اورونوف نیم فصل از پرسپولیس جدا می شود؟
هافبک تهاجمی ملی پوش ازبکستانی تیم پرسپولیس همچنان از یک تیم قطری پیشنهاد دارد و ظاهرا می خواهد از این تیم جدا شود.
به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، نویسنده در کتاب «صبح روز بعد» به لحظه های حساس و حیاتی در زندگی افراد پرداخته است، او با تجربه خودش شروع می کند و سپس با ارائه تجربه دیگران ادامه می دهد و به این ترتیب، دیدگاه ها و زندگی های گوناگونی را روایت می کند که وجه اشتراکشان تلاش برای آغازی دوباره است. در این کتاب، با نثری روان و ساده، او به سراغ مضامینی چون فقدان، شکست و دگرگونی می رود.
به گزارش خبرنگار کتاب ایرنا، نویسنده در کتاب «صبح روز بعد» به لحظه های حساس و حیاتی در زندگی افراد پرداخته است، او با تجربه خودش شروع می کند و سپس با ارائه تجربه دیگران ادامه می دهد و به این ترتیب، دیدگاه ها و زندگی های گوناگونی را روایت می کند که وجه اشتراکشان تلاش برای آغازی دوباره است. در این کتاب، با نثری روان و ساده، او به سراغ مضامینی چون فقدان، شکست و دگرگونی می رود.
ماریو کالابرزی به روزهایی می پردازد که پس از وقوع تغییرات بزرگ در زندگی آغاز می شوند؛ همان لحظات حساس که مسیر زندگی ، گاه به طور ناگهانی و ناخودآگاه، دگرگون می شود. اما فردای این تغییرات، چه رخ می دهد؟ او که سال ها تجربه روزنامه نگاری را در کارنامه خود دارد، تلاش کرده است پاسخی برای این پرسش بیابد. این آغاز برای دانیلا پس از تصادفی است که باعث می شود دیگر نتواند راه برود؛ برای دامیانو پس از سانحه هوایی که از آن جانِ سالم به در می برد و برای جما پس از مرگ شوهرش است. نویسنده کتاب از خانواده خود نیز می گوید، با داستان کارلو و امتناع او از گرفتن کارت عضویت فاشیسم که به بهای از دست دادن کارش تمام می شود، اما درهای زندگی جدید و سعادتمندی را به روی او می گشاید.
داستان هایی از انعطاف پذیری، شهامت، تحول، داستانِ آدم هایی که این قدرت را یافتند تا برای فردای خود، فراتر از درد امروز بنگرند. نویسنده این حقیقت را در می یابد که «روز بعد» وقتی تمام می شود که با گذشته صلح کنید و آن را بپذیرید تا بتوانید به آینده بنگرید. حتی اگر آن آینده بسیار متفاوت تر از آن چیزی باشد که تصور می کردید.
این کتاب با عنوان La mattina dopo در 144 صفحه به زبان ایتالیایی توسط انتشارات موندادوری در سال 2019 منتشر شد.
جلد اصلی کتابدرباره نویسنده
ماریو کالابرزی متولد فوریه 1970 در میلان است. این روزنامه نگار و نویسنده ایتالیایی، مدیرمسئول روزنامه «لا ستامپا» از 2009 تا 2015 و مدیرمسئول روزنامه «لا ریپوبلیکا» از ژانویه 2016 تا فوریه 2019 بود. کتاب های «شب را کنارتر بزن» در سال 2007، «شانس وجود ندارد» در سال 2009، «آنچه ستارگان را روشن نگه می دارد» در سال 2011 و «نگران نباشید، زندگی مان فوق العاده است» در سال 2015 از این نویسنده توسط انتشارات آرنولد موندادوری منتشر شده است.
ماریو کالابرزی روزنامه نگار و نویسنده ایتالیاییقسمتی از متن کتاب
«تقریباً به مقصد رسیده بودیم، پرواز 55 دقیقه طول می کشید، ساعتم را نگاه کردم، 50 دقیقه گذشته بود. هنوز دست بند نخس سفیدم را کنار ساعتم داشتم. در سریلانکا که بودم، قبل از بالا رفتن از 5200 پله ی قله ی آدم برای دیدن طلوع آفتاب از کوهستان مقدس منطقه، راهبی بودایی آن را دورمچم بسته بود. دو سال گذشته بود، اما آن نخ کوچکِ فرسوده هنوز هم سرجایش بود. هرگز آن را از دستم باز نکردم، راهب گفته بود از من محافظت می کند.»
«دیگر چیزی به فرودمان نمانده بود که خوابم گرفت. داخل ابر یا شاید هم مه که شدیم، خوابم برد. کمی بعد فریادهای وحشت زده ای بیدارم کرد، دماغه ی هواپیما با یک حرکت ناگهانی بالا رفت، در ارتفاع خیلی پایینی بودیم، از پنجره ی هواپیما به فاصله چندمتری، رودخانه ای دیده می شد. دوباره ارتفاع گرفتیم. من دوباره خوابم برد. دیگر چیزی یادم نمی آید.»
«وقتی چشم باز کردم. صورت آن دختربچه را دیدم و فکر کردم به مقصد رسیده ایم. پس چرا فرودمان یادم نمی آمد؟ بعد، متوجه شدم موها و لباسش خیس شده و محکم بازوی مرا چسبیده است. دوباره از هوش رفتم. دوباره چشم هایم را باز کردم، انگار فریادهای کمکِ خودم بیدارم کرده بود، دوباره صورت او را دیدم و فکرکردم که زنده ام. زنده مانده بودیم. اما داخل آب بودیم، آبی کم عمق، می توانستم کف رودخانه را لمس کنم. زورقی با سه پسر جوان به طرفمان می آمدند و به انگلیسی فریاد می زدند طاقت بیاورید، داریم می رسیم. ما را به داخل زورق کشیدند و به سوی ساحل حرکت کردیم. مدام از من تشکر می کردند، می گفتند آن دختربچه را نجات داده و او را از لاشه ی هواپیما بیرون کشیده ام. صدای فریادهای دلخراشی از خشکی به گوش می رسید. در ساحل، صدها نفر از خویشاوندانِ مسافران منتظر زورق ها بودند. اما روی زورق ها فقط جنازه ها به چشم می خورد. قادر نیستم آن فریادها را فراموش کنم.» (صفحه 81 و 82)
کتاب «صبح روز بعد»، نوشته ماریو کالابرزی و ترجمه اعظم رسولی از ایتالیایی به فارسی، در 132 صفحه، قطع رقعی، جلد شومیز، کاغذ بالک، شمارگان 500 نسخه در سال 1403در مجموعه ناداستان نشر وزن دنیا منتشر شد.
{{name}}
{{content}}