بازار بازیگر حباب دارد

مقصر دستمزد نجومی تعدادی از هنرمندان، پلتفرم های نمایش خانگی هستند؟

خبرگزاری تسنیم، تصویر یک کارخانه «ورشکسته» را به ذهنتان بیاورید. فن کارخانه قژقژ می کند، کارگری در کارخانه نیست، روی دستگاه ها خاک نشسته و صاحب کارخانه ای مقابل حجمی از چک های برگشتی منتظر است تا بانک همه زندگی اش را توقیف کند، انگار تمام زندگی صاحب کارخانه به «غارت» رفته. اجازه دهید روی این واژه یعنی «غارت» بایستیم و به سراغ یک نقل قول برویم، نقل قولی از ابوالحسن داوودی، سازنده «هزارپا و رخ دیوانه»: «جریانی که پلتفرم ها را شکل داد، خشت اول را بنیان گذاشت. سرمایه های آن ها مشکوک و مبهم بود و الان ما با مجموعه ای روبه رو هستیم که نه تنها کمک حال سینما نیستند بلکه سینما را «غارت» می کنند.»

غارتگر یا ورشکسته؟ 
برای درک بهتر صحبت های داوودی بهتر است نگاهی به بیلبوردهای تبلیغاتی سطح شهر تهران بیندازیم. با چرخاندن 45 درجه سر در یکی از خیابان های اصلی تهران، پوستر چند اثر نمایش خانگی دیده می شود و سهم فیلم های سینما (غیر کمدی) از تبلیغات شهری تقریباً صفر است. البته صحبت های داوودی درباره وضعیت کنونی نمایش خانگی به این اینجا خلاصه نمی شود: «من بعد از ۷ سال نمی توانم فیلم بسازم. بازیگران توسط پلتفرم ها آنگاژه شده اند و در انحصارند. شما وقتی حساب و کتاب می کنی می بینی که اینها (پلتفرم ها) حتی به پول خودشان هم نمی رسند، پس این یک صنعت «ورشکسته» است.» با کنار هم قرار دادن دو کلمه غارت و ورشکسته، همان تصویر ابتدایی که شرحش دادیم، مصداق پیدا می کند، مصداقی که به راحتی می تواند از طرف صاحبان پلتفرم ها، محکوم به سیاه نمایی شود، برای همین باید آنچه را داوودی بیان کرده مورد راستی آزمایی قرار دهیم.

از آنجایی که پلتفرم های نمایش خانگی علاقه و تمایلی به شفافیت ندارد، نمی توان عدد واضحی از چرخه این پلتفرم ها و یا بنا بر گفته داوودی، این صنعت ورشکسته درآورد، با این حال گمانه زنی های اطراف پلتفرم ها، حرف های داوودی را چندان هم دور از ذهن نمی دانند.

هزینه ساخت بالا، دستمزد ها بالاتر
حدود سه سال قبل، «فرهیختگان» از زیر زبان یکی از مدیران سینمایی حداقل مبلغ دستمزد سال 1400 را کشید: «برخلاف آثار سینمایی که هر بازیگری می تواند رقمی را به تهیه کننده پیشنهاد کند، در شبکه نمایش خانگی، تقریباً نمودار منظمی برای دستمزد بازیگران وجود دارد. به این ترتیب که بازیگران خیلی چهره و موردعلاقه مردم که تعدادشان به عدد انگشتان دست هم نمی رسد، هر ماه 350 تا 500 میلیون تومان می گیرند.» رقم نهایت 500 میلیون تومان در سال 1400، به تناسب افزایش قیمت های ساخت سریال بالا رفت و اوایل امسال خبری منتشر شد مبنی بر اینکه بخش مهمی از بازیگران نمایش خانگی، رقم های قرارداد خود را به دلیل طولانی شدن پروژه ها و تغییر قیمت ارز در طول سال به دلار می بستند. رقم تقریبی 100 تا 300 میلیارد تومان در سال اخیر برای تولید یک اثر عملاً به رقمی معمولی برای تولید یک اثر درآمده است. این درحالی است که پیش از همه گیر شدن پلتفرم های نمایش خانگی در دوران کرونا، این پلتفرم ها کمتر یا هم اندازه سینما مبالغی را پرداخت می کردند. البته به غیر از چند اثر معدود که داوودی هم آن ها را آثاری با منابع مالی مشکوک می داد. اما پس از سال 1400 ناگهان رقم قرارداد ها سر به فلک کشید. در یک مورد از این قرار داد های پلتفرم ها، رقم 5 میلیارد برای هر قسمت ثبت شده که یعنی اگر آن اثر حدود 12 قسمت به طول بینجامد، آن بازیگر مطرح حدود 60 درصد از نمایش خانگی درآمد کسب کرده است. با این حال مسئله اصلی در پلتفرم های نمایش خانگی که داد فرهنگ را در آورده، موضوع میزان قرارداد ها نیست. بلکه مسئله اصلی اثری است که این قرارداد ها رو سینما می گذارد و به نوعی آن را غارت می کند.

امیرعباس ربیعی، کارگردان فیلم «ضد» و «لباس شخصی» در گفت و گویی از انحصاری می گوید که دستمزد های نجومی پلتفرم ها آن را پدید آورده: «وقتی حداکثر 40 تا 50 بازیگر در سینمای ایران داریم که در تمام فیلم هایی که تولید می شوند، حضور دارند، وقتی رقابتی نباشد تا بازیگر برای رسیدن به نقش زحمتی متحمل شود، وقتی دستمزد آنقدر بالا و خلاف عرف است، این روند باعث متضرر شدن سینما می شود. از این جهت است که می گویم انحصار فساد می آورد. ما باید در ها را باز کنیم تا سالانه چند بازیگر با استعداد و خوب وارد سینما شوند.»

با نگاهی به آثار چند وقت اخیر این پلتفرم ها، انحصار به وضوح دیده می شود. البته حضور تکراری افراد در شبکه های نمایش خانگی موضوع تازه ای نیست و در سال های اخیر این موضوع مکرراً تکرار شده است. در آثاری که امسال در نمایش خانگی پخش شده، این بازیگران هم به عنوان بازیگران چند اثره دیده می شوند، افرادی همچون سحر دولتشاهی، مهرداد صدیقیان، پوریا رحیمی سام، مهدی حسینی نیا، سمیرا حسن پور، ترلان پروانه و مهران مدیری. این افراد که برخی از آن ها، همکاری هایشان تنها به یک پلتفرم محدود می شود و اثری با دیگر پلتفرم ها نمی سازد. این موضوع را برخی به حق انحصاری برخی پلتفرم ها با بازیگرانی خاص دارد. انحصار ایجاد شده در این پلتفرم ها باعث شده تا بازیگران محدودی بتوانند در چرخه سینما و پلتفرم ها قرار بگیرند. اتفاقی که حاصل آن شده بیرون افتادن بسیاری از چهره های شناخته شده بازیگری از صحنه هنر کشور. البته مسأله انحصار تنها به افراد محصور نمی شود و پایش به باقی زمینه ها هم کشیده شده است.

یکی از بارزترین نمونه های این انحصار ها مسئله انحصار در محتواست. اصولاً وقتی پول های کلان پشت آثار فرهنگی قرار می گیرند، منطق بازار را هم با خود وارد می کنند. منطقی که می گوید، آنچه باید تولید شود که بیشتر ظرفیت دیده شدن و یا به اصطلاح وایرال شدن را داشته باشد. به همین دلیل در چند وقت اخیر، میل به آثار جنایی و یا کمدی اصل بازار نمایش خانگی را در دست گرفته است. دامنه این انحصار به سینما هم کشیده شده با این تفاوت که ردپای جنایی ها در آثار سینمایی دیده نمی شود. با این حال هنوز اصلی ترین مشکل نمایش خانگی مسئله انحصار در بازیگران و ژانر نیست، بلکه باید اصل ماجرا را در جای دیگری پیدا کرد.

دخلشان چیست که به خرجشان نمی خورد؟ 
برای بررسی دقیق تر وضعیت مالی پلتفرم ها باید به سه راه به درآمدزایی این پلتفرم ها اشاره کنیم؛ اولین طریق درآمدزایی پلتفرم ها از راه تبلیغات است. تبلیغاتی که با قانون و بی قانون، قبل، بعد، حین و حتی در میانه اثر جا می گیرند. دومین درآمدزایی از محل اشتراک است، اشتراک هایی که هر سال و حتی هر شش ماه یک بار افزایش پیدا می کنند. مورد جالب این افزایش درآمد ها در بلیت های اکران آنلاین پلتفرم ها اتفاق افتاد، زمانی که تنها گمانه زنی هایی پیرامون افزایش قیمت بلیت در سینما رواج پیدا کرده بود، پلتفرم های نمایش خانگی، پیش قدم شدند و قیمت اکران آنلاین را به یکباره افزایش دادند، اتفاقی که باعث شد در اتفاقی عجیب بلیت اکران آنلاین از قیمت بلیت سینما گران تر شود. سومین راه درآمد پلتفرم ها از محل ترافیک اینترنتی است که به نظر می رسد دربرابر درآمد حاصل از مورد اول چندان به چشم نمی آید. تبلیغات در پخش رئالیتی شو ها یا سریال ها باعث می شود که درآمد قابل توجهی برای پلتفرم ایجاد شود. تبلیغاتی که بی توجه به مدل های مشابه خارجی و قواعد بالادستی، به شکلی بی قاعده تبلیغ پخش می کند. این مسئله به موضوعی تکراری تبدیل شده است که تمام کشور های صاحب پلتفرم در جهان هنگامی که اشتراکی به فروش می رسانند دیگر در میانه اثر تبلیغ پخش نمی کنند، با این حال پلتفرم های نمایش خانگی ایرانی خود را تافته جدا بافته می دانند و در هر جایی از اثر تبلیغ پخش می کنند.

چپاندن تبلیغ نشان از بی پولی ماست
همین مسئله یعنی قرار دادن تبلیغ به هر شکل ممکن در اثر، مخاطب را به گزاره داوودی نزدیک می کند، گزاره ای می گفت پلتفرم ها ورشکسته هستند و یا با نگاهی همراه با اغماض یا نزدیک به ورشکستگی. جدای از مدل تبلیغات، عدم هزینه برای آثار خلاقانه و تکرار مؤلفه های حساب پس داده شده، در ژانر و باقی موضوعات نشان از وضع بد این پلتفرم ها دارد. پلتفرم هایی که خود را در یک چرخه معیوب انداخته اند. چرخه ای که از یک سو نیاز سیری ناپذیری به بازیگران شناخته شده دارند و از طرف دیگر برای نگه داشتن آن ها باید خرج های میلیاردی کنند و درنهایت نمی توانند سرمایه هزینه شده را برگردانند.

یکی از مهم ترین دلایلی که باعث می شود این پلتفرم ها در چنین چرخه معیوبی بمانند، خرج نکردن بر اساس دخلشان است. دخلی که در همه جای جهان بر اساس میزان درآمد حاصل از فروش اشتراک پر می شود، اما در ایران تنها پاشنه آن روی حضور چهره ها و تبلیغات بی حصر می چرخد. پاشنه ای که معلوم نیست تا کی پشت عدم شفافیت پنهان بماند.

منبع: فرهیختگان

انتهای پیام/

نظرات

captcha