چه با پایم چه با جنازه ام، بازخواهم گشت

رو به روی کاغذ دیواری «عریج الکوزی»؛ زنی را می بینیم که در خانه ای 12 متری در شتیلا زندگی می کند و صفحه ای پرطرفدار در اینستاگرام دارد به نام قاتل صهیونیست ها.

خبرگزاری تسنیم قرار داد نوشت:

«بازخواهم گشت به سوی تو بازمی گردم

چه با پایم چه با جنازه ام

اگر بازنگشتم

جنازه ام بازمی گردد

اگر جنازه ام بازنگشت فرزندانم بازمی گردند

اگر فرزندانم باز نگشتند

جنازه هایشان بازمی گردد»

این یکی از شعرهای «عریج الکوزی»؛ زنی است که در خانه ای 12 متری در شتیلا زندگی می کند، او نه تنها مقاومت را مشق می کند بلکه آن را از صفحه ایستاگرامش هم به دنیا نشان می دهد.

این روزها در موزه هنرهای معاصر فلسطین واقع در خیابان برادران مظفر شمالی، نمایشگاه عکس- روایت «کلیدهایی که عمرشان از اسرائیل بیشتر است» با عکس هایی از «وهب رامزی» و روایت های از «ساجده ابراهیمی» در حال برگزاری است.

نمایشگاهی که در بدو ورود چشمانتان با نقش کلیدهای خوش بر و رو که روی در و دیوارها نقش بسته نوازش می شود.

کمی از آوارگی این مردمان آزاده را در یاب

در قدم نخست بعد از ورود، به یک دیوار بلوکی می خورید که راهنمای بازدید روی آن نصب است .

به آن که دقت کنید متوجه می شود این نمایشگاه چهار بخش دارد؛ آوارگی، مقاومت، زندگی و بازگشت.

بعد از دیوار بتنی، روی اولین دیوار قرمز رنگ سمت راست، با طرح گرافیکی شبیه به کلید نوشته شده «آوارگی».

فکر کن، حالا تو هم همراه انسان فلسطینی قراراست کمی از آوارگی این مردمان آزاده را در یابی.

برای این مهم، شرط اول آگاهی است، برای کسبش کافی است سر بچرخانید تا روی دیوار سمت چپ، داده نمایی( اینفوگرافی) خلاقه را ببینید.

آنجا که نقشه فلسطین در میان است و چهار اردوگاهی که وهب رامزی به آنجا رفته و ثبت لحظه کرده، در طرفین؛ برج البراجنه (فاصله تا فلسطین 91 کیلومتر)، اردوگاه شتیلا ( فاصله تا فلسطین 90 کیلومتر )، برج شمالی (فاصله تا فلسطین 24 کیلومتر ) و اردوگاه رشیدیه (فاصله تا فلسطین 12 کیلومتر)، چهار اردوگاه با جمعیتی حدودا 123 هزار فلسطینی.

از اردوگاه ها که چند قدمی فاصله بگیرید در قسمت فرورفتگی دیوار، به تصویر اولین انسان فلسطینی می رسیدید که رامزی او را دیده و از او عکاسی کرده است.

ابوالمعطی ابوزیت؛ او نقاش نسل اول فلسطین است که رامزی او را در سفرش به سوریه در یک نمایشگاهی به مناسبت سالگرد حاج قاسم ، دیده است.

اسرائیل اردوگاهی که ابوالمعطی در آن بوده را بمباران می کند همه تابلوهایش از بین می رود ، تنها تابلویی که می تواند سالم از زیر آوار بیرون بکشد همین تابلوست که بر دیوار بلوکی کنار پرتره اش می توان دید.

این داستان؛ یک دوربین ساده و قدیمی

بعد به یک دوربین ساده و قدیمی می رسید ، دوربینی که در دست یک فلسطینی بوده و او از روزمرگی هایش در سرزمین مقدس عکس می گرفته است.

بعد از آن دوباره از مفهوم اردوگاه به بیان ساجده ابراهیمی روی دیوار می بینیم و می خوانیم.

هنوز در قسمت آوارگی هستیم اما به اتاق بعد می رویم آنجا هم حسن مصعب ، محمد فرح و عایشه در انتظار ما نشسته اند که به تماشایشان بایستیم.

عایشه مادر دو پسر است که هر دویشان شهید شده اند و عکس عاشیه روی دیوار، عکس های سایز بسیار کوچک پسرهایش در طرفین در فرورفتگی دیوار چشم ها را به سمت خود می کشند.

ابوبسیم(یک مدیر مدرسه) و «دیبه محمدغالب» هم از نسل اول فلسطینی های مبارزند.

آوارگی که تمام می شود مقاومت شروع می شود، کافی است کمی قدم بزنید تا به آن وارد شوید.

کاغذ دیواری اردوگاه شتیلا دیوار به روی ورودی بخش مقاومت را پوشانده و عکس های کوچک قرمز رنگی در جای جای آن دیده می شود.

سازه قرمز رنگ و فلزی در وسط اتاق قرار دارد که دقت کنید واژه مقاومت را از آن می خوانید.

جالب است بدانید همه تایپوگرافیهای نمایشگاه مبتنی بر «تطریز»؛ سوزن دوزی فلسطینی هاست.

یادداشت| نقش و تاثیر هنرهای تجسمی در ساخت سبک زندگی

قاتل صهیونیست ها را می شناسید؟

رو به روی کاغذ دیواری «عریج الکوزی»؛ زنی را می بینیم که در خانه ای 12 متری در شتیلا زندگی می کند و صفحه ای پرطرفدار در اینستاگرام دارد به نام قاتل صهیونیست ها.

او نه تنها مقاومت را مشق می کند بلکه آن را به دنیا هم نشان می دهد آن هم در خانه ایی به اندازه کف دست.

او روحیه حماسی دارد، هم مقاوم است و هم شاعر.

«باز خواهم گشت به سوی تو بازمی گردم

چه با پایم چه با جنازه ام اگر بازنگشتم

جنازه ام بازمی گردد

اگر جنازه ام بازنگشت فرزندانم بازمی گردند

اگر فرزندانم باز نگشتند

جنازه هایشان بازمی گردد»

این یکی از شعرهای اوست که در چند جای نمایشگاه نقش بسته است و خواندنش آدمی را به شعف و تأمل باز می دارد.

در بخش بعدی به زندگی می رسیم. سمت چپ بچه ها در حال بازی هستند و در کنار سمت راست، تصویر محمدعلی عبدالغنی یک معلم تاریخ به دیوار نشسته است و شما را تماشا می کند.

در بخش فرورفتگی دیوار هم روزمرگی و بازار و زندگی را می بینید.

«حنان المرعی»، پرتره بعدی است که زنی مبارز را به تصویر می کشد که خود داستانی جداگانه و متفاوت دارد.

پله پله تا بازگشت به وطن

24 پله را که بالا بروید، بعد از رد کردن نماد کلیدها بر دیوار و رسیدن به پاگرد به قسمت بازگشت می رسید.

عکسی دست محمدفرح است که قسمت آوارگی پرتره اش را دیده بودید. او سکه ای ضرب فلسطین را در مشت باز شده اش دارد و در دیوار کناری اش دسته کلیدی بر دیوار جا خوش کرده است، ازهمان کلیدهایی که عمرشان از اسرائیل بیشتراست.

در بخش بازگشت، بچه ها، نسل جوان فلسطینی های مقاوم هستند که در مدرسه حضور دارند و روی صورتشان نقاشی از کلمه های چون غزه نقش بسته شده است.

مصعب در آن یکی دیوار به صندلی تکیه داده است، صورتش را نمی بینیم و عکس کارت پناهندگی را در دست دارد.

اینجا فلسطینی؛ بفرمایید مهمانی

بعد از آن وارد خانه فلسطینی می شوید، خانه ایی پر از نور و رنگ سبزی دلنشین.

بر دیوار تابلوی گچی هدیه ای از عایشه دیده می شود.

طوماری از پشم شتر نیز بر دیوار است و تابلوی یا صاحب الزمان متعلق به یک خانواده سنی فلسطینی است که وقت آمدن به ایران و رفتن به جمکران آن را خریده بودند حالا وهب رامزی آن را به نمایشگاه آورده است.

در خانه فلسطینی با خوراکی‎ های عربی و چای پذیرایی می شوید، انگار کن مهمان خانه یک مادری فلسطینی هستید و آن ها هم به تمامی رسم مهمان نوازی را به جا می آورند.

اینجا، تماشای کلیدهایی که عمرشان از اسراییل بیشتراست به اتمام می رسد و تازه فکری عمیقی درباره مقاومت آغاز می شود.

انتهای پیام/

نظرات

captcha