فرمان کشف حجاب؛ جنگ نرم استعماری

هفدهم دی ماه، سالروز صدور فرمان کشف حجاب است؛ روزی که خشاب های گرم رضاخانی با واسطه خشاب های جنگ نرم استعماری به هدف می نشست و مرتب تیر از چله کمان رها می شد.

هفدهم دی ماه 1314، سالروز صدور فرمان تلخ کشف حجاب رضاخانی با توطئه از پیش تعیین شده انگلیسی است. در یادداشت پیش رو به این واقعه، حوادث پس از آن، تأثیرات ناشی از این اقدام و پوشش زنان پرداخته می شود.

یکی از روش های تربیتی، تقلید و الگوگیری از شخصیت های محوری است. الگو را دیگران نمی توانند نشان دهند، بلکه هر کسی خودش باید آن را پیدا کند. تقلید از رفتار شخصیت ها می تواند مثبت و یا منفی باشد. در نظر داشته باشیم که نهادینه کردن هر عملی به واسطه تقلید نادرست، تبعاتی هم به جا می گذارد.

به تقلیدی منفی اشاره می کنم که حدود 1۰۰ سال پیش با هزار و اندی کشته، جنایت، تبعید و عادی سازی، عادت نامرسوم اشتباهی را جهت گیری کرد و آن سفری بود که رضا قزاق چکمه پوش به ترکیه داشت. به دستور آتاتورک، زنان بی حجاب را نشانش دادند و ذهنش را مسموم کردند. به نظر او برای تمدن سازی جدید، زن ها باید برهنه می شدند؛ در نتیجه پیشنهاد کشف حجاب در ایران را مطرح کرد. این قضیه مهم تر از تجدد و... بود. خشاب های گرم رضاخانی با واسطه خشاب های جنگ نرم استعماری به هدف می نشست و مرتب تیر از چله کمان رها می شد.

با خرده گیری به آیت الله بهلول، تبعید میرزا حسین قمی، سنگ اندازی بر سر راه آیت الله کاشانی، ترس و رعب انداختن در دل مردم و... مبارزه با حجاب زنان را آغاز کرد، به طوری که چندین سال، بانوان از منزل بیرون نمی آمدند تا مبادا چادر از سرشان کشیده شود.

شعار «حجاب ممنوع» و کشیدن چادر از سر زنان، عده ای از مردم مؤمن را به حرکت واداشت. آن ها با تحصن در مسجد گوهرشاد، اعتراض خود را به حکومت رضاخانی اعلام کردند و در جوار حرم حضرت رضا(ع)، نه به رضاخان گفتند و دست به دعا برداشتند. عده ای مشرف به مسجد گوهرشاد از بالاخانه هایشان می دیدند که مردم را به رگبار و خاک و خون کشیدند. جنازه زائران زنده، نیمه جان و در خون غلتیده را در 56 کامیون بار زدند و به مزار علم دشت بردند. جوی خون در مسجد راه افتاد و با کاسه ای، خون ها را جمع می کردند.

بوی خون، صدای ناله ها که من زنده ام، کجا می بریدم؟! چادرهای تکه تکه شده، دیوارهای سرخ از خون، درهای کنده شده برای تابوت شهدا...؛ فاجعه بسیار سنگین بود، ولی چرا به زودی محوش کردند؟ می خواستند ردی از دست استعمار، آدم کشی، قتل، خون و پاکسازی وقایع نباشد. ادعای شخصیتی الگو را داشتند و می خواستند ردپایی از بی شخصیتی که هیچ، خوی حیوانی شان بر جای نماند. پنجه های آهنین استعمار که در دستکش مخملی جا گرفته بود، سلاحی که خشاب هایش بی صدا بود و دست نشانده هایی که از جنس مردم، ولی در لباس مزدور تن نمایی می کردند، می خواستند همه را از یادها ببرند؛ ولی نفهمیدند که نه از یاد، بلکه از دل نمی رود.

الگوهای دروغین

آنانی که به ظاهر، لباس حقیقت و به باطن، باطل را عرضه می کنند، همه الگوهای دروغین اند؛ الگوهایی که با تاج و تخت پهلوی، تزریق کلاه شاپو، فیلم های هالیوودی و سبک های زندگی اشتباه، برداشتن پوشش اسلامی را برای دختران، پسران و فرزندان ایران زمین ترویج می کنند.

گاهی مسیح را برای عادی سازی عریانی و نیمه برهنگی علم می کنند، گاهی جنگ شناختی با شلیک گلوله های داغ شک و تردید و ناامنی راه می اندازند، گاهی با ابزار ناامیدی و القای شما نمی توانید و بزرگ نمایی خودشان به پیکره این ملت لطمه می زنند، گاهی هم برخی مسئولان منصوب، چه با غرض و چه بی هدف، با وضع قوانین بی حساب و کتاب برای پوشش اسلامی یا تدابیر ناقص در برنامه های رسمی و اهتمام نداشتن به حفظ کیان بانوی مسلمان به بهانه های گوناگون، تیشه به ریشه و بن مایه این ارزش می زنند. این تقلیدی منفی است.

تابلوی هنری

حجاب زنان، سلاحی برای جلوگیری از طغیان جنبه زنانگی محسوب می شود. جنبه زنانگی گاهی بر دیگر توانایی های زن غلبه می کند. نرمش در سخن، پای کوفتن بر زمین، تبرج و بروزدادن زینت ها و... از همین جنبه زنانگی است. آشکارکردن زیبایی ها موجب سرکشی و طغیان زن می شود و او را به تابلویی هنری تبدیل می کند. وقتی تابلوی هنری شد، ارزش او فقط به اندازه یک تابلوست و نه بیشتر. چه قیمتی دارد؟ به همان اندازه یک میلیون یا چند میلیون. بالاخره ارزشش بی نهایت نیست، بلکه محدود است. یک زن وقتی به این مدل محدود شد، تحقیر، بی قیمت، عمر او تباه و از استعدادهای ناب محروم می شود و فرصت های طلایی را از دست می دهد.

زن پیش از اسلام

در زمان های پیش از اسلام، زن را به ارث می بردند؛ ولی به او ارث نمی دادند. به عبارتی، زنان حق تملیک و گرفتن ارث نداشتند. بی عدالتی که قبل از اسلام رواج داشت، زن را وارث مرد نمی دانست. از دیگر ویژگی های آن دوران این بود که زن را برای کلفتی مجبور می کردند، برای قتل او نه قصاص و نه دیه منظور می شد، اگر زنان دختر به دنیا می آوردند، رویشان سیاه بود و متواری می شدند یا دختر را زنده به گور می کردند. مردی را که پسر نداشت، مقطوع النسل می دانستند و زن مهریه و نفقه ای هم نداشت.

جایگاه زن در آیین های گوناگون

حتی در قانون رُم که اروپا به آن افتخار می کند، مرد، خدای خانه و محل عبادت بود. زن اگر در این خانه به قتل می رسید، مرد مؤاخذه نمی شد. مرد جواز فروش زن را به مثابه یک کالا داشت؛ حتی در قانون آن ها اگر زن در خانه این مرد اسراف می کرد، مرد می توانست او را غرق کند. در آیین کنفوسیوس و کیش بودایی در میان زردپوستان ژاپن و چین، زن ارزش کمتری داشت. کنفوسیوس می گوید: «وقتی زنت در خانه را برای تو باز کرد، یک سیلی به او بزن! اگر تو دلیل را نمی دانی، خود زن می داند!»

در بودا، زن حق ندارد شوهرش را عصبانی کند، هرچند مرد خیانت کرده باشد. اگر زن بعد از مرگ یا طلاق شوهر ازدواج کند، از بهشت محروم است. در برهمای هند، هرگاه شوهر می مرد، زن را نیز با او آتش می زدند. در یهود و فرمان های 1۰گانه تحریف شده، زن جزو اموال مرد شمرده می شد و این ها گوشه ای از هویت زنانه و مقام زن در آیین های گوناگون بود.

زن در اسلام

اسلام برای زن جایگاه، هویت، نقش، حقوق، مهریه، نفقه، حق ارث، حق انتخاب، حق ازدواج، حق مادری، حقوق اجتماعی، سیاسی و... با رعایت تفاوت های زن و مرد و نه تبعیض قائل می شود. اگر زن بخواهد فقط تابلوی هنری باشد، باید چند ساعت از وقتش را در آرایشگاه ها برای دل فریبی سپری کند، چقدر روبه روی آیینه بایستد و چقدر به دنبال مد و لباس دلخواهش باشد تا دیگران را دلکش کند.

به یاد داشته باشیم که انسان در مسابقه تن بازنده است؛ چون همیشه تن دیگری از او زیباتر است. علاوه بر اینکه این تابلوی هنری دستاوردی جز ترویج بدپوششی و بی بندوباری، کشف حجاب، عادی سازی گناه، تجاوز به ناموس، بی امنیتی، متزلزل کردن کیان خانواده و طلاق و جدایی نخواهد داشت و بی حرمتی به مقام زن خواهد بود. خانم وندی شلیت می گوید: «هرچقدر زن پوشیده تر باشد، محترم تر خواهد بود.»

فاطمه وجگانی، سطح سه تعلیم و تربیت جامعةالزهرا و کارشناسی ارشد روانشناسی

انتهای پیام

نظرات

captcha