اورونوف نیم فصل از پرسپولیس جدا می شود؟
هافبک تهاجمی ملی پوش ازبکستانی تیم پرسپولیس همچنان از یک تیم قطری پیشنهاد دارد و ظاهرا می خواهد از این تیم جدا شود.
جبران حق مردم در انواع حق الناس متفاوت است. در ادامه به طور مختصر، راهکار جبران دو نوع حق الناس مالی و حق الناس آبرویی بیان می شود.
«حق الناس» مهم ترین و پربسامدترین موضوع در دین اسلام است تا جایی که طولانی ترین آیه قرآن(سوره بقره آیه 282) نیز به همین موضوع اختصاص دارد و امیرالمؤمنین امام علی(ع) نیز می فرمایند: «خدای متعال رعایت حقوق بندگانش را مقدمه ای بر رعایت حقوق خودش قرار داده است.»
اوج جلوه گاه توجه به حق الناس در مکتب اسلام و اهل بیت(ع) را می توان در شب عاشورا مشاهده کرد؛ هنگامی که امام حسین(ع) شرط پیکار با ظلم و همراهی با خود را بدهکار نبودن گذاشت و بیعت خود را از افرادی که حقی بر گردن دارند، برداشت، چراکه پرداخت حق مردم را مقدم بر حضور در جهاد با طاغوت می دانستند.
همین رویداد مهم و درس آموز از واقعه کربلا سبب شد تا ایکنا با آغاز ماه محرم امسال به موضوع مهم «حق الناس» بپردازد و بخش هایی از کتاب «حق الناس، ارتباط متقابل حقوق مردم و اخلاق اسلامی» نوشته آیت الله مظاهری را به نظر مخاطبان خود برساند که در ادامه مشروح بخش هشتاد و هشتم با عنوان «راهکار های جبران انواع حق الناس» را می خوانید.
راهکار های جبران انواع حق الناس
جبران حق مردم در انواع حق الناس متفاوت است. در ادامه به طور مختصر، راهکار جبران دو نوع حق الناس مالی و حق الناس آبرویی بیان می گردد.
جبران حق الناس مالی
در حق الناس مالی، جبران حق و برگرداندن اموال یا سرمایه های تلف شده برای تحقق توبه، لازم است. پس کسی که اموال دیگران را به ناحق تصاحب یا تلف کرده، باید حق مردم و اموالی که از دیگران غصب کرده را برگرداند. اگر هم به نحو دیگری، سبب بروز خسارت مالی شده، باید آن خسارت را جبران و رضایت کامل طرف مقابل را جلب نماید.
حال اگر کسی نتوانست به صاحب حق دسترسی پیدا کند یا او را یافت، ولی به هیچ وجه راضی نشد، باید مسئله را با حاکم شرع و مجتهد جامع الشرایط در میان بگذارد. کسانی هم که در ادای دیون شرعی نظیر خمس و زکات و کفارات کوتاهی کرده اند، باید توبه کنند و در مورد نحوه پرداخت بدهی خود به حاکم شرع مراجعه نمایند.
نکته مهم و قابل توجه در این مبحث آن است که اگر کسی در زمان توبه قدرت مالی جبران حق الناس را ندارد، باز هم نباید از رحمت حق تعالی مأیوس شود؛ بلکه لازم است توبه کند و به سوی خداوند متعال بازگردد و به مغفرت الهی امید داشته باشد. اگر پروردگار مهربان بداند که بنده اش واقعاً توان بازپرداخت حق الناس را ندارد ولی تصمیم جدی برای جبران دارد، او را می آمرزد، او هم باید تا آخر عمر بر تصمیم قطعی خود پابرجا بماند و چنانچه قدرت مالی یافت، حق دیگران را بپردازد.
اما از آنجا که بستانکار باید به حق خویش برسد و عدالت الهی اجازه نمی دهد، حق کسی ضایع شود، پروردگار متعال در قیامت جبران حق بستانکار را برعهده می گیرد و او را راضی می نماید. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هنگام محاسبه اعمال، گروهی از مردم حق خویش را از کسانی که حق آنان را ضایع کرده اند، طلب می کنند. خداوند درصدد جلب رضایت صاحب حق در می آید و به او خطاب می کند، سرت را بلند کن و به بهشت ها بنگر، طلبکار مشاهده می کند و می گوید: «یا رَبّ أَرَی مَدَائِنَ مِنْ فِضَّةٍ مُرتَفِعَةٍ وَقُصُورًا مِن ذَهَب مکلّلة باللُّؤْلُو»؛ ای پروردگار شهر ها، می بینم از نقره های برافراشته و قصر هایی از طلا که با مروارید آراسته شده اند. بعد با تعجب فراوان می پرسد: این شهر ها و قصر ها متعلق به کدام پیامبر یا کدام صدیق یا کدامین شهید است؟
پروردگار متعال می فرماید؛ از آن کسی است که بهای آن را بپردازد. بنده می پرسد: بهای آن چیست؟ می فرماید: بهای آن عفو کردن تو از برادرت می باشد. آنگاه بنده می گوید: من برادر خویش را عفو نمودم. خداوند نیز در ازای این عفو و بخشش هر دوی آنان را روانه بهشت می کند، به هر حال بن بست در اسلام و به خصوص در امر توبه وجود ندارد؛ کسی نمی تواند، بگوید، اموال فراوانی از مردم یا از بیت المال پایمال کرده ام و دیگر توبه من فایده ندارد، کسی حق ندارد، تصور کند، بخشیده نمی شود. هر چند کوه عصیان، خطا، غصب و حق الناس در پرونده اعمالش وجود داشته باشد و به هیچ وجه نتواند، جبران اموالی که غصب یا پایمال کرده است را بکند.
جبران حق الناس آبرویی
در خصوص حق الناس آبرویی، جبران حق و جبران آبروی از دست رفته مردم، در حد توان لازم و ضروری است، اما گفتن به شخصی که آبرویش رفته، حلالیت طلبیدن از او و جلب رضایتش لازم نیست.
اگر کسی که می خواهد توبه کند، تنها شنونده گناهانی نظیر غیبت، تهمت و شایعه بوده است، چنانچه برای حلالیت طلبیدن، به شخص غایب بگوید، فلانی آبروی تو را برد، خواسته یا ناخواسته خود مرتکب سخن چینی و فتنه گری شده و رابطه آنها را بر هم می زند و سبب ایجاد کدورت و کینه خواهد شد. پس در این گونه موارد، گفتن و رضایت طلبیدن از آن شخص لازم نیست، وقتی در حضور انسان غیبت می شود یا اتهامی ـ به کسی نسبت داده می شود، وظیفه هر مسلمانی، در وهله اول، دفاع و رفع اتهام از شخص غائب است. پس از آن باید در خصوص آنچه شنیده و احیاناً قدرت دفاع نداشته استغفار نماید.
آنکه خود عامل و ناقل غیبت و تهمت و سایر گناهان زبانی بوده است، نیز باید از خداوند متعال عذرخواهی کند و تصمیم جدی بگیرد که از آن به بعد، مرتکب چنین گناهان بزرگی نشود. در این خصوص نیز گفتن و اطلاع دادن به خود آن شخص مفاسدی دارد و ممکن است سرآغاز فتنه کینه توزی و کدورت گردد، ولی همان طور که بیان شد، باید در حد توان جبران خسارت و ضربه ای که به آبرو و شخصیت افراد وارد نموده است را بنماید. مثلاً امتیاز ها و فضائل آنها را در میان مردم متذکر شود و سعی کند لطمه ای که به حیثیت دیگران وارد ساخته، جبران نماید.
همچنین دعا و استغفار برای کسی که از او غیبت شده یا مورد اتهام واقع گردیده، لازم است. پیامبر اکرم(ص) در پاسخ به سؤالی، در خصوص کفاره غیبت فرمودند: برای آنکه غیبتش را کرده ای، هر زمان که به یادش افتادی، از خداوند طلب آمرزش کن «تَسْتَغْفِرُ اللهَ لمَن اغْتَبْتَهُ کلَّمَا ذَکرتَهُ».
انتهای پیام
{{name}}
{{content}}