظری استخراج می کند اینکه ما بخواهیم با نگاه های مذهبی و سوگیری مذهبی این قضایا را مورد توجه قرار دهیم غلط است.
روایاتی در تراث شیعی آمده است مبنی بر اینکه حضرت زهرا(س) آمدند و مقابل شخصی که آمده بود امیرالمومنین(ع) را تهدید به قتل می کرد جمله ای گفتند مبنی بر اینکه «لَوْ لَا اَنْ تَکُونَ سَیِّئَةٌ لَنَشَرْتُ شَعْرِی» یعنی اگر گناه نبود موهای خود را پریشان می کردم و شما را نفرین می کردم. عبدالرحمان دمشقیه این روایت را با اینکه خودشان عرب زبان هستند این اینگونه ترجمه نمی کنند و می گوید «مگر می شود فاطمه زهرا(س) موهای خود را پریشان کند؟» سؤال این است که مگر حضرت زهرا(س) چنین کاری کردند؟ ایشان فرمودند «اگر گناه نبود این کار را می کردم» چون این کار گناه است و نامحرم نباید موهایشان را ببیند؛ پس این کار را نمی کنند. دمشقیه می گوید که روافض دروغ می گویند؛ ما می گوییم که این کار را نکردند.
موضوع بعد این است که این مسئله در بین عرب یک کنایه از شدت اضطرار و مصیبت است یعنی ایشان به شدت مستأصل شدند و می خواهد بگوید که طرف مقابل مقصر است و این تقصیر را می خواهد به انحای مختلف بیان کنند؛ اگر شیعه این روایت را ذکر می کند طبیعتاً برای رسیدن به آن مطلب طریق و راوی دارد؛ اینگونه نیست که غیر روشمند بخواهند عمل کنند. این روایت در ترث شیعی آمده و ذکر شده است بر اساس مستنداتی که شیعیان برای خود معتبر، حجت و قابل اعتماد می دانند اما رویکرد آنها غیر روشمند و غیرعلمی است که بخشی از روایت را نمی بینند و بر اساس بخش دیگر تفسیر می کنند.
روایت دیگری داریم که می گوید حضرت زهرا(س) یقه فرد مخالف را گرفتند و گفتند «اگر ترس از این نبود که مردم بیایند و تر و خشک با هم بسوزند و آنهایی که توان دفاع از امیرالمومنین(ع) را نداشتند و نتوانستند دفاع کنند؛ اگر ترس این نبود که آنها هم از بین بروند، من تمام اهالی این شهر را نفرین می کردم.»؛ حضرت زهرا(س) کاملاً روشن، واضح و مبیّن موضع خود را بیان کردند اما باز می بینیم که عبدالرحمان دمشقیه به عنوان یک وهابی مخالف حضرت زهرا(س) می گوید «نمی شود حضرت زهرا(س) یقه یک مرد نامحرم را بگیرد.» سؤال این است که آیا در این روایت آمده است که تماس بدنی صورت گرفته است و دست حضرت زهرا(س) به پوست بدن آن نامحرم خورده است؟ در صورتی که اینگونه نیست.
این روایت در حال بیان این است که صدیقه طاهره(س) یقه آن فرد را گرفت؛ وقتی کسی یقه فردی را می گیرد یقه را به جلو می کشد و لزوماً دست او به بدن فرد نمی خورد. صرف نظر از سند روایی روایات، آنچه در حال بحث است این است که یک خانمی لباس آقایی را گرفته است و او را تهدید کرده است؛ اگر واقعاً بخواهند منصفانه تحلیل کنند، موارد بسیاری در تراث آنها وجود دارد که زنی در میان مردان به گونه نادرستی عمل کرد.
اکنون دیگر زمانه محمد بن عبدالوهاب نیست که چیزی را بگویید و کسی متوجه نشود؛ اکنون عصر جهانی است و کافی است در اینترنت خبر کوتاهی منتشر شود و همه عالم را فرا بگیرد. امروز منابع در دست افراد وجود دارد؛ شاید مانع دانشجوی وهابی شوید تا منابع شیعی یا اهل سنت را مطالعه کند اما موضوعات در فضای مجازی وجود دارد و کسی که اهل پژوهش و تحقیق باشد به راحتی می تواند به آنها مراجعه کند. زمان بستن چشم و گوش افراد تمام شده است.
بهترین راه این است که اگر یک گزارش تاریخی درباره موضوعی آمده است آن را به درستی تحلیل و تبیین کنید و قضاوت را بر عهده مخاطب بگذارید. وظیفه یک پژوهشگر و عالم تبیین درست حقایق است. بنابراین آقایان وهابی برای دفاع از مخالفان اهل بیت(ع) گاهی اوقات رو به تحریف و کمرنگ کردن روایات معتبر می آورند و گاه تحلیل نادرست از روایت شیعه ارائه می دهند. این رویکرد وهابیت بوده که می خواهد حیات خود را با این گونه از موارد حفظ کند و جلو برود در صورتی که غافل از این است که این مسئله امکان پذیر نخواهد بود.
انتهای پیام
{{name}}
{{content}}