بازنمایی ناقص رسانه عامل تحقیرِ «خانه داری» است

مدرس ارتباطات دانشگاه می گوید: «خانه داری» پایان ناپذیر و در انزواست. او معتقد است رسانه می تواند عامل مهمی برای ارزش گذاری خانه داری زنان باشد اما درحال حاضر بازنمایی غیرواقعی، ناقص و کلیشه ای از زن خانه دار عامل تحقیرِ خانه داری و تمجید اشتغال است.

گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم-طیبه مجردیان: حدود دو سوم از زنان جامعه به صورت تمام وقت خانه دار هستند. یکی از عوامل موثر بر سلامتی روان و اعتماد به خویشتن در این افراد، قضاوت و ارزش گذاری جامعه درباره کار آن ها یعنی خانه داری است. در آموزه های دینی بر اهمیت و ارزش مادی و معنوی خانه داری تأکید شده است و این روزها نیز شاهد تکاپوی دستگاه های دولتی برای بهبود وضعیت زنان خانه دار و به رسمیت شناختن خانه داری به عنوان یک شغل هستیم.به نحوی که بیمه زن خانه دار از جهت برخورداری از مزایا و مواهب بازنشستگی به صورت اختیاری در دستور کار بیمه های اجتماعی کشور قرار گرفته است.

اما در ساحت رسانه این موضوع قدری متفاوت دیده می شود. رسانه ها قدرتمندترین مرجع برای انتقال و شکل دهی ارزش ها، تفکرات و هنجارهای جامعه هستند که هم از واقعیت تأثیر می پذیرند و هم بر واقعیت تأثیر می گذارند. چند صباحی است که  متد بازنمایی زن در رسانه تغییر کرده است و در بازنمایی ایشان در رسانه، شاهد نمایش سوژه هایی از زنان حاضر شده در اجتماع هستیم که افزایش نسبی تحصیلات، شاغل در رده های بالای حکمرانی، حضور اجتماعی موثر و فراگیر و به طور خلاصه انواع و اقسام مظاهر تیپ فرهیختگی همچون اهل مطالعه بودن، تحلیلگر بودن، توانمند در مدیریت چالش های اجتماعی، ساماندهی فعالیت های اقتصادی، بروکراتیک و ... هستیم.

اما نکته قابل توجه این است که این افزایش تحصیلات و فرهیختگی، در اکثر قریب به اتفاق موارد، صرفاً در مورد زنان شاغل روایت شده است. گویی هیچ تغییری در وضعیت زنان خانه دار رخ نداده است و همچنان روایت رسانه از زن خانه دار بر همان ویژگی های سنتی گذشته و در قالب همان کلیشه های مرسوم تکیه دارد.

زن خانه دار در سینما و رسانه ی ایران به صورت وابسته، احساساتی، مستأصل و درمانده، عاجز از رابطه درست با فرزندان، دور از فعالیت های اجتماعی، بی علاقه به مسائل پیرامونش و صرفاً مهربان و گُل گُلی تصویر شده است. بنابراین شاهد نمایش و القای سطحی از فرودستی زنان خانه دار در رسانه هستیم درحالیکه روایت رسانه باید نسبت مناسبی با واقعیت داشته باشد. بخش قابل توجهی از زنان خانه دار امروز تحصیلکرده، متفکر، اهل مطالعه و فعالیت اجتماعی و دارای قدرت در خانواده هستند کما اینکه زنان نسل های پیشین که فاقد تجربه آکادمیک بودند هم آنچنان که برخی آثار روایت می کنند پاخورده و مستأصل نبودند.

سال های سال است که یکی از مهمترین رنج های زنان خانه دار که اکثریت جامعه زنان کشور هستند، افزایش عدم درک ارزش خانه داری از سوی خانواده و جامعه به جهت تصویرگری ها و برساخته های رسانه ای است. این بازنمایی غیرواقعی به تحقیر خانه داری و اولویت بخشی به اشتغال زنان منجر شده است. زنان زیادی توانمندترین و اثرگذارترین عامل برای تغییر دیدگاه جامعه و ارزش گذاری به کار خانگی زنان را باز هم «رسانه» می دانند.

در رابطه با این موضوع با دکتر اعظم راودراد عضو هیأت علمی گروه ارتباطات دانشگاه تهران گفتگو کردیم که در ادامه مشروح بخش اول آن را می خوانید.

کلیشه زن خانه دار در تفکر سازندگان فیلم ها

تسنیم: یکی از موضوعات مهم حوزه زنان، نحوه بازنمایی رسانه از هویت زن و اقشار مختلف زنان است. به اعتقاد شما سیمای «زنان خانه دار» چگونه در سینما و رسانه ی کشور ما منعکس شده و آیا این تصویر با واقعیت اجتماعی زن خانه دار امروز مطابقت دارد؟

مسئله زنان خانه دار خیلی وقت است که ذهن من را به خودش مشغول کرده است. چون من در حوزه سینما کار می کنم و کار اصلی من جامعه شناسی هنر و سینما است. خیلی از وقت ها نظرم به نقش های مختلف زنانه ای که در فیلم ها می بینم، جلب می شود. یکی از این موارد زنان خانه دار هستند که با ویژگی ها و خصوصیاتی نمایش داده می شوند که با شناختی که من در اطراف خودم از زنان خانه دار دارم، متفاوت است. به عبارتی می شود گفت:گویا یک کلیشه و تفکر خاصی درباره اینکه زن خانه دار کیست و چه خصوصیاتی دارد، از پیش وجود دارد. بعد فردی که می خواهد فیلم بسازد، شخصیت زن خانه دار را بر اساس همان کلیشه ای که پس ذهنش است انتخاب می کند. به همین خاطر به یکی از دانشجوهایم، خانم فاطمه حاصلی پیشنهاد دادم که شما بیا واقعیت زنان خانه دار در جامعه را با نحوه بازنمایی آنها در فیلم ها مقایسه کن و ببین که آیا فاصله ای وجود دارد؟ دور هست? نزدیک هست؟ چه تفاوت های اساسی بین این ها وجود دارد؟

دلیل اولی که به این مسئله علاقه مند شدم و نسبت به آن انگیزه پیدا کردم این بود که اگر دو آمار خیلی مختصر را در نظر بگیریم، یکی آمار تحصیلات عالی زنان و یکی نرخ مشارکت اقتصادی زنان؛ آخرین آمار اشتغال زنان نشان می دهد تقریباً 15 درصد زنان شاغل هستند. بنابراین اکثر زنان یعنی حدود 85 درصد خانه دار هستند. از آن طرف ما میزان تحصیلات و آموزش عالی زنان را داریم که باز از یک دوره ای همینطور روند صعودی داشت؛ یعنی از 50 درصد به 57 درصد رسید و تا 62 درصد هم رفت. سال 95 یا 96 بود که سهمیه بندی به فکر سیاستگذاران رسید که اگر اینطور پیش برویم خانم ها آموزش عالی را اشغال می کنند. با وجود سهمیه بندی سال 1402؛ 61 درصد قبولی کنکور خانم ها بودند. حالا شما این دو آمار را با هم مقایسه کنید. دلیل اینکه این موضوع برای من سوال شد، همین تفاوت آمار بود. می گفتم این همه خانم تحصیل می کنند، ما نتیجه اش را کجا باید ببینیم؟

نسل جوان به مشارکت مردان در کارهای خانه نگرش مثبت تری دارند

49.3 درصد از جمعیت کشور ما زنان هستند و حدود دو سوم از زنان جامعه ما به صورت تمام وقت خانه دارند. طبق آماری که سال 95 منتشر شده، 63.2 درصد جمعیت زنان ما خانه دار، 16.1 درصد شاغل و 15 درصد نیز محصل هستند. بر اساس تعریف مرکز آمار، خانه دار به تمام زنانی که در هفت روز گذشته قبل از مراجعه مأمور آمارگیری شاغل یا بیکار نبوده و به خانه داری در منزل خود مشغول بوده اند، اطلاق می شود. آمارهای سال 1400 نشان می دهد تعداد زنان خانه دار 21 میلیون نفر است. 18 درصد از این 21 میلیون نفر زن خانه دار، بی سواد هستند. همچنین 17 درصد دارای تحصیلات ابتدایی، 12 درصد دارای تحصیلات راهنمایی، 9 درصد دارای تحصیلات متوسطه، 23 درصد دارای تحصیلات دیپلم و 20 درصد دارای تحصیلات عالی هستند که البته رنج سنی این زنان از 10 سال تا بالای 65 سال را شامل می شود.اما میانگین سنی زنان خانه دار ایرانی حدود 40 سال است.

این نکته مهمی است که اکثریت زنان ما خانه دار هستند و عموم آنها از قشر جوان جامعه اند و تحصیلات عالی دارند. مادرهای ما یا همسن های ما کمتر دانشگاه می رفتند. ولی برای جوانان امروز روتین زندگی روزمره شده که حتماً بعد از مدرسه به دانشگاه بروند. بنابراین زنان جوانان در سال های اخیر بیشتر به آموزش و تحصیلات عالی رو آورده اند؛ حالا حداقل در مقطع لیسانس ولی بالاتر از آن را هم دارند. بنابراین وقتی ما می دانیم زنان خانه داری هستند که تحصیلات دانشگاهی دارند؛ انتظار داریم که آنها اهل مطالعه باشند، اهل فعالیت های اجتماعی باشند، اهل توسعه دادن ارتباط های اجتماعی خودشان باشند، در کارهای خیریه فعالیت داشته باشند، کارهای مختلفی را در خارج از محیط خانه انجام بدهند که البته لزوماً درآمدزا نیست. ولی معنی اش این نیست که نسبت به سرنوشت جامعه خود بی اعتنا هستند، حیات اجتماعی جامعه برایشان مهم است. همچنین انتظار می رود در داخل خانه هم نوع همسری و مادری و روابط خویشاوندی شان به شکل دیگری باشد. نوع گسترده تر، کیفی تر و توسعه یافته تری باشد.

این نکته مهمی است که اکثریت زنان ما خانه دار هستند و عموم آنها از قشر جوان جامعه اند و تحصیلات عالی دارند .

کلیشه های زمان قدیم مثلاً دعوای عروس و مادر شوهر، مدت ها است که در واقعیت زندگی معنای خودش را از دست داده است. نمی گویم عروس ها و مادر شوهرهایی نیستند که دعوا کنند ولی آن کلیشه ای که در گذشته انگار دعوای بین عروس و مادر شوهر روتین زندگی روزانه بود، الان دیگر نیست. در خیلی از موارد هم مثل برعکس شدن پدرسالاری به فرزند سالاری، این هم ممکن است برعکس شده باشد. بنابراین آن کلیشه ها مطمئناً در سطح جامعه تغییر کرده است . اما این تغییرات را از کجا می فهمیم؟

درباره نحوه نمایش زنان خانه دار در فیلم ها و واقعیتی که در جامعه وجود دارد، اطلاعات خیلی زیادی در دسترس نیست. ولی به صورت جدا جدا از هر کدام از این ها اطلاعاتی داریم. خانم حاصلی در پایان نامه خودش، پژوهش های کیفی و آماری مربوط به زنان خانه دار را مطالعه کرده و مجموعاً نتایجی از پژوهش های پیشین و آمار گرفته است. جمع بندی آن ها این می شود: زنان خانه دار همگی از کار خانگی ناراضی هستند. یعنی با انتخاب خودشان خانه داری را انتخاب نکردند.

اکثر زنان خانه دار، خانه داری را کاری دشوار و زمانبر و پر زحمت می دانند که پایان ناپذیر و در انزوا است. این در انزوا بودن خیلی مهم است. یعنی خودشان می فهمند که در انزوا هستند. جامعه و خانواده قدر زحمات آنها را نمی داند و از زحمات آنها قدردانی نمی شود. بنابراین خانه داری به زنان خانه دار، هویت بخشی به معنای مثبتش نمی کند. بلکه اغلب آنها به علت تغییر رویکرد جامعه نسبت به خانه داری، احساس نارضایتی می کنند. رویکرد جامعه هم به خانه داری تغییر کرده است. جامعه به زنان شاغل ارج بیشتری می گذارد تا زنان خانه دار.

«خانه داری» پایان ناپذیر و در انزواست

مثلاً یکی از آشنایان ما منشی دکتری بود. می گفت خانم هایی که می آمدند و می خواستند برایشان پرونده تشکیل بدهم، وقتی می پرسیدم وضعیت اشتغالتان چیست؟ آنهایی که شاغل بودند، بلند یا معمولی می گفتند شاغل. اما آنها که خانه دار بودند به من نزدیک می شدند و آرام می گفتند خانه دار. یعنی معلوم بود که خانه داری را ضعف خودشان می دانستند. خیلی از وقت ها یک عده به خاطر ازدواج و بچه دار شدن و درگیری های خانوادگی، اشتغال را پیگیری نمی کنند ولی بعداً پشیمان می شوند. در بعضی از تحقیق ها از زنان خانه دار پرسیدند که اگر به گذشته برمی گشتید و دوباره قرار بود انتخاب کنید که شاغل باشید یا خانه دار چه می کردید؟ اغلبشان می گفتند اگر به گذشته برمی گشتیم شاغل می شدیم.

بنابراین یک نارضایتی نسبت به خانه داری وجود دارد به خاطر انزوایی که دارد و به خاطر اینکه جامعه ارزش خانه داری را درک نمی کند. به نظر من اینکه زن خانه دار متوجه می شود منزوی است، این خودش پیشرفت است. یعنی وضعیت خودش را می تواند به درستی تحلیل کند که در چه شرایطی قرار دارد. دوم اینکه معتقدند کارشان به لحاظ اقتصادی اجتماعی به چشم نمی آید. و فقط خلاءها و نواقص کارشان دیده می شود.

زنان خانه داری که روابط همسری خوبی دارند و از زندگیشان راضی هستند، نگرششان نسبت خانه داری مثبت تر است. نیمی از زنان متمایل به پرداخت دستمزد در مقابل خانه داری هستند. یعنی دوست دارند دستمزد بگیرند و آن را کاری واقعی می دانند. در حالی که در سالنامه های آماری، خانه دار ها جزو بیکارها شناخته می شوند و خانه داری شغل محسوب نمی شود.

زنان خانه دار همگی از کار خانگی ناراضی هستند. یعنی با انتخاب خودشان خانه داری را انتخاب نکردند. اکثر زنان خانه دار، خانه داری را کاری دشوار و زمانبر و پر زحمت می دانند که پایان ناپذیر و در انزوا است . این در انزوا بودن خیلی مهم است. یعنی خودشان می فهمند که در انزوا هستند. جامعه و خانواده قدر زحمات آنها را نمی داند و از زحمات آنها قدردانی نمی شود . بنابراین خانه داری به زنان خانه دار، هویت بخشی به معنای مثبتش نمی کند. بلکه اغلب آنها به علت تغییر رویکرد جامعه نسبت به خانه داری، احساس نارضایتی می کنند. رویکرد جامعه هم به خانه داری تغییر کرده است. جامعه به زنان شاغل ارج بیشتری می گذارد تا زنان خانه دار .

نقطه مشترک دیگر تحقیقات در ایران حاکی از تغییر نگرش نسبت به نقش های جنسیتی از رویکرد سنتی به رویکردی مدرن است. اشتغال و تحصیلات زنان سهم مهمی در این تغییر نگرش داشته است. نسل جوان نسبت به تقسیم کار و مشارکت مردان در کارهای خانه دیدگاه مثبت تری دارند. یعنی دیگر خانه داری را صرفاً وظیفه خودشان نمی دانند. حتی اگر خانه دار هستند، معتقد هستند مردان هم می توانند در این زمینه مشارکت داشته باشند. اما زنان با سن بالاتر خانه داری را صرفاً وظیفه زنان می دانند.

این، آن حرفی است که امروز می خواهیم درباره فیلم و سینما بزنیم. زنان خانه دار خودشان می دانند در چه شرایطی هستند یعنی خودآگاهی دارند. مثل قدیم نیست که شماری از مادرهای ما فکر می کردند، ما همینطوری به دنیا آمدیم و باید زندگی کنیم و بعد هم از دنیا برویم. یعنی دنبال هیچ دلیلی نمی گشتند. اما زنان خانه دار امروز دنبال دلیل می گردند. برای اینکه درس خواندند، تحصیل کردند و می دانند هر چیزی دلیلی می خواهد. زنان دنبال انگیزه می گردند و دغدغه و مسئله دارند.

زنان خانه دار گروهی متکثر با سبک زندگی های متفاوت هستند

تسنیم: دیدگاه خانم های جوان ما تغییر کرده است و زنان خانه دار ایرانی هم طیف های متکثری دارند.

بله. بر اساس همین پژوهش ها که بیشتر هم کیفی بوده و فقط به بررسی نگرش زنان خانه دار پرداخته است و صرفاً کمی نبوده که ویژگی خاصی را به زنان خانه دار نسبت بدهد. در تمام این تحقیقات با رده های مختلف سنی و تحصیلات مختلف از زنان مواجه هستیم که نشان از گوناگونی و پراکندگی این گروه دارد. به نظریه لپاتا که برسیم می بینیم: زنان خانه دار دیگر یک گروه مشخص با ویژگی های معین نیستند. در غرب هم چنین دوره ای طی شده و تمام این مسائل مطرح شده است. زنان خانه دار یک گروه متکثر و متنوع هستند. بعضی هایشان اصلاً سواد ندارند. بعضی هایشان سواد در حد خواندن و نوشتن دارند. خیلی هایشان تحصیلات دانشگاهی دارند. بعضی هایشان اهل مطالعه نیستند. خیلی هایشان اهل مطالعه هستند. برنامه های تربیتی تلویزیون و شبکه های اجتماعی و سایت ها را دنبال می کنند. خیلی هایشان در فضای مجازی فعال هستند.

تلاش زنان خانه دار برای معرفی هویت خود ورای کلیشه های رسانه ای

باز یک تحقیق دیگری بود که بازنمایی زنان در فضای مجازی را مطالعه کرده بود. اما به تصویر خود زنان کاری نداشت. به اشیایی که در فضای مجازی به نمایش می گذاشتند کار داشت. یکی از یافته های خیلی جالب آن تحقیق، این بود که زنان خانه دار دارند برای خودشان در فضای مجازی هویت می سازند. یعنی نشان می دهند خانه داری آنقدرها که شما فکر می کنید بی کیفیت و ضعیف و غیرقابل ارج گذاشتن نیست. خانه داری هم یک روش است. آدم می تواند خانه داری خودش را ارتقاء بدهد و در عین حال از زندگیش لذت ببرد. یعنی می تواند انتخابش کند.

زنان خانه دار دیگر یک گروه مشخص با ویژگی های معین نیستند. در غرب هم چنین دوره ای طی شده و تمام این مسائل مطرح شده است. زنان خانه دار یک گروه متکثر و متنوع هستند. بعضی هایشان اصلاً سواد ندارند. بعضی هایشان سواد در حد خواندن و نوشتن دارند. خیلی هایشان تحصیلات دانشگاهی دارند. بعضی هایشان اهل مطالعه نیستند. خیلی هایشان اهل مطالعه هستند. برنامه های تربیتی تلویزیون و شبکه های اجتماعی و سایت ها را دنبال می کنند. خیلی هایشان در فضای مجازی فعال هستند.

خبرگزاری تسنیم منتشر می شود.

انتهای پیام/

نظرات

captcha