اورونوف نیم فصل از پرسپولیس جدا می شود؟
هافبک تهاجمی ملی پوش ازبکستانی تیم پرسپولیس همچنان از یک تیم قطری پیشنهاد دارد و ظاهرا می خواهد از این تیم جدا شود.
احمد مسجدجامعی در مراسم نکوداشت جمشید کیانفر با اشاره به کتاب های این مصحح گفت: «ناشر او می گفت که اگر تعداد صفحات آثار کیانفر را کنار هم بگذاریم و بعد بشماریم، یک رقم نجومی به دست می آید.
به گزارش ایسنا، مراسم نکوداشت جمشید کیانفر، محقق و مصحح عصر دوشنبه، 19 آذر در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد و در این مراسم از جشن نامه جمشید کیانفر با عنوان «کیان نامه» رونمایی شد.
در ابتدای مراسم نیکنام حسینی پور، مدیرکل روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متن پیام سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را برای مراسم نکوداشت کیانفر خواند.
کارهای مهمی که کیانفر انجام داد
احمد مسجدجامعی، قائم مقام رئیس مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی درباره آشنایی اش با جمشید کیان فر گفت: آشنایی ما به دوران وزارت ارشاد برمی گردد، زمانی که او جایزه ویژه تصحیح متون را دریافت کرد.
او سپس درباره دلیل انتخاب او برای این جایزه توضیح داد و گفت: در حوزه تصحیح متون چهره های زیادی داریم اما دلیل توجه ویژه به کیانفر به این دلیل بود که حوزه فعالیت و کارهای او در تصحیح متون بسیار گسترده بود؛ در واقع علاوه بر دقت های ویژه ای که در متن داشت، حجم آثارش بسیار چشمگیر بود و متون ارزشمند و مهمی از دوران قاجار به ویژه دوره ناصری را در دستور کارش قرار داده و به پایان رسانده بود.
مسجد جامعی سپس به تصحیح کتاب «روضة الصفا» میرخواند اشاره کرد و گفت: در طرحی قرار بود تاریخ دوره تیموری، صفوی و قاجاری تدوین شود و برای پیشبرد این طرح پیش بینی شده بود بخشی را به مرحوم زریاب بسپارند، بخشی را آقای نوایی انجام دهد و بخشی را هم جهانگیر قائم مقامی. در واقع پیش بینی کرده بودند سه شخصیت برجسته علمی، تاریخی و ادبی، کار را به سامان برسانند. مرحوم زریاب کتاب «روضة الصفا» را در دو جلد، خلاصه کرد. کاری که جمشید کیانفر انجام داد، این بود که تمام این مجموعه را تصحیح و عرضه کرد به خصوص کار بسیار مهم او فهرست تفضیلی ای که بر این مجموعه نوشته است. این فهرست بهره برداری از این آثار را آسان می کند.
او با تأکید بر اینکه کارهایی که کیانفر انجام داده، فهرست بلند بالایی دارد، افزود: کتاب «کشف تلبیس یا نیرنگ و دورویی انگلیس در ایران»، «اکسیر التواریخ» اعتضادالسلطنه وزیر انطباعات دوره قاجار، «هجونامه ناپلئون»، «امپراتوری عثمانی» پورگشتال، «سفرنامه مکه» که مقدمه شیوا و زیبایی دارد، «سفرنامه خوارزم» رضاقلی خان هدایت، «تاریخ پسندیده» خلاصه سفرنامه شرف الدین علی یزدی از جمله کارهای اوست. یک بار آقای جربزه دار [مدیر انتشارات اساطیر، ناشر کتاب های کیانفر] می گفت اگر تعداد صفحات کارهای کیانفر را کنار هم بگذاریم و بعد بشماریم، یک رقم نجومی به دست می آید.
مسجدجامعی همچنین تصحیح کتاب «ناسخ التواریخ» تألیف محمدتقی لسان الملک سپهر را هم از کارهای مهم کیانفر خواند و گفت: این کتاب کار بزرگی است اما برخی این کار را به طنز و شوخی می گیرند. لسان الملک سپهر در آن دوره به کتابخانه دسترسی داشت و آنچه را که در متون مختلف آمده بود، جمع آوری کرد و حتی گفته از کجا نقل کرده است. او پس از جمع آوری آن ها را طبقه بندی و بیان کرده است، البته چیزهایی هم بر آن افزوده است همان کاری که برای یک کار پژوهشی انجام می شود. سپهر همچنین به لحاظ نثر، نثر ارزشمندی را از دوران صفویه به جا گذاشته است. کتاب «ناسخ التواریخ» در خانه خیلی از علما بود و تصحیح های متنوعی دارد و آقای کیانفر تصحیح جدیدی بر این کتاب ارائه کرد است و در این تصحیح ریختگی های ابات را برطرف کرده است.
او در بخش دیگری از سخنان خود درباره کارهای مدیریتی و مطبوعاتی جمشید کیانفر و ارتباط او عبدالله انوار سخن گفت.
مسجد جامعی در بخش پایانی سخنان خود به تصحیح جدید کیانفر با عنوان «ایران آن طور که هست» نوشته سیدعبدالله پرداخت.
چرا کیانفر از سردبیری «آینه میراث» کنار گذاشته شد؟
اکبر ایرانی، مدیرعامل موسسه میراث مکتوب هم در نوشتاری به ویژگی ها و فعالیت های جمشید کیانفر در این موسسه پرداخت.
در متن یادداشت او می خوانیم: «سال 74 بود که با جمشید کیانفر و کارهای تحقیقی او آشنا شدم. از آن پس کیانفر در جلسات مشورتی و نشسته ای مؤسسه شرکت می کرد. مدیر اولین نشست در میراث مکتوب شد که با حضور استاد زنده یاد ایرج افشار و کامران فانی با موضوع تصحیح متون در ایران برگزار شد.
سال 76 نخستین شماره فصلنامه آینه میراث را منتشر کردیم. 19 شماره منتشر کرده بودیم که هوس علمی ترویجی شدن به سرمان زد. عده ای از دانشجویان برای چاپ مقالاتشان دنبال مجله ای می گشتند که رتبۀ علمی ترویجی داشته باشد. از کیانفر که تخصص در کتابداری و تصحیح متون داشت، برای سردبیری دعوت کردیم. کم تجربگی بنده از یک طرف و ذوق زدگی و تعجیل برای نام آوری از طرف دیگر، کار دستِمان داد. زیرا ما از اول، بنا را بر نخبه گرایی و تخصص و پرهیز از مدرک گرایی نهاده بودیم، گمان می کردیم برای آینده ای بهتر و راه اندازی پژوهشکدۀ میراث مکتوب، باید نخست نشریات را رتبه دار کنیم. نویسندگان شیفتۀ علم را که از آغاز با میراث مکتوب همکاری می کردند و دانشگاه توفیق جذب آنها را نیافته بود و مدرکی یدک نمی کشیدند و کوله بار آنها، سال ها تلاش و تحقیق ساعیانه بود، شوربختانه از چرخۀ آینه میراث دور شدند، رنجیدند و قهر کردند و قطع همکاری کردند. این موضوع ما را از کردۀ خود پشیمان کرد. طبعاً با اولین ماجرای نقض غرض از تأسیس مؤسسه مواجه شدیم. شمارۀ 20 اولین شماره ای بود که با سردبیری جمشید کیانفر در بهار82 در قطع وزیری منتشر شد و شمارۀ 23 هم اولین شماره ای بود که مجوز علمی ترویجی گرفت. کیانفر تا شمارۀ 44 (25 شماره) که در تابستان 88 منتشر شد، زحمات سردبیری نشریه را متقبل شد. 17 ضمیمه پر و پیمان هم منتشر کرد. با زیرکی و صمیمیت خاص خود از دوستان رنج دیده مقاله گرفت و از آنان تفقد کرد، کاری که از دست من برنمی آمد.
نظام فشل در نشریات رتبه دار مثلاً دانشگاهی، وقتی استاد احمد سمیعی گیلانی که روانش شاد باد، را با آن همه سابقۀ نگارش و ویرایش و پژوهش برنمی تابد و به دلیل نداشتن مقام شامخ دانشیاری او را از سردبیری «نامۀ فرهنگستان» عزل می کند، توقع دارید به جمشید کیانفر رحم کند. پیشتر هم بزرگانی بودند که موانع قانونی مانع حضورشان در دانشگاه شده بود. خدا رحمت کند مرحوم علی اکبر سیاسی را وقتی خواست علامه قزوینی را با گذرانده ماده و تبصرۀ قانونی در مجلس شرایط تدریسش را در دانشگاه مهیا سازد، تنگ چشمی از در بدر آمد و اَنا رَجُلٌ سر داد و علامه قزوینی هم از این موضوع رنجید و انصراف داد.
و اما بلندپروازی های این خادم نادم برای علمی پژوهشی کردن مجلۀ آینۀ میراث ادامه یافت. غافل از آنکه چنان بلایی بر سر خواهد آمد که پشیمانی دیگر سودی نخواهد داشت. نمی دانستیم که علمی پژوهشی شدن مجله به معنای فراهم کردن اسباب ارتقای کسانی خواهد شد که بعضاً توان نوشتن یک خط مقاله را ندارند. دری به تخته زده سهمی رسیده و سهمیه ای تعلق گرفته، و مقالات چند اسمی هم پیازداغ موضوع شده تا مراتب دانشیاری و استادی را بی رنجی و دود چراغی طی کنند. کار به جایی رسید که نامۀ پذیرش مقاله را جعل کردند و اسم سردبیر قبلی را با امضای سردبیر بعدی بی آنکه مقاله ای بفرستند، آن پذیرش را به دانشگاه مربوطه ارائه کردند.
خلاصه ما غافل از اینکه آینه میراث چه سرنوشتی خواهد داشت، تلاش برای ارتقا را دنبال کردیم و از رنجاندن دوستان دست بردار نبودیم. شمارۀ 50 آینۀ میراث اولین شماره ای بود که با سردبیری دکتر رضایی باغ بیدی عنوان علمی پژوهشی بر پیشانی صفحۀ حقوقی آن نشست و کیانفر ناچار به ترک کار شد. او هم در آخرین شماره سردبیری،حق مطلب را ادا کرد و با نوشتن سرمقاله ای دلچسب رنجش خود را پنهان نکرد و به حق بر ماجرای مدرک گرایی در کشور تاخت، محققی که بالغ بر 20 متن کهن(بیش از 50 جلد) را تصحیح کرده و سوابق درخشانی در تدریس و کتابداری و نسخه شناسی و مقاله نویسی داشته، چون مدرک دکتری و رتبۀ دانشیاری ندارد، حق ادامۀ حیات علمی را ندارد؟ حال شاهدیم که نتیجۀ این روش ها چه محصولاتی را در دانشگاه ها در پی داشته است؟
از اخلاق و منش حرفه ای کیانفر بگویم. او در نخستین شماره ای که سردبیرش بود، نقدی مفصل بر تصحیح کتابش روضة الصفا رسید. سماحت به خرج داد، خم به ابرو نیاورد و با فروتنی و بزرگ منشی آن را چاپ کرد. روحیۀ پذیرش و کنار آمدن با واقعیات هم از محسنات اوست و همواره با گشاده رویی از نقدها استقبال می کرد و این را در یادداشت های سردبیری که می نوشت، کمک به ترویج علم و بهبود وضع فرهنگی و ارتقای معنویت و صداقت در جامعه می دانست.
سفرنامۀ خوارزم رضا قلی خان هدایت را برای مؤسسه میراث مکتوب تصحیح کرد و مقدمۀ خوبی برآن نگاشت. در برگزاری کارگاه نسخه شناسی و تصحیح متون در مرکز تحقیقات فارسی دهلی با میراث مکتوب همکاری کرد. پروین استخری همسر کتابدار و فرهنگ پرور او با نمایه سازی موضوعی «مرآة الوقایع» مظفری تصحیح زنده یاد عبدالحسین نوایی، الگویی بدیع در نمایه سازی ارائه کرد. کیانفر از آغاز تاکنون همواره رفیق گرما و گلستان یاران میراث مکتوب و همیشه همراه و دلسوز این بنده ناچیز بوده و از هیچ کمکی دریغ نورزیده است.
شادی و نشاط او با درگذشت پسر دلبندلش مزدک، او را چون گلی پژمرده کرد. ایرانی! خانه خراب شدم. این جمله ای بود که در اولین دیدار پس از درگذشت مزدک به من گفت. داغی سنگین بر دلش نشست و تاکنون این داغ در دلش تازه است. او به تبعیت از زنده یاد ایرج افشار که پس از مرگ پسرش بابک مقالاتی با عنوان کتابفروشی چاپ کرد، هر ساله مجموعه مقالاتی به نام مزدک نامه منتشر نمود و وقتی دوست مشترکمان مرحوم محسن جعفری مذهب ناباورانه رخت از این دیار فانی بربست، دو شماره از مزدک نامه را به محسن نامه اختصاص داد و یاد دوستش را زنده نگه داشت. چنین کنند بزرگان که مرگ دلبندان خویش را به حیات جاوید او تبدیل می کنند.
انتشار جشن نامه و برگزاری بزرگداشت مفاخری چون کیانفر، کاری است ارزشمند و درخور ستایش و مفید و سازنده برای نسلی که از فرهنگ خود فاصله گرفته و دچار بحران هویت شده است.
کیانفر مردم دار است و خوش محضر. خوش خو و خوش روست. حضورش همیشه سرشار از امید و زندگی است، هر چند او و همسر صبور و دردمندش بانو پروین استخری، بزرگترین داغ زندگی مشترک را تجربه کرده اند و آن را فراموش نمی کنند، اما همچنان به فعالیت های علمی و تصحیح متون تاریخی ادامه می دهند.»
کیانفر حرف آخر را در تاریخ قاجار زده است
سیدعلی آل داوود، محقق و از اعضای مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی به همکاری اش با جمشید کیان فر اشاره کرد و در ادامه متن مکتوب خود را برای حاضران خواند.
او در این متن مکتوب نوشته است: «دوست دانشمند ما استاد جمشید کیانفر بیش از 50 سال است که در عرصه مطالعات ایرانی به ویژه تصحیح متون و تحقیق در تاریخ قاجاریه فعال است و نمونه های خوبی از آثار گران مایه و ارزشمند او اکنون در اختیار مورخان و پژوهشگران قرار دارد.
کیانفر یکی از آشنایان و متخصصان تاریخ عهد قاجاریه است و در این زمینه کارهای متعدد انجام داده و متونی را به چاپ رسانده که شهرت دارند و نیازی به ذکر نام تک تک آن ها نیست. مخصوصا باید از این خدمت نام برد که او نسخه ها خطی متعددی را در عصر ناصرالدین شاه و در دارالترجمه و دارالتألیف رسمی که زیر نظر محمدحسن خان اعتماد السطنه وزیر انطباعات از زبان ها مختلف ترجمه شده یا کتاب هایی که در دارالتألیف ناصری نوشته شده با تجسس یافته و چندین مجلد از مهم ترین آن ها را تصحیح و به زیور طبع آراسته است. از جمله باید به کتاب چند جلدی تاریخ امپراطوری عثمانی اشاره کرد.
او البته تنها به تاریخ قاجاریه اکتفا نکرده و در سال های پس از بازنشستگی به همکاری با انتشارات اساطیر و مدیر آن عبدالکریم جربزه دار پرداخت و متون مهمی را تصحیح و همراه با مقدمه به چاپ رساند. از جمله یکی از برجسته ترین آن ها دوره روضة الصفای میرخواند و روضةالصفای ناصری تألیف رضاقی خان هدایت است، کتابی که بیش از یک قرن قبل در هند و ایران بارها به چاپ سنگی رسیده بود و حتی یک بار کتابفروشی خیام تحت نظر یکی از استادان آن را انتشار داد لیکن تصحیح و چاپ روضة الصفا توسط کیانفر از لونی دیگر است و برای همگان قابل استفاده است، امید است ایشان و انتشارات اساطیر توفیق استخراج و چاپ فهرست اعلام آن را نیز به دست آورند.
ضمنا گفته شود که محققان و کسانی که در خصوص تاریخ قاجار به پژوهش پرداخته و کتاب ها و مقالاتی عرضه می دارند، هرچند تعدادشان بالنسبه زیاد است اما کیانفر در شمار معدود پژوهشگران این دوره است که دقیق و محققانه و مستند به منابع اصلی و اسناد خطی مطالب و مقالات خود را نوشته به گونه ای که توان گفت در هر زمینه و مقوله ای از مسائل و حوادث این دوره که او دست به قلم برده حرف آخر را به رشته نگارش درآورده است. تحقیقات و مطالعات او درباب کتابخانه سلطنتی، کتابخانه ملی، کاخ گلستان از جمله پژوهش های ارزنده او به شما ر می رود. نگاهی به مقالات معدود و محققانه ای در مجله نشر دانش نوشته، برای اثبات این مدعا کافی است.»
او در بخش دیگری از این یادداشت خود آورده است: «کیانفر در زندگی اداری خود نیز فرد موفقی بوده است. او علی رغم وضعیت اکثر کارکنان اداری که بیشتر ساعات کاری آنان بیهوده می گذرد، در دوران اشتغال تاجایی که من اطلاع یافته ام چندین خدمت مفید انجام داده، به خصوص هرگاه با مسئولی کاردان و دلسوز همکار مواجه بود توقیق انجام خدمت ارزنده تری را به دست آورده است. از جمله به این موارد اشاره می شود: او پس از انحلال کتابخانه پهلوی در سال های نخست پس از انقلاب که حاوی کتب ارزنده خطی بود مأموریت یافت که کتاب ها و اسناد خطی آن جا را که طبق قانون به کتابخانه ملی تعلق یافته بود، شمارش و صورت جلسه کرده و به آنجا منتقل کند. وی توانست این خدمت مهم را به انجام رساند. او سال ها بعد مسئول بخش خطی کتابخانه بود و در اثر موشک باران رژیم عراق موظف گردید نسخ خطی را به مخازن محافظت شده بانک مرکزی انتقال دهد، کاری دشوار، وقت گیر و پر مسئولیت، زیرا می بایست هر نسخه را به دقت بررسی و شمارش شده و در کارتن های معینی جای گیرد.
خدمات مهم دیگر او در دوران خدمت کتابخانه ملی شناسایی چند نشریه مهم، دوره قاجار و تکمیل شماره های آن و نگارش مقدمه و نشر مجدد آن ها، خدمتی بس گران بها و ارزشمند، از جمله باید به نشر دوره کامل روزنامه ایران و ایران سلطانی اشاره کرد که بیشتر آن ها در عصر ناصرالدین شاه منتشر شده است. این نشریه ها یکی از اسناد اصیلی تاریخ آن دوره است و طبعا کسانی که بخواهند اطلاعات دقیق از ان ادوار به دست آورند ناگزیر باید به این روزنامه و نشریات رجوع نمایند.»
غم بزرگی که کیانفر به کار بزرگ تبدیل کرد
احمد کتابی، جامعه شناس و پژوهشگر نیز در این مراسم در سخنانی مکتوب گفت: عرایضم را درباره سترگ مردی آغاز می کنم که سالیان درازی از عمر پربرکت خود را مصروف پژوهش درباره فرهنگ و ادب ایران زمین کرده و حق بزرگی بر گردن ایرانیان و فارسی زبانان دارد؛ جمشید کیانفر را می گویم هم را که وصف توانایی هایش و شرح تلاش های علمی و فرهنگی پرشمار و پرثمرش از عهده کم بضاعتی چون من بر نمی آید و شناساندن او و قدر و منزلت علمی والایش قلم و بیانی به توانایی و رسایی قلم او می طلبد. در حوزه احیای و بزرگداشت میراث فرهنگی گرانقدر ایران منشا خدمات و دستاوردهای آنچنان ارجمند و برجای ماندنی شده که وصف آن ها به شایستگی او میسر نیست و ذکر اسامی آن ها به درازا می کشد.
او سپس فعالیت های علمی و پژوهشی کیانفر را به این ترتیب بیان کرد: شناسایی، تصحیح و انتشار تعداد متنابهی نسخ خطی نایاب و کم یاب که برخی از آن ها در کتابخانه خارج ایران قرار داشتند. دوم تألیف کتاب ها و رسانه های متعدد در زمینه ایران شناسی و تاریخ باستان شناسی و زبان شناسی و غیر است. سوم نگارش ده ها مقاله پژوهشی درباره شیوه تصحیح نسخ خطی و نقد کتاب، چهارم تربیت و پرورش چند نسل از مصححان و نسخه شناسان که اکنون هرکدام به نوبه خود واجد تبحر کافی شدند. پنجم مشارکت در انتشار مجلات پژوهشی از جمله سردبیری مجله وزین میراث مکتوب برای سالیان متمادی.
کتابی در بخش دیگر سخنان مکتوبش از فرزند فقید جمشید کیانفر، مزدک یاد کرد و با اشاره به گفته توران میرهادی که «غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کنید» گفت: خانواده کیانفر در برخورد با مصیبت عظمای فراق ابدی مزدک خردمندانه ترین و منطقی ترین شیوه را برگزیدند و به جای اینکه بنشینند و زانوی غم بغل بگیرند و مویه و زاری بی حاصل کنند، به این اندیشه ثواب رسیدند که یادگار و باقیات و صالحات واقعی برای او تدارک ببینند و برجای بگذارند و در این رهگذر به گردآوری، تدوین و چاپ مجموعه بسیار ارزنده پربار پژوهش های ایران شناسی، تحت عنوان مزدک نامه برآمدند که در نوع خود کم نظیر است و بدون کمترین مبالغه به منزله کتاب مرجع بسیار معتبر و حتی دائره المعارف کوچکی در حوزه ایران شناسی است که در 9 جلد به زیور طبع آراسته شده و هر بخش از آن از بخش قبلی غنی تر است. البته جلد هشتم و نهم کتاب به نام دوست از دست رفته، استاد محسن جعفری مذهب است که این کار کوچکی نیست و تنها از کیانفر بر می آید.
شجاعتی که کیانفر به خرج داد
علی بهرامیان، عضو شورای دایرةالمعارف بزرگ اسلامی با اشاره با آشنایی خود با کیانفر در دفتر جعفری مذهب در کتابخانه ملی گفت: در گفت وگوهایی که با ایشان داشتم، متوجه شدم متخصص دوره قاجار است اما نکته مهم تر این بود که دوره قاجار را از روشنفکران آن دوره و روشنفکران عهد ما نشناخته است. شناخت در کیانفر از این دوره به واسطه خواندن کتاب ها و اسنادی بود که در 50 سال خدمت او در کتابخانه ملی و جاهای دیگر بود، این نکته مهمی است.
او با بیان اینکه ما تاریخ قاجار را به درستی نشناخته ایم و درباره آن تحقیق نکرده ایم، اظهار کرد: ما اسیر چیزهایی هستیم که روشنفکران دوره قاجار نوشته اند یا دشمنی ای که در دوره پهلوی با قاجار بوده است. نوشته هایی که چندان هم محققانه نبوده است. مثلا ارزش چاپ سنگی در دوره قاجار شناخته نشده است درحالی که این موضوع از هرجهت قابل مطالعه است و آن زمان کتاب هایی چاپ شده که امروزه هم مخاطبانش به اندازه 20 نفر هم نیست.
بهرامیان در بخش دیگری از سخنان خود به کتاب «ناسخ التواریخ» تصحیح جمشید کیانفر اشاره کرد و گفت: آقای کیانفر در انتخاب این کتاب شجاعت به خرج داد زیرا کسانی که اهل تاریخ هستند، به این کتاب تحقیرآمیز نگاه کرده اند درحالی که شاید بسیاری آن را نخوانده و متوجه اهمیت آن نشده اند.
او سپس درباره اهمیت کتاب «ناسخ التواریخ» به لحاظ محتوا و نثر کتاب توضیح داد.
اعتراف می کنم به همسرم ظلم کردم
جمشید کیانفر، مصحح و پژوهشگر نیز در پایان مراسم با بیان اینکه بنا نبوده در مراسم سخن بگوید و سخنران خوبی هم نیست، از بانیان مراسم و بانیان تدوین «کیان نامه» و حاضران تشکر کرد.
او با اشاره به سخنانی که درباره فرزند فقیدش، مزدک کیانفر شد، بیان کرد: ما هنوز با مزدک زندگی می کنیم. هیچگاه او را از دست ندادیم و همیشه با ما است. اگر واژه «ما» را به کار می برم به این دلیل است که تنها نیستم، دختر و همسرم هم هستند؛ سال اول نبود او، دیوانه بودم و بعد با عقل این دو، «مزدک نامه» نخست شکل گرفت.
این مصحح با بیان اینکه آذر، ماه خاصی برای اوست، گفت: همسرم در این ماه به دنیا آمد و بعد ما در این ماه تصمیم گرفتیم از منیت درآمده و ما شویم ولی یکی از ما، ما شد. گاهی ظلم بیش از حد در حق خانواده ام کرده ام که به خاطر منیت من بود. وقتی را که باید صرف همسر و فرزندان می کردم، صرف کتاب و پژوهش کردم اما همسرم شانه به شانه من بود. انصاف این بود که او حالا اینجا بود زیرا اگر او بیشتر از من کار نکرده باشد، کمتر از من کار نکرده است. او در نمونه خوانی و نوشتن فهرست اعلام پا به پای من کار کرد و فهرست اعلام کار اوست اما به نام من تمام شده است. جامعه مردانه همین است. من این ظلم را در حق همسرم کردم و به آن اعتراف می کنم و باید نام او، مقدم بر نام من بود.
کیان فر با یادآوری خاطره ای گفت: در ایامی که «تاریخ عثمانی» چاپ می شد، دیدم یک روز مهتاب دست مزدک را گرفته و در مقابل کتابخانه ایستاده و می گوید بیچاره بچه های این آقا، نه سینما رفته اند و نه تئاتر و نه پارک. او داشت مجموعه یغما را به مزدک نشان می داد. همسرم این را که شنید دو روز کار را تعطیل کرد که بچه ها را به پارک و سینما ببریم. معمولا بچه ها به من می گفتند بریم پارک، می گفتم این کار تمام شود، بعد؛ اما کار که تمامی نداشت. همسرم حواسش بود تا کوتاهی من را هم جبران کند. او ما بود و من با منیت مردانه باقی ماندم.
او همچنین گفت: در نشستی که برای «مرآة الوقایع» در میراث مکتوب برگزار شد، مرحوم انوشه گفت: «فهرست اعلام بوی کیانفر را می دهد». جا خوردم زیرا فهرست کار همسرم بود. به او گفتم: «چرا نمی گویی، بوی خانم استخری را می دهد؟». از همسرم عذرخواهی می کنم که در حق او اجحاف کردم، از دخترم عذرخواهی می کنم و از پسرم هم همینطور. روزی که متوجه کاستی ها شدم، نوه ام به دنیا آمده بوده و شوقی به زندگی ما می داد، سعی کردم کاستی ها را در حق او نکنم و جبران کنم. زمانی که پای مانلی وسط باشد، جمشید هیچ جا نمی رود و به هیچ قولی پایبند نیست و دراینجا منیت فرو می ریزد. سپاسگزار مهر شما هستم
در پایان مراسم از کتاب «کیان نامه» رونمایی شد.
انتهای پیام
{{name}}
{{content}}