اورونوف نیم فصل از پرسپولیس جدا می شود؟
هافبک تهاجمی ملی پوش ازبکستانی تیم پرسپولیس همچنان از یک تیم قطری پیشنهاد دارد و ظاهرا می خواهد از این تیم جدا شود.
یک کارشناس و منتقد سینما در خصوص نقش این رسانه در احیای زاینده رود گفت: تولید آثاری که نه تنها داستان زندگی روزمره مردم را در حاشیه زاینده رود به تصویر بکشند، بلکه به زوایای عمیق تر فرهنگی، تاریخی و اجتماعی آن نیز بپردازند، می تواند جریان ساز فرهنگ و حفظ هویت مرتبط با زاینده رود باشد.
اصفهان و زاینده رود، دو مفهوم درهم تنیده اند که نام و نشان آن ها در هزارتوی تاریخ این مرز و بوم به چشم می خورد. زاینده رود اصفهان گاه در تاروپود شعری زلال و خوش آهنگ، گاه در میان کلمات قصه ای پر فراز و نشیب، گاه به روایت متون حکیمانه و امروزه نیز از دریچه هنر هفتم در حافظه جمعی نقش بسته است. اگرچه پرداختن به زوایای گوناگون این شریان حیاتی از جمله نگاه هنری و مسائل محیط زیستی به آن در سینمای امروز ایران آن گونه که باید به چشم نمی خورد؛ اما تمرکز بر آن می تواند مجالی مهم برای بازتاب این پدیده باشد.
مهدی سرتاج، کارشناس و منتقد سینما در گفت وگو با ایکنا از اصفهان با بیان اینکه زاینده رود شاهرگ حیاتی فلات مرکزی ایران است، اظهار کرد: زاینده رود از دیرباز تاکنون نه تنها منبعی برای تأمین آب و شکوفایی اقتصادی بوده، بلکه نمادی از پیوندهای فرهنگی و اجتماعی اقوام گوناگون در این منطقه به شمار می آید. این رودخانه که همچون منبع حیات در دل فلات مرکزی ایران قرار دارد، نقشی اساسی در شکل گیری تمدن های متنوع داشته و فرهنگ های گوناگونی در بطن خود جای داده است.
وی افزود: زاینده رود به مثابه رودی که اقوام را به هم متصل می کند، پیوستگی های عمیق فرهنگی را شکل داده و همواره در قلب زندگی اجتماعی گروه های قومی گوناگون حضور داشته است؛ اما با خشک شدن این رودخانه، شاهد گسست فرهنگی عمیقی هستیم که تأثیرات آن بر زندگی اجتماعی و اقتصادی اقوام منطقه غیرقابل انکار است.
این کارشناس و منتقد سینما با اشاره به ابعاد خشکی زاینده رود گفت: خشکی زاینده رود به مثابه چالشی بزرگ در عصر مدرن نه تنها می تواند به معنای از دست رفتن منبع آبی، بلکه از دست رفتن فرهنگ، هویت و تاریخ اقوام گوناگون باشد. این پدیده به طور واضح به احتمال نابودی میراث فرهنگی و شناسنامه اجتماعی اقوام منجر خواهد شد.
وی در خصوص نقش سینما و رسانه به مثابه ابزارهای مؤثر فرهنگی و اجتماعی یادآور شد: اگرچه سینما و رسانه می توانستند نقشی کلیدی در ترویج آگاهی و حفظ این میراث داشته باشند؛ اما در حقیقت نتوانسته اند به طور جدی و منسجم در این زمینه عمل کنند. بی توجهی به این موضوع به ایجاد شکاف عمیق تری در نگاه جدی به احیای زاینده رود و فرهنگ های مرتبط با آن منجر شده است. سینما و تلویزیون که به مثابه ابزارهای رسانه ای می توانند احساسات جمعی را اجماع کنند و در نشر اطلاعات اثرگذار باشند، در ایجادنشدن فضایی پویا و جذاب درباره احیای زاینده رود، خود را در عرصه اجتماعی محصور کرده اند.
سرتاج با ذکر نام آثار مستند تولیدشده درباره زاینده رود توضیح داد: آثار مستند موجود در این باره مانند «سمفونی زاینده رود» که به دنبال روایت زندگی و طبیعت این نبض حیات هستند، هرچند ارزنده اند؛ اما به دلیل نبود پیوست فرهنگی و رسانه ای مستمر، تأثیر قابل توجهی در جلب توجه عمومی و فرهنگ سازی حول محور احیای زاینده رود نداشته اند. به این ترتیب، تلاش های صورت گرفته بدون بستر فرهنگی مناسب، ضعیف و مقطعی باقی مانده و نتوانسته است جمعیت را به سمت حفاظت و احیای این رودخانه سوق دهد. از سوی دیگر، شاید یکی از دلایل این ناکامی، تطابق نداشتن انتظارات رسانه ای و واقعیت های عینی محیط زیست باشد.
وی تصریح کرد: رسانه ها به ویژه سینما باید تأثیر عمیق و گسترده ای در ایجاد آگاهی درباره مشکلات محیط زیستی و اجتماعی زاینده رود داشته باشند. برای اینکه احیای زاینده رود اولویتی اجتماعی معرفی شود، نیاز فوری به پیوست فرهنگی و رسانه ای دارد که از محدوده های زمانی و مکانی فراتر برود و به حرکتی مستمر و هماهنگ تبدیل شود. این پیوست فرهنگی نه تنها باید تولید مستندات و آثار هنری را دربر گیرد، بلکه باید به دنبال جلب همکاری دانشگاه ها، سازمان های غیردولتی و سایر نهادهای اجتماعی نیز باشد تا جامعه ای منسجم و آگاه حول محور زاینده رود ایجاد شود.
این کارشناس و منتقد سینما ضرورت و اهمیت جریان سازی رسانه ای به منظور ایجاد آگاهی اجتماعی و ترغیب جامعه به مشارکت در پروسه احیای زاینده رود را غیرقابل انکار دانست و افزود: با استفاده از ظرفیت های سینما و رسانه، ما قادر خواهیم بود تا یک داستان اجتماعی قوی به تصویر بکشیم که نه تنها حس مسئولیت پذیری مردم را نسبت به زاینده رود افزایش دهد، بلکه احساس عمیق تعلق و عشق به این میراث فرهنگی را در جامعه زنده نگه دارد. این مهم به تدریج می تواند به جلب توجه دولت به مسئله احیای این شریان حیاتی و تخصیص منابع مناسب برای احیا و مدیریت زاینده رود منجر شود.
وی بیان کرد: فیلم های سینمایی و مستند در کنار تولیدات متنوع رسانه ای در بستر فضای گسترده مجازی، با توانایی خود در خلق روایت های بصری، می توانند همچون بستری مؤثر در آموزش و آگاهی بخشی به جامعه عمل کنند. تولید آثاری که نه تنها داستان زندگی روزمره مردم را در حاشیه زاینده رود به تصویر بکشند، بلکه به ابعاد عمیق تر فرهنگی، تاریخی و اجتماعی آن نیز بپردازند، می تواند جریان ساز فرهنگ و حفظ هویت مرتبط با زاینده رود باشد.
سرتاج توضیح داد: با ترسیم چالش ها و راه حل های موجود، سینماگران و کنشگران فضای مجازی همگام با یکدیگر می توانند تأثیرات عاطفی و اجتماعی بیشتری در مخاطب ایجاد کنند و به این وسیله، بر ایجاد تحول در اندیشه و رفتارهای اجتماعی مؤثر واقع شوند. به طور کلی، احیای زاینده رود نیازمند استفاده از رویکردهای چندجانبه ای ست که سینما و رسانه به مثابه ابزارهای مؤثر باید در آن نقش کلیدی ایفا کنند.
وی ادامه داد: بی توجهی به این عناصر و شکل نگرفتن همکاری های بین رشته ای میان سینما، رسانه و متخصصان محیط زیست و مسائل انسانی موجب بروز سوء مدیریت در زمینه احیا و حفظ زاینده رود خواهد شد. جامعه باید به اهمیت این شریان حیاتی و پیوندهای فرهنگی آن با زندگی روزمره اش آگاهی یابد تا بتواند به شکل فعالی در فرآیند حفاظت و احیای زاینده رود مشارکت کند.
این کارشناس و منتقد سینما در پایان بیان کرد: بدون شک، زاینده رود نه تنها به معنای منبع تأمین آب، بلکه نمایانگر هویت، فرهنگ و تاریخ دیرینه فلات مرکزی ایران است و احیای آن مستلزم توجه جدی همگان، به ویژه اهالی سینما و رسانه خواهد بود. با ایجاد جریان های رسانه ای منسجم و پیوسته، می توان امید داشت که زاینده رود دوباره همچون نمادی از زندگی و سرزندگی در فلات مرکزی ایران به تپش درآید و پیوندهای فرهنگی و اجتماعی میان اقوام گوناگون همچنان زنده بماند.
زهرا مظفری فرد
انتهای پیام
{{name}}
{{content}}