اورونوف نیم فصل از پرسپولیس جدا می شود؟
هافبک تهاجمی ملی پوش ازبکستانی تیم پرسپولیس همچنان از یک تیم قطری پیشنهاد دارد و ظاهرا می خواهد از این تیم جدا شود.
فرمانده کل سپاه در تبیین و تشریح علل تحولات اخیر سوریه با بیان اینکه ما باید با واقعیت های سوریه زندگی کنیم، گفت: جبهه مقاومت از وابستگی به جغرافیای ما مستقل شده است. حزب الله همچنان باقی، زنده و پرطراوت است.
به گزارش ایکنا، به نقل از سپاه نیوز، سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران صبح سه شنبه، 20 آذرماه، در جمع فرماندهان سپاه در تشریح علل و آثار رویدادهای امنیتی و نظامی اخیر در سوریه نکاتی را بیان کرد که مهمترین بخش های آن به شرح ذیل است:
نظام سوریه در دوره حاکمیت خاندان اسد [ورای موضوعات مرتبط با ماهیت سیاسی و شکل آن] دارای جهت گیریها و رویکردهای خاصی (در سیاست خارجی) بود. در بین کشورهای عربی در مواجهه با صهیونیسم، درخشان ترین و برجسته ترین سابقه را داشت. سوریه تنها کشوری است که هیچ یک از طرح های سازش را نپذیرفت و همواره نسبت به آمریکا و رژیم اسرائیل حالت مقابله، تهاجم، دفاع و مقاومت داشت. تنها پیروزی دولت های عربی در جنگهای چهارگانه با اسرائیل (1948 ،1956، 1967و 1973) یعنی آزادسازی استان قنیطره از اشغال و تصرف اسرائیلی ها، متعلق به سوریه بود.
از طرفی دیگر همواره کشور سوریه در این سالها پناهگاه جریانات نهضتی و مقاومت اسلامی بود. ضمنا حافظ اسد تنها رئیس جمهور عربی بود که در دفاع مقدس کنار ایران ایستاد. اینها در مسئله نگاه ما به سوریه مهم هستند.
چالشهای اساسی غرب و متحدان آنها با جمهوری اسلامی ایران بر سر سه موضوع اساسی «سلب دامنه نفوذ معنوی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، تحدید و کاهش قدرت بازدارنده موشکی جمهوری اسلامی ایران و نابودی دانش و فناوری و توانمندی های هسته ای جمهوری اسلامی ایران» است.
غربی ها نمی توانستند با ابزارهای متعارف، سیطره معنوی نظام را حذف کنند. به این متوسل شدند که بدلی شبیه به خود جمهوری اسلامی و انقلاب بسازند. تکفیری ها، در حقیقت مدل بازدارنده غربی ها در مقابل نفوذ معنوی جمهوری اسلامی ایران بودند. حدود 300 هزار تکفیری را از اقصی نقاط عالم با استفاده از مرزهای ضعیف، به درون سوریه و عراق اینها جای دادند. اینها آمدند در حالی که شعارهایشان در کشتن و قتل عام شیعیان و انهدام همه بارگاه ها و مقابر و قبور ائمه اطهار علیه السلام و همه اولیا و انبیا الهی بود. شما دیدید در حجربن عدی، در شهدای صفین و در سامرا، در جاهای مختلف، به هر مقبره ای که نمادی از هویت دینی مسلمانان و به خصوص شیعیان بود حمله می کردند. آدم ها را میسوزاندند. در اسپایکر عراق بود که تقریبا 2000 جوان دانشجوی نیروی هوایی ارتش عراق را در یک روز قتل عام کردند.
مقابله با این جریان های خطرناک تکفیری خدمت بزرگی بود که نظام جمهوری اسلامی ایران به همه بشریت انجام داد. متناسب با شرایط آن موقع اگر آن اقدامات نبود این اشرار با این آهنگ حمله ای که پیش گرفته بودند، همه بلاد اسلامی را می توانستند تصرف کنند.
خب، اینجا دیگر جایی بود که ما مجبور بودیم که در عراق و سوریه با حضور مستقیم نظامی و حضور مستشاری، همه ظرفیت های ممکن جهان اسلام را بسیج کنیم و از شیوع این پدیده جلوگیری کنیم. در این ارتباط نیروی قدس سپاه این مسئولیت را با فرماندهی سپهبد شهید پاسدار حاج قاسم سلیمانی به عهده گرفت. اگر حاج قاسم نبود، همه آن ظرفیت هایی که آنجا بود همه منفعل میشدند.
پس از انهدام سیطره داعش ما مجبور بودیم که نیروهای غیر ضرورمان را از سوریه خارج کنیم یعنی به مصلحت نبود که وقتی محیط امن شده و ارتش سوریه خود خطوط دفاعی را بر عهده گرفته و قادر به تامین امنیت است و علاقمند هم هست که ایران در حجم وسیع در آنجا باقی نماند و بهانه های سیاسی و تبلیغی به دست معارضان دولت سوریه ندهد، جمهوری اسلامی ایران و خصوصاً سپاه در حداقل ضرورت ها در سوریه باقی بماند. به هر شکل ممکن آنجا را سبک کردیم و با این وضعیت ما وارد یک روندی شدیم به نام آستانه که مبتنی بود بر کنترل طرف های درگیر برای استمرار آتش بس و برقراری امنیت در سوریه.
ما در طی این مدت 13 سال تلاش کردیم که حزب الله لبنان و نهضت فلسطین را از وابستگی و اتصال جغرافیایی در پشتیبانی به خودمان تا حدود زیادی مستقل کنیم. یعنی استقلال و خود اتکایی جریانات مقاومتی که در تعامل با ما بودند، همیشه جز سیاست مسلم ما بوده است. هرچند در این مسیر(پشتیبانی) بعضی ها فکر می کردند که اسرائیلی ها به ما حمله می کنند ولی ما به آنها حمله نمی کنیم. در حالی که این واقعیت نداشت، ما هیچ عملی از صهیونیست ها را در هیچ مقیاسی واقعاً در همین دوره هشت ساله بدون پاسخ نگذاشتیم.
بعضی ها انتظار دارند ما به جای ارتش سوریه می رفتیم و می جنگیدیم. آیا این منطقی است که ما همه سپاه و بسیج را برای نبرد در یک کشور دیگری درگیر کنیم، در حالی که ارتش آن کشور تماشاچی ماجرا است. از طرفی همه راه های انتقال ما را به سوریه بسته بودند. واقعاً شبانه روز نظام در تلاش بود که هرچه می تواند کمک کند. ما باید با واقعیت های سوریه زندگی کنیم. ما به واقعیت ها نگاه می کنیم و بر اساس حقایق عمل می کنیم. البته من این را با افتخار به همه شما عرض کنم، آخرین کسانی که خط(مقاومت در سوریه) را ترک کردند بچه های سپاه بودند. آخرین فردی که این میدان را ترک کرد یک پاسدار بود. راهبردها باید به اقتضای شرایط تغییر کنند. ما با سکون و ثبات در راهبردها نمی توانیم مسائل متعدد جهانی و منطقه ای را حل کنیم.
از ماه ها پیش از تحرکات مسلحین و تکفیری ها مطلع بودیم. حتی برادران ما توانسته بودند با استفاده از شگردهای اطلاعاتی، محورهای حمله این ها را پیدا کنند و به سطح سیاسی و نظامی سوریه منتقل کنند ولی چون اراده تغییر، جنگ و استقامت در آن مفهوم حقیقی خودش وجود نداشت، متاسفانه این اتفاقی که شما ملاحظه کردید صورت گرفت. در مقابل حزب الله را ببینید که با یک نبرد عاشورایی واقعاً توانست از زیر این آوارهای سنگین بمباران ها خودش را بیرون بکشد و دوباره بتواند قدرت ایمان را در یک صحنه واقعاً نابرابر نشان بدهد.
خدای متعال را سپاسگزاریم، جبهه مقاومت از وابستگی به جغرافیای ما مستقل شده است. حزب الله همچنان باقی است، زنده است، پرطراوت است. چهره رژیم صهیونیستی با نفرت سیاسی در جهان توام شده است. اینها به هر شکل شکست های بزرگی است.
برخی در محافل سیاسی، روشنفکری و در میان عموم مردم دارند ترویج می کنند که نظام جمهوری اسلامی ایران بازوان منطقه ا ی خود را از دست داده است. نه، نظام بازوانش را از دست نداده است. ما برای نبرد با کفار بر اساس ظرفیت ها و استعدادهای درونی خودمان داریم تصمیم می گیریم و عمل می کنیم. ما منطق سیاسی قوی برای جنگیدن داریم، مشروعیت قوی برای دفاع داریم. یک ملت بزرگ داریم برای ایستادن. یک رهبر بزرگ داریم برای ارائه تدبیر و الهام بخشیدن. نیروهای مسلح قدرتمندی داریم. دست نخورده باقی ماندند. ما اگر ضعیف شده بودیم که وعده های صادق را انجام نمی دادیم.
الان هم مسیرها برای پشتیبانی جبهه مقاومت باز است. این نیست که همه مسیرها منحصر به سوریه باشد. کما اینکه آنجا هم ممکن است کم کم دوباره شکل دیگری به خودش بگیرد.
انتهای پیام
{{name}}
{{content}}