اورونوف نیم فصل از پرسپولیس جدا می شود؟
هافبک تهاجمی ملی پوش ازبکستانی تیم پرسپولیس همچنان از یک تیم قطری پیشنهاد دارد و ظاهرا می خواهد از این تیم جدا شود.
ترامپ با طرح اظهاراتی امپریالیستی درباره تصاحب گرینلند، بازپس گیری کانال پاناما، الحاق کانادا و مکزیک، نگرانی های عمیقی در میان رهبران جهان ایجاد کرده است؛این رؤیا با واقعیت چقدر فاصله دارد؟
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل، حسن شکوهی نسب: «دونالد ترامپ» رئیس جمهور منتخب آمریکا که قرار است بیستم ژانویه (اول بهمن) به کاخ سفید برگردد، با برخی اظهارنظرهای خود پیرامون همسایگان شمالی و جنوبی و نیز برخی مناطق دیگر، به نگرانی های جهانی دامن زده است.
ترامپ اخیراً در مصاحبه با شبکه خبری «ان بی سی» گفت: ما سالانه بیش از 100 میلیارد دلار به کانادا یارانه می دهیم. ما به مکزیک 300 میلیارد دلار یارانه می دهیم. اگر می خواهیم به آنها یارانه بدهیم، بگذارید اجازه دهیم به ایالت های آمریکا تبدیل شوند.
ترامپ همچنین تمایل های توسعه طلبانه خود را در خصوص گرینلند و کانال پاناما آشکار ساخت طوری که از نگاه ناظران، چنین سیاست هایی، یادآور امپریالیسم سنتی است و می تواند امنیت را در این مناطق به مخاطره بیاندازد.
چشم طمع ترامپ به گرینلند
ترامپ اخیراً در اقدامی که توجه رسانه های جهان را به خود جلب کرد، بار دیگر برنامه خود برای خرید گرینلند را مطرح کرد. اظهارات ترامپ درباره تصاحب گرینلند، در واقع یکی از جنجالی ترین موضوعات دوره نخست ریاست جمهوری او بود که واکنش های گسترده ای در داخل و خارج از آمریکا به همراه داشت.
این پیشنهاد که برای اولین بار در سال 2019 مطرح شد، با هدف گسترش نفوذ جغرافیایی و استراتژیک آمریکا عنوان شد. ترامپ معتقد بود که گرینلند به دلیل منابع طبیعی غنی و موقعیت جغرافیایی استراتژیک در قطب شمال، می تواند دارایی ارزشمندی برای آمریکا باشد.
این اظهارات اما با مخالفت شدید دولت دانمارک، که گرینلند بخشی از قلمرو آن است، مواجه شد. مقام های دانمارکی این ایده را «مضحک» خواندند و تأکید کردند که گرینلند فروشی نیست. علاوه بر این، مردم گرینلند نیز به دلیل برخورداری از خودمختاری نسبی، به شدت با چنین ایده ای مخالفت کردند.
از منظر حقوق بین الملل، تصاحب یا خرید سرزمین های متعلق به کشور دیگر، نیازمند توافق همه جانبه میان دولت ها و رضایت مردم آن سرزمین است. چنین اقدامی بدون موافقت طرفین، به منزله نقض قوانین بین المللی و منشور سازمان ملل خواهد بود.
اظهارات ترامپ در این مورد، علی رغم عملی نبودن، تأثیراتی منفی بر روابط آمریکا با دانمارک و دیگر کشورهای اروپایی داشت. این موضوع به تضعیف وجهه دیپلماتیک آمریکا و افزایش نگرانی متحدانش درباره سیاست های غیرقابل پیش بینی ترامپ منجر شد.
تکاپوی ترامپ برای بازپس گیری کانال پاناما
اخیراً ادعای دونالد ترامپ درباره مالکیت کانال پاناما بار دیگر تاریخ پر پیچ و خم این شاهراه جهانی را به صدر خبرها آورده است. اظهارات ترامپ درباره بازپس گیری کانال پاناما نیز از جمله مواضع جنجالی و غیرعملی او در دوره نخست ریاست جمهوری بود.
کانال پاناما که از نظر اقتصادی و استراتژیک اهمیت ویژه ای دارد، از سال 1999 و بر اساس معاهده ای که در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر امضا شد، به طور کامل تحت حاکمیت دولت پاناما قرار گرفت.
ترامپ با مطرح کردن ایده بازپس گیری این کانال، احتمالاً به دنبال بازسازی تصویری از قدرت نمایی ایالات متحده است. اما چنین ادعایی نه تنها از نظر حقوقی قابل اجرا نیست، بلکه نقض آشکار حاکمیت ملی پاناما محسوب می شود. کانال پاناما تحت قوانین بین المللی و توافق های رسمی، بخشی از قلمرو این کشور است و هرگونه اقدام برای بازپس گیری آن، می تواند به یک بحران دیپلماتیک جدی منجر شود.
از منظر هزینه ها، بازپس گیری کانال پاناما به معنای ایجاد یک درگیری نظامی یا دیپلماتیک با پاناما و متحدانش است که می تواند روابط آمریکا با کشورهای آمریکای لاتین را به شدت تضعیف کند. همچنین، چنین اقدامی باعث تحریک افکار عمومی جهانی و انزوای سیاسی ایالات متحده خواهد شد.
علاوه بر این، این اظهارات می تواند به چین فرصت بیشتری برای تقویت نفوذ خود در منطقه بدهد. چین در سال های اخیر سرمایه گذاری های گسترده ای در زیرساخت های آمریکای لاتین از جمله کانال پاناما، انجام داده و تلاش برای بازپس گیری این کانال ممکن است به افزایش نفوذ پکن در منطقه منجر شود.
در نتیجه، از نگاه ناظران، اظهارات ترامپ درباره بازپس گیری کانال پاناما صرفاً جنبه تبلیغاتی و ملی گرایانه دارد و در عمل غیرممکن و پرهزینه است. این ایده بیشتر برای تحریک احساسات عمومی مطرح شده تا به عنوان یک برنامه عملی در سیاست خارجی.
الحاق همسایه شمالی به عنوان پنجاه ویکمین ایالت آمریکا
ترامپ اخیراً در شبکه اجتماعی خود که « تروث سوشیال » نام دارد، اظهار داشت کانادا می تواند به پنجاه ویکمین ایالت آمریکا تبدیل شود. وی با اشاره به پرداخت بیش از 100 میلیون دلار یارانه سالانه به کانادا، این اقدام را بی معنی دانست و افزود: «بسیاری از کانادایی ها می خواهند کانادا به پنجاه و یکمین ایالت آمریکا تبدیل شود. آنها با این کار در مالیات و حفاظت نظامی صرفه جویی خواهند کرد. فکر می کنم این یک ایده عالی است. ایالت 51!!!»
اظهارات ترامپ درباره الحاق کانادا به ایالات متحده یکی دیگر از مواضع جنجالی او است که بیشتر جنبه نمادین و تبلیغاتی دارد. ترامپ با اشاره به این ایده، ظاهراً به دنبال نشان دادن قدرت طلبی آمریکا و تحریک احساسات ملی گرایانه است، اما این اظهارات در عمل کاملاً غیرواقع بینانه و غیرقابل اجرا است.
کانادا یکی از متحدان نزدیک آمریکا و دارای نظام سیاسی مستقل و فرهنگ ملی منحصربه فرد است. هرگونه تلاش برای الحاق کانادا به ایالات متحده، نقض آشکار حاکمیت ملی این کشور و مغایر با قوانین بین المللی خواهد بود. چنین اقدامی با مقاومت شدید دولت کانادا، حمایت متحدان جهانی این کشور و حتی اعتراض گسترده مردم کانادا مواجه می شود.
از منظر روابط اقتصادی، کانادا دومین شریک تجاری بزرگ آمریکا است و هرگونه تنش در روابط دوجانبه می تواند تأثیر منفی بر اقتصاد هر دو کشور بگذارد. علاوه بر این، اتحاد سیاسی و نظامی نزدیک بین این دو کشور، مانند همکاری در ناتو و امنیت مرزها، از طریق ایجاد روابط دوستانه و متقابل سودمند حفظ شده است و چنین اظهاراتی می تواند این اتحاد را تضعیف کند.
از جنبه داخلی نیز مطرح کردن چنین ایده ای در ایالات متحده می تواند با واکنش منفی روبه رو شود. بسیاری از آمریکایی ها تمایلی به متحمل شدن هزینه های اقتصادی و سیاسی ناشی از الحاق کشوری جدید ندارند، به ویژه کشوری که دارای نظام رفاهی و اجتماعی متفاوتی است.
بنابراین، اظهارات ترامپ درباره الحاق کانادا نه تنها عملی نیست، بلکه پیامدهایی منفی برای روابط دوجانبه و جایگاه جهانی ایالات متحده به همراه دارد. این اظهارات بیشتر به عنوان یک ابزار تبلیغاتی برای جلب توجه و تحریک احساسات ملی گرایانه مطرح شده است.
ایده جنجالی الحاق همسایه جنوبی به آمریکا
همان طور که در ابتدای نوشتار اشاره شد، ترامپ پیشنهاد کرده است مکزیک نیز به ایالت های آمریکا بپیوندد. او این ایده جنجالی را به دلایل اقتصادی و امنیتی مطرح کرده و مدعی است که این اقدام می تواند به بهبود شرایط مرزی و مبارزه با کارتل های مواد مخدر کمک کند.
اظهارات ترامپ درباره احتمال الحاق مکزیک به ایالات متحده، یکی از جنجالی ترین مواضع او بود که بیشتر جنبه تبلیغاتی و تحریک احساسات ملی گرایانه داشت. مکزیک، به عنوان یک کشور مستقل با تاریخ و فرهنگ منحصربه فرد، حاکمیتی به رسمیت شناخته شده در قوانین بین المللی دارد و هرگونه تلاش برای الحاق آن نقض آشکار حقوق بین الملل و منشور سازمان ملل محسوب می شود. این اقدام با مقاومت شدید دولت مکزیک، حمایت متحدان جهانی آن و اعتراضات گسترده مردم مواجه خواهد شد.
از منظر روابط اقتصادی، مکزیک یکی از بزرگ ترین شرکای تجاری ایالات متحده است و هرگونه تنش جدی می تواند تأثیرات منفی شدیدی بر تجارت دو کشور و ثبات اقتصادی منطقه داشته باشد. علاوه بر این، ایجاد درگیری یا اقدام نظامی علیه مکزیک، هزینه های نظامی و دیپلماتیک هنگفتی برای ایالات متحده خواهد داشت و می تواند روابط آمریکا با کشورهای آمریکای لاتین را به شدت تضعیف کند.
چنین اظهاراتی همچنین باعث تضعیف جایگاه دیپلماتیک آمریکا در جهان و ایجاد فرصت هایی برای رقبا مانند چین و روسیه می شود تا نفوذ خود را در منطقه گسترش دهند. در داخل کشور نیز این ایده ها با مخالفت های شدید از سوی کنگره، افکار عمومی، و نهادهای حقوقی مواجه خواهد شد. بنابراین، اظهارات ترامپ درباره الحاق مکزیک به جای یک برنامه واقع گرایانه، بیشتر به عنوان ابزاری برای جلب توجه و تقویت پایگاه سیاسی او قابل تحلیل است.
امکان سنجی تحقق رؤیای امپریالیستی ترامپ و تبعات آن
به نظر می رسد که ادعاهای ترامپ درباره تصاحب گرینلند، بازپس گیری کانال پاناما، الحاق کانادا یا مکزیک بیشتر جنبه نمادین و تبلیغاتی دارد تا واقعیت اجرایی. اجرای این ایده ها به دلیل موانع حقوقی، سیاسی، و اقتصادی بسیار دشوار است و می تواند هزینه های هنگفتی برای آمریکا به همراه داشته باشد.
گرینلند به عنوان بخشی از قلمرو دانمارک، بر اساس قوانین بین المللی و منشور سازمان ملل نمی تواند بدون رضایت دانمارک و مردم محلی فروخته یا تصاحب شود. این پیشنهاد، علاوه بر مخالفت قاطع دولت دانمارک، واکنش منفی متحدان آمریکا را نیز در پی داشته است.
در مورد کانال پاناما، این منطقه بر اساس توافق های بین المللی از سال 1999 تحت حاکمیت پاناما قرار دارد. هرگونه تلاش برای بازپس گیری این کانال به معنای نقض حقوق حاکمیتی پاناما و تحریک افکار عمومی جهانی است که می تواند به انزوای دیپلماتیک آمریکا منجر شود. همچنین، الحاق کانادا یا مکزیک به لحاظ سیاسی و نظامی هزینه های هنگفتی برای ایالات متحده به همراه خواهد داشت.
در مجموع، این اقدام ها، علاوه بر نقض قوانین بین المللی، موجب تحریک افکار عمومی جهانی، انزوای دیپلماتیک و آسیب به روابط تجاری آمریکا با کشورهای همسایه خواهد شد. همچنین، چنین اظهاراتی باعث تضعیف وجهه آمریکا در جهان می شود.
در داخل کشور نیز این دیدگاه ها که بازتاب دهنده تمایلات توسعه طلبانه ترامپ هستند، با مخالفت گسترده نهادهای قانونی و افکار عمومی روبه رو خواهد شد. افزون بر آن، این اظهارات بیش از آنکه برنامه ای واقع گرایانه برای سیاست خارجی باشد، برای جلب توجه و تحریک احساسات ملی گرایانه مطرح شده اند.
{{name}}
{{content}}