اورونوف نیم فصل از پرسپولیس جدا می شود؟
هافبک تهاجمی ملی پوش ازبکستانی تیم پرسپولیس همچنان از یک تیم قطری پیشنهاد دارد و ظاهرا می خواهد از این تیم جدا شود.
شهید امدادگر «حجت الله آقابابا» در فرازی از وصیت نامه خود آورده است: و تو ای خواهر ایرانی چنان کن که زینب(س) کرد و به دنیا برسان که من در مکتب زینب(س) درس خوانده ام و صبر و مقاومت خود را از زینب(س) طلب کن.
شهید امدادگر «حجت الله آقابابا» در بهار سال 1330 در روستای نقنه از توابع شهرستان بروجن متولد شد و در دوران کودکی و نوجوانی تحت تربیت خانواده متدین، به مسائل دینی و دستگیری از محرومان علاقه و اهتمام داشت و همین باعث شد که فعالیت او نسبت به تظاهرات و راهپیمایی بیشتر شود.
شهید آقابابا به علت فقر مالی نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد لذا برای کمک به اقتصاد خانواده و کار به اصفهان هجرت کرد و پس از دو سال کار و فعالیت در اصفهان، با شروع راهپیمایی ها و تظاهرات در آستانه شکل گیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره)، دوش به دوش مردم مبارز در تظاهرات شرکت می کرد.
شروع جنگ تحمیلی مصادف با ایام خدمت مقدس سربازی برای شهید آقابابا بود که خدمتش را به نحو احسن انجام داد و در طی این مدت چند بار در جبهه کردستان حضور یافت.
بازگشت شهید آقابابا به جبهه خیلی زود اتفاق افتاد و کارمند بهداری بود که به عنوان امدادگر از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و سرانجام دوم خرداد 1361 بعد از آخرین مرخصی خود در حالی که تنها سه روز از ازدواجش می گذشت، فوض عظیم شهادت در خرمشهر نصیبش شد.
«بسم الله الرحمن الرحیم
الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله والذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفا» (سوره نساء آیه 76)
اهل ایمان در راه خدا و کافران در راه شیطان جهاد می کنند پس شما مؤمنان بادوستان شیطان بجنگید و از آنها هیچ بیم واندیشه مکنید که فکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است. «ملتی که شهادت برای او سعادت است پیروز است» (امام خمینی).
هان ای حسین(ع ) من اگر در روز عاشورا نبودم به ندای تو پاسخ گویم ولی امروز در کربلای ایران به ندای تو لبیک گفته وسینه ام را سپر کرده و از آرمان تو دفاع می کنم و همچنان به سوی تو پیش می آیم تا مرا همانند سربازان خود سرم را در آغوش گرفته و آرزوی من جوان را برآورده کنی.
هان ای حسین(ع ) من یک جوان ایرانی هستم که در مکتب تو آموزش دیده ام و همچنان مسیر را طی کرده تا به شهادت رسیدم و جا او را دیدم به استقبال او رفتم و همانند تو زیر بار ظلم نرفتم و شهادت را بر زندگی ننگین ترجیح دادم.
تو ای خدای من همان طور که سخنانم را قبلاً با حسین (ع) شنیدی من یکی از سربازان حسین(ع) هستم و چیزی نداشتم که برای تو هدیه بیاورم ولی یک بدن آلوده به گناه همراه آورده ام. ای خدای من آیا بدنی که برای رضای تو بر زمین خورده و خون از رگ های این بدن در راه تو به زمین ریخته شده آیا این بدن را هم در آتش می سوزانی. آیا بدنی که خود را در برابر گلوله های دشمنان تو قرار داده و دستی که سلاح بر کف گرفته و با دشمنان تو به نبرد برخاسته، آیا آن پایی که به فرمان تو در خط مقدم جبهه پیش آمده است، آیا سینه ای که پر از محبت توست در آتش می سوزانی. ولی نه من به شما امیدوار هستم و می دانم که حرکت در راه تو نیکوست و می دانم که بدنم را نمی سوزانی چون که فرموده ای که من یار توبه کنندگان هستم.
و تو ای خواهر ایرانی چنان کن که زینب(س) کرد و به دنیا برسان که من در مکتب زینب(س) درس خوانده ام و صبر و مقاومت خود را از زینب(س) طلب کن. و تو ای برادر جوان ایرانی همچنان با دشمنان اسلام مبارزه کن و در برابر آنها تسلیم نشو تا کاخ سفید را بر سر کاخ نشینان خراب کنی، به دنیا برسان که من یک جوان ایرانی هستم و در مکتب حسین(ع ) درس خوانده ام و زیر بار ظلم نمی روم و سازش نمی پذیرم که اینها هستند که قرآن ها را بر سرنیزه کرده و می خواستند سربازان اسلام را فریب دهند».
انتهای پیام
{{name}}
{{content}}