اورونوف نیم فصل از پرسپولیس جدا می شود؟
هافبک تهاجمی ملی پوش ازبکستانی تیم پرسپولیس همچنان از یک تیم قطری پیشنهاد دارد و ظاهرا می خواهد از این تیم جدا شود.
آیت الله عبدالکریم عابدینی در جلسه اخلاق به شرح بخش دوم خطبه نخست نهج البلاغه و بیان معرفت از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع) پرداخت.
به گزارش ایکنا از قزوین، آیت الله عبدالکریم عابدینی، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه قزوین در قرآن با سوره حمد آغاز شده و وحی نیز با سوره علق آغاز شده است، سوره علق اولین سوره ای بود که بر قلب پیامبر(ص) نازل شد، در این سوره آمده است بدان که تو صاحب و رب داری و به صورت اتفاقی به دنیا نیامده ای، در سوره علق اصل و اساس کار این است که گویا جلسه معارفه ای برقرار شده که خدا و انسان با هم آشنا شوند.
سوره مبارکه حمد نیز همین کار را می کند، شهید مطهری فرموده خدای متعال در این سوره اساسی ترین سؤالات بشر که برای هر آدمی مطرح است را پاسخ می دهد، برای مثال اینکه ما از کجا آمده ایم؟ قرار است به کجا برویم؟ با چه کسانی باید همراه شویم؟ چه کسانی را نباید همراهی کنیم؟ راه اساسی را از چه کسی باید بگیریم؟ پاسخ به همه این سؤالات در سوره حمد آمده است.
بیشتر بخوانید:
اهل ایمان چه نشانه هایی دارند جنایات و نسل کشی های غزه و لبنان به خاطر دنیاپرستی استدر کتاب کافی به نقل از امیرالمؤمنین(ع) آمده است: من اسلام را طوری برای شما تبیین می کنم که هیچ کس قبل از من نتوانسته باشد اسلام را با این بیان گفته باشد، سپس حضرت فرمود اسلام با تسلیم شروع می شود، ما باید تسلیم را با خدا شروع کنیم، یعنی در مقابل خدا تسلیم باشیم، مرحله بعدی یقین و مرحله پس از آن هم تصدیق است.
تصدیق را تطبیق معنا کرده اند، یعنی خدا یک چیزهایی در فطرت ما قرار داده است، برای مثال از ما سؤال کرده «الست بربکم»، ما نیز «قالوا بلی» گفته ایم، سپس آن معرفتی که می خواهیم نسبت به خدای متعال پیدا کنیم با این فطرت تطابق پیدا می کند، بنابراین دل آدم آرام می شود و به یقین می رسد.
امیرالمؤمنین(ع) در ادامه فرموده اند: مرحله بعد از تصدیق نیز اقرار است؛ یعنی آن چیزی که آدم تصدیق می کند در حقیقت به زبان هم جاری می کند و شهادتین می گوید.
قرار نیست فقط آدم ها وقتی در حالت احتضار قرار گرفتند «اشهد ان لا اله الا الله» بگویند، بلکه هر روز باید مکرر این کلمات بر زبان ما جاری شود و یگانگی خدا، رسالت پیامبر(ص) و ولایت امیرالمؤمنین(ع) را شهادت دهیم، اگر با قرآن به این مقصد رسیدیم راهمان درست است، یعنی معرفت قرآنی و انس با قرآن باید کاری کند که آدم بتواند شهادت واقعی بدهد، وگرنه شهادت غیرواقعی را منافقان هم دادند و خدا رسوایشان کرد.
خدای متعال در آیه یکم سوره منافقون می فرماید: «إِذَا جَاءَک الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّک لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یعْلَمُ إِنَّک لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکاذبُونَ»، یعنی چون منافقان نزد تو آیند گویند گواهی می دهیم که تو واقعاً پیامبر خدایی و خدا هم می داند که تو واقعاً پیامبر او هستی و خدا گواهی می دهد که مردم دوچهره سخت دروغگویند.
همین که منافقون می گویند «نَشْهَدُ»، از این کلمه دروغ آشکار می شود، برای اینکه شهادت چیزی نیست که جمعی شهادت بدهیم، چون شهادت یک موضوع قلبی است و هر کس به صورت انفرادی باید شهادت بدهد.
اگر کار ما به جایی برسد که وقتی اقرار می کنیم اقرارمان حقیقی و شهادتمان واقعی باشد، آن وقت ایمان ما واقعی است، چراکه پیش خدا نمی شود غیرواقعی حرف زد، باید بررسی کنیم ببینیم آیا ما واقعی می گوییم «اشهد ان لا اله الا الله» آیا واقعاً غیر از خدا چیزهای دیگری برای ما مطرح نیست؟
مرحله بعد از اقرار، عمل است و مرحله بعد از عمل، ادا کردن است، امیرالمؤمنین(ع) در ادامه فرموده است: مؤمن دینش را از رأیش نمی گیرد، یعنی ما باید دین را از کتاب، رسول و ولی بگیریم، نه اینکه دین را از هر جایی بگیریم.
در کتاب توحید مرحوم صدوق آمده کسی از امام موسی بن جعفر(ع) سؤال کرد معرفت توحیدی را به من یاد بده، امام(ع) به او فرمود: آنچه را که خدا گفته، همان را بگیر و به آن عمل کن، مبادا از آن چه خدا گفته تجاوز کنی، وگرنه هلاک می شوی.
امام(ع) در ادامه فرمود: به واحد، احد و صمد بودن خدا توجه کن؛ به همین دلیل است که تأکید شده در نمازهایمان به سوره توحید که مرکز این ویژگی هاست توجه کنیم، همچنین گفته شده اگر سه بار سوره توحید را قرائت کنید گویا قرآن را ختم کرده اید.
امام(ع) در ادامه فرمود: خدا آن حی است که نمی میرد، خدا هرگز شکست نمی خورد و مغلوب نمی شود، شتاب و عجله در کار خدا نیست، او دائمی است که هیچ وقت کارش به فنا و نابودی نمی کشد، هم باقی است و هم هر چیزی به او وصل شد بقا پیدا می کند.
در این رابطه خدای متعال در آیه 96 سوره نحل فرموده است: «مَا عِنْدَکمْ ینْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزینَّ الَّذینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بأَحْسَنِ مَا کانُوا یعْمَلُونَ»، یعنی آنچه پیش شماست تمام می شود و آنچه پیش خداست پایدار است و قطعاً کسانی را که شکیبایی کردند به بهتر از آنچه عمل می کردند پاداش خواهیم داد.
امام موسی بن جعفر(ع) در ادامه فرمود: زوال در کار خدا نیست، خدا غنی است، او عزیزی است که ذلت در کارش نیست، هر کس هم بخواهد عزیز شود باید به خدا وصل شود، زیرا خدای متعال در آیه 65 سوره یونس می فرماید: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا»، یعنی (همه عزت و توانمندی برای خداست)، رسول خدا(ص) و مؤمنان نیز عزیز هستند، چون وصل به خدای عزیزند.
امام موسی بن جعفر(ع) در ادامه فرمود: بخل در کار خدا نیست؛ این کلام حضرت به ما شوق می دهد تا جایی که می توانیم از خدا درخواست کنیم، چون او مثل بخیل با ما برخورد نمی کند، عقل ها نباید خدا را اندازه گیری و محدود کنند، چون نمی شود خدا را در تعاریف رسمی گنجاند، وهم نیز نمی تواند خدا را درک کند.
در مهج الدعوات سید بن طاووس(ره) به نقل از رسول خدا(ص) آمده است که هر کس خدا را با اسامی واحد، احد و صمد بخواند و از او چیزی بخواهد، خدا به او عنایت می کند، هر وقت هم دعا کند، دعایش به اجابت می رسد.
انتهای پیام
{{name}}
{{content}}