اورونوف نیم فصل از پرسپولیس جدا می شود؟
هافبک تهاجمی ملی پوش ازبکستانی تیم پرسپولیس همچنان از یک تیم قطری پیشنهاد دارد و ظاهرا می خواهد از این تیم جدا شود.
سیدحسن نصرالله در طول 32 سال رهبری حزب الله، این سازمان را در همه زمینه ها ارتقا داد و فرماندهانی نظیر عماد مغنیه، مصطفی بدرالدین، حسان لقیس و دیگران حکم بازوهای توانمند او را در این مسیر داشتند.
آرنز در جواب به این سوال که «بالاخره موسوی را بکشیم یا نه؟» گفت: «کشتن کسی که نباید او را بکشی، یک فاجعه است.»
موش آرنز در خصوص تصمیم ترور دبیرکل حزب الله گفت: «کشتن کسی که نباید او را بکشی، یک فاجعه است.»
دقایقی بعد، بالگردهای آپاچی اسرائیل با موشک هلفایر، خودروی حامل دبیرکل حزب الله، همسرش، فرزند خردسالش و محافظش را هدف قرار دادند.
باراک جلسه ای ترتیب داد تا واکنش حزب الله پیش بینی شود.
رونن برگمن می نویسد: «قبل از این حمله، درمورد اتفاقاتی که بعد از ترور موسوی ممکن است رخ دهد بحث جدی انجام نشده بود. هیچکس به خودش زحمت نداد تا بپرسد چه کسی جانشین موسوی خواهد شد و اینکه این جایگزین برای اسرائیل بهتر بود یا بدتر؟»
سید عباس موسوی دومین دبیرکل حزب الله به همراه فرزند خردسال و همسرش هدف موشک بالگردهای اسرائیل قرار گرفت و به شهادت رسید.
این سوال اساسی، همان نگرانی ای بود که آرنز به آن اشاره کرد اما شهوت کشتن دبیرکل حزب الله نگذاشت تا باراک متوجه عمق مسئله شود.
برآورد صهیونیستها این بود که با کشتن موسوی، بار دیگر صبحی طفیلی دبیرکل حزب الله خواهد شد ولی اینطور نشد.
جوانی 32 ساله بجای سیدعباس موسوی نشست که بلافاصله به کابوس بزرگی برای اسرائیل بدل گشت: سیدحسن نصرالله.
سید حسن نصرالله فرزند یک خانواده متوسط از اهالی جنوب لبنان بود که تحصیلاتش را در نجف و در قم گذراند و در همان سنین جوانی در اوایل دهه 70 میلادی به واسطه علاقه بسیار به امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان، به جنبش «امل« پیوست و تا عضویت در شورای مرکزی امل نیز پیش رفت.
با حمله اسرائیل به جنوب لبنان در سال 1981 که به جنگ اول لبنان شهرت دارد، نصرالله و تعدادی دیگر از جوانان شیعه لبنانی، با جدا شدن از جنبش امل، گروه جدیدی را پایه گذاری کردند که به «سازمان جهاد اسلامی» مشهور شد. اینها اندی بعد، پایه گذاران جنبشی شدند که «حزب الله» نام گرفت و به سازمان محوری برای مبارزه با اشغالگران صهیونیست تبدیل شد.
نصرالله در این جنبش رشد کرد، عضوشورای مرکزی، معاون اجرایی و بعد از ترور سید عباس موسوی، به عنوان سومین دبیرکل حزب الله انتخاب شد.
نبرد با اسرائیل در جنگ اول لبنان، رهبری حزب الله در جنگ 33 روزه (سال 2006) و فرماندهی نبرد با اسرائیل در یک سال گذشته (پس از عملیات طوفان الاقصی) 3 سرفصل بزرگ در دوران دبیرکلی نصرالله در حزب الله لبنان بود.
فردای عملیات بزرگ «طوفان الاقصی» که ضربه ای اساسی به پیکره نظامی و امنیتی اسرائیل وارد کرد -یعنی در 8 اکتبر 2023- حزب الله با یک هدف اصلی وارد درگیری با اسرائیل شد: پایان دادن به جنگ در غزه.
این راهبرد را حزب الله با تاکتیک افزایش حملات در سرزمین های اشغالی -بخصوص در مناطق شمالی- دنبال کرد تا با مشغول کردن بخشی از توان نظامی اسرائیل به جبهه شمال، لااقل از فشار بر روی غزه کم کند.
حزب الله برخلاف اسرائیل که عادت به شروع سنگین، ضربتی و غافلگیرانه دارد، راهبرد خود را آرام ولی پیوسته گسترش داد. در ابتدا پایگاه های مرزی، تجهیزات شنود و جمع آوری اطلاعات ارتش اسرائیل را به منظور کور کردن چشم دشمن در صورت آغاز نبرد زمینی مورد حمله قرار داد و همزمان با راکت و پهپاد به نقاطی در مناطق شمالی حمله کرد که ماحصل آن، آواره شده ساکنین اسرائیلی این مناطق است.
این آوارگی، فشار زیادی بر دولت نتانیاهو وارد کرد و او را در مخمصه بدی قرار داد.
حزب الله لبنان شرط پایان دادن به این درگیری را اتمام جنگ در غزه اعلام کرد؛ شرطی که اسرائیل نه می خواهد و نه می تواند آن را اجرا کند.
فرماندهان و مقامات اسرائیلی جنگ زمینی در غزه را با چند هدف اصلی آغاز کردند که شامل نابودی کامل حماس، تغییر ساختار حاکمیتی غزه و آزادی اسرا بدون مذاکره است اما تا امروز که نزدیک به یک سال از جنگ می گذرد، هیچکدام از این اهداف محقق نشده است. حالا اگر اسرائیل به هر دلیلی به جنگ در غزه پایان می داد، علاوه بر شکست در تحقق اهداف اعلامی خود، در واقع دستش را در مقابل حزب الله لبنان نیز بالا برده بود.
به این ترتیب، اسرائیل تصمیم گرفت علی رغم سیاست های قبلی خودش، با حزب الله در شمال درگیر شود تا شاید با عملیات نظامی سنگین و ضربات پی در پی، حزب الله را از ادامه جنگ منصرف کرده و امنیت را به مناطق شمالی برگرداند.
بنابراین اهداف هر دو طرف درگیری روشن و واضح بود. حزب الله به دنبال ادامه ناامن سازی شمال سرزمین های اشغالی ( و از این طریق افزایش فشار بیشتر بر اسرائیل) است و اسرائیل به دنبال ساکت کردن حزب الله و بازگرداندن سکنه شمال!
اگر این اصل را بپذیریم که طرفی در جنگ پیروز است که بتواند اهداف اعلامی خود را محقق کند، قبول خواهیم کرد که پیروز میدان تا اینجای کار، حزب الله لبنان است چون نه تنها ساکنین شمالی سرزمین های اشغالی برنگشتند، بلکه با افزایش برد موشک های حزب الله، حالا سکنه حیفا و مناطق دیگر هم به آوارگان قبلی اضافه شده اند.
رژیم صهیونیستی در طول چند ماه گذشته ضربات سنگینی به حزب الله لبنان وارد کرده است تا یا آنها را به تسلیم و توقف حملات وا بدارد و یا نهایتاً اگر مجبور به تن دادن به نبرد زمینی شد، بخش زیادی از توان حزب الله را از بین برده باشد. ترور فرماندهان عالی رتبه نظیر فواد شکر، ابراهیم عقیل، محمدحسین سرور و از همه مهمترین سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله و نیز کشتار وسیع صدها نفر از مردم لبنان و از بین بردن بخش هایی از زیرساختهای ضاحیه بیروت بخشی از همین راهبرد است.
سیدحسن نصرالله همانطور که هیچکس در سال 1992 در اسرائیل فکرش را هم نمی کرد، در طول 32 سال رهبری حزب الله، این سازمان را در همه زمینه ها ارتقا داد و فرماندهانی نظیر عماد مغنیه، مصطفی بدرالدین، حسان اللقیس و دیگران حکم بازوهای توانمند او را در این مسیر داشتند.
این اقدامات خصوصاً پس از جنگ 33روزه در سال 2006 با سرعت بیشتری پی گرفته شد که تجهیز حزب الله به هزاران موشک و پهپاد در بردهای مختلف یک گوشه آن است.
ترور نصرالله اگرچه ضربه بزرگی به حزب الله لبنان بود اما ضربه ای کاری محسوب نمی شود؛ یعنی این زخم عمیق نمی تواند حزب الله را از پا دربیاورد.
نصرالله به اندازه یک چریک و یک فرمانده مبارز عمر کرد و حزب الله در دوران او دستخوش تحولات بسیاری شد. حالا دور از انتظار نیست که با شهادت او همان اتفاق 32 سال قبل تکرار شود؛ یعنی اسرائیل کسی را کشته است که نباید!
جانشین او هرکس که باشد، حزب الله با او وارد دور جدیدی از حیات خود خواهد کرد؛ دوره ای که پیش بینی آن شاید از چشم فرماندهان و مقامات اسرائیلی دور مانده باشد.
انتهای پیام/
{{name}}
{{content}}