اورونوف نیم فصل از پرسپولیس جدا می شود؟
هافبک تهاجمی ملی پوش ازبکستانی تیم پرسپولیس همچنان از یک تیم قطری پیشنهاد دارد و ظاهرا می خواهد از این تیم جدا شود.
اولین نشست از سلسله نشست های «تأملی بر پرسش ما کیستیم در ایران معاصر؛ از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی»، صبح یکشنبه، 11 آذر با سخنرانی حسین صافی و مهدی بنایی جهرمی از اعضای هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
به گزارش ایکنا، نشست اول از سلسله نشست های «تأملی بر پرسش ما کیستیم در ایران معاصر؛ از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی»، با موضوع «جلال آل احمد» صبح امروز، یکشنبه 11 آذر به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با ارائه حسین صافی و مهدی بنایی جهرمی از اعضای هیئت علمی این پژوهشگاه به صورت برخط برگزار شد.
مهدی بنایی جهرمی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به عنوان سخنران نخست گفت: فلسفه در باب وجود می اندیشد و این بسیار حرف سترگی است و باید یک فیلسوف به پیش زمینه های آن توجه داشته باشد. یکی از وجوهات عمده و بنیادی و تعیین کننده آن است که کسی از میان آدمیان می تواند به وجود توجه کند که مواجهه با عدم داشته باشد؛ یعنی کل هستی خود را در مواجهه با طوفان عدم ببیند.
وی افزود: فلسفه به مثابه تفکر است و برای اینکه ما بیابیم و بفهمیم در چه وضعیت تفکری قرار داریم باید به نیستی و غیاب تاریخ فکر کنیم. یکی از طریق هایی که با فلسفه بر ما گشوده می شود توجه به کاستی ها و اقلیم های مغفول و دورافتاده است و این کار فلسفه است. به عبارت بهتر فلسفه به ما می گوید چه راهی را طی نکرده ایم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: بزرگترین اقلیم ما در دوران کنونی که مغفول مانده خود تاریخ است و هر چه اندیشیده ایم نتوانسته ایم به تاریخ تقرب پیدا کنیم؛ یعنی تاریخ همچنان مغفول است. وقتی از تفکر در غیاب تاریخ سخن می گوییم؛ معنای مثبت و اولش آن است که می خواهیم در غیاب تاریخ تفکر کنیم. یعنی غیاب خود موضوع تفکر است مانند تفکر در باب هنر و تأسیس علم و دوم اینکه می کوشیم در غیاب تاریخ یا در غیاب یک رخداد بیندیشیم و از سوی دیگر باید وجه سلبی آن هم مدنظر قرار گیرد یعنی ما باید در باب تفکر، تفکر کنیم؛ تفکری که از حضور تاریخ محروم مانده است.
بنایی جهرمی با بیان اینکه تفکری که در وضع بی تاریخی است باید مورد اندیشه قرار گیرد، گفت: جنس تأملی که داریم از نوع سلوک در طریق و رفتن به سمت اندیشه بالادست است؛ یعنی ما یک اندیشه ای داریم که فرودست است که باید تلاش کنیم به سمت اندیشه بالادست حرکت کنیم. اندیشه دوران معاصر همیشه مبتنی بر اسارت بوده و آن هم نتیجه غیاب تاریخ است. غیاب تاریخ همیشه ما را دچار فریب می کند.
وی ادامه داد: اندیشه در یوغ ناپیدایی نحیف و افسرده باقی مانده و از طریق حرکت به سمت اندیشه بالادستی می توان این مشکل را از بین برد. هیچ مشکلی در حوزه تاریخ نگاری وجود ندارد و به حد اعلا تاریخ نگاری انجام شده بلکه مشکل کنونی ما آن است که چیز تازه ای محور اندیشه قرار نگرفته و از سوی دیگر باید گفت خاستگاه تجدد، تاریخ است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: باطن تاریخ غربی، ساحتی از تاریخ است که به انسان تکمیل یافته می پردازد و این تاریخ آبستن حوادث مختلف است. بر همین اساس فناوری غایت هستی انسان جدید است و امروز وقتی از هوش مصنوعی سخن گفته می شود یعنی از هستی انسان سخن می گوییم ولی در اصل باید از تفکری سخن گفت که غایت آن فناوری نیست.
حسین صافی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به عنوان دیگر سخنران این نشست گفت: جلال آل احمد از بازگشت به خویشتن سخن می گوید و امروز در جامعه خود نمودهای آن را می بینیم. امروز بحث ما این است که آیا نگاه ماتریالیستی که در غرب جریان دارد درست است یا خیر؟ جلال آل احمد از احساس شیفتگی به قدرت سخن می گوید و همچنین به اثرگذاری قصه در زندگی هر ایرانی اشاره دارد که در کتاب «نون و القلم» به وضوح دیده می شود.
وی افزود: جلال آل احمد سؤالات را بسیاری را در ذهن داشت که مدام درصدد پاسخ به آنها برآمده بود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: ناخودآگاه سیاسی در خوانش هر متنی وجود دارد و اگر نگاه پساسیاسی داشته باشیم می توان متن را فهم کرد و به نتیجه رسید. انسان پساسیاسی و پساتاریخی غرق در مشکلات روزمره است ولی همزمان به مرگ هم فکر می کند و این نگاه نوعی نگاه معرفت شناسانه است.
وی بیان کرد: رومانتیسیسم پیش درآمدی به نگاه های رئالیستی است و انسان امروز فقط می خواهد در جام جهان بین و خلسه خود فرو برود.
انتهای پیام
{{name}}
{{content}}